eitaa logo
فــروشگاه کــتـاب آدیـــنــه 📖
472 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
13 ویدیو
1 فایل
فروشگاه کتاب آدینه : رمـان ایرانی زندگی‌نامه شهدا تخصصی مهدویت کتب آیه الله جوادی آملی کتب استاد مطهری کتب استاد طاهر زاده کتب استاد نیلی پور و... آدرس : اصفهان، خيابان سروش، خیابان صاحب الزمان، بنیاد مهدویت 0913 827 0472 03134454991
مشاهده در ایتا
دانلود
📚کتاب جمعه بود و آفتاب، تازه نور طلاییش رو همه جا پخش کرده بود. سیامک و جواد که با هم توی یه محله و یه مدرسه بودن، همون اول صبح سر و کلّشون پیدا شد و با بچه های دیگه ی محله، شروع کردن به بازی. بعد مدتی که سیامک و جواد از بازی کردن خسته شده بودن، جدول های کنار کوچه رو برای استراحت انتخاب کرده، باهم می گفتن و می خندیدن که یه دفعه مشتی غلام، پیرمرد بقّال سرمحله، از سر کوچه پیداش شد. تا به بچه ها رسید، جواد زود از سرِ جاش بلند شد و سلام کرد. مشتی غلام هم بعد از جواب سلام، یه احوالپرسی گرمی با جواد کرد و آخرش هم گفت: إن شاءاللَّه خدا عاقبتت رو ختم به خیر کنه. جواد با خوشحالی از این احوالپرسی گفت: سیامک! این مشتی غلام خیلی با حاله، هر وقت می رَم مغازش، کلی با من میگه و می خنده، خیلی دوسش دارم،سیامک گفت اتفاقا اصلا من را تحویل نمیگیره، نمیدونم چه هیزم تری بهش فروختم. 🖊نویسنده: 🔹قطع: رقعی 🔹نوع جلد: شومیز 🔹تعداد صفحات: 43 🔹موضوع: داستان مهدوی 🔹قیمت پشت جلد: 10 هزار تومان 💥ارسال به سراسر کشور💥 ☎️سفارش تلفنی34454993_031 🔹آیدی سفارش آنلاین👇 🆔@ketabeadine_sefaresh کتاب📚 @ketabeadine1