#برشی_از_کتاب آن‌گاه جبرئيل فرود آمد و گفت: «خدای تعالی دعای تو را اجابت کرد. پس به شيعه بگو خرما بخورند و هسته‌‏اش را بکارند و آن را پرورش دهند تا ميوه دهد و چون ميوه دهد، فرج ايشان خواهد رسيد». پس خدا را حمد و ثنا گفت و اين مطلب را به آن‌ها تفهيم کرد. آن‌ها نيز خشنود شدند و خرما خوردند و هسته آن را کاشتند و آن را پرورش دادند تا ميوه داد. با خرمای آن نزد نوح(علیه‌السلام) آمدند و خواهش کردند به آن وعده وفا کند. نوح نيز از خدای تعالی فرج مسئلت کرد و خداوند به وی وحی کرد که به ايشان بگو: «همين خرما را هم بخوريد و هسته آن را بکاريد. چون ميوه دهد، فرج شما خواهد رسيد». آن‌ها پنداشتند خُلف وعده شده است و یک سومشان از دين برگشتند و دو سوم ديگر بر دين باقی ماندند و خرما خوردند و هسته‌‏اش را کاشتند. چون ميوه داد، نزد نوح آمدند و به او خبر دادند و خواستند به وعده وفا شود. او هم از خدای تعالی فرج مسئلت کرد و خدای تعالی به او وحی کرد که به آن‌ها بگو: «همين ميوه را هم بخوريد و هسته‌‏اش را بکاريد». یک سوم ديگر هم از دين برگشتند و تنها یک سوم باقی ماند. خرما را خوردند و هسته‌‏اش را کاشتند و چون ميوه داد، آن را نزد نوح(علیه‌السلام) آوردند و به او گفتند: «جز قليلی از ما باقی نماندند و ما هم در صورت تأخير فرج، بر خود نگرانيم که هلاک شويم». پس نوح(علیه‌السلام) نماز خواند و گفت: «پروردگار، از يارانم جز اين دسته باقی نمانده است. می‌‏ترسم اگر فرج به‌تأخير افتد، آن‌ها نيز هلاک شوند». خداوند به او وحی کرد که دعای تو را اجابت کردم. اکنون کشتی بساز. و بين اجابت دعا و طوفان، پنجاه سال فاصله بود. #پایان_غیبت #به‌زودی ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran