eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.6هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2هزار ویدیو
122 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 📙 🖋 🖌 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 📙 🖋 🖌 📚کتاب مرغداری در میدان جنگ با نثری طنز روایت خاطرات مواجهه رزمندگان لشکر 17 علی‌بن‌ابیطالب (علیه السلام) قم را با انواع حیوانات خزیدنی و چریدنی و پرندگان، روایت می‎کند. خاطرات روایت شده در این کتاب که با قلم سید سعید هاشمی و تصویرگری اسماعیل چشم‌رخ اثری جذاب را خلق کرده است، واقعی و بر اساس خاطرات رزمندگان نوشته شده است. 🛒https://ketabejamkaran.ir/120421 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓هفته دفاع مقدس🇮🇷 🍉 🔰رفتم روی تخت شاهانه‌ام که با چندتا پیت‌حلبی و یک تخته درست شده بود، دراز کشیدم و گفتم: «من اشتها ندارم. خودت همه‌شو بخور. اگه می‌بینی این برنج از گلوت پایین نمی‌ره، برو یه‌کم کباب خر هم بیار بریز روش؛ خوشمزه می‌شه.» رضایی همان‌طور که برنج را می‌جوید، با دهان پر گفت: «راست می‌گی‌ها! فکر خوبیه! بابا گوشت خر که حروم نیست.» سید گفت: «احمق، اون گوشتی که حروم نیست، گوشتیه که خر رو ذبح شرعی کرده باشن. نه این خره که بیست تا گلوله خورده و افتاده.» رضایی گفت: «اَه.. اَه... اَه... راست می‌گی، حالم به هم خورد.» قاشق پر را کرد توی دهانش. سید گفت: «چه جوری حالت به هم خورد که قاشقت رو از قبل پُرتر کردی؟ » رضایی با دهان پر گفت: «راستش من وقتی حالم به هم می‌خوره، اشتهام بازتر می‌شه. » انگار نه‌انگار، چند ساعت پیش گلوله گوشش را برده بود! 📘 🖋 🖌 🛒https://ketabejamkaran.ir/120421 @ketabejamkaran