eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.6هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2هزار ویدیو
122 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 🗓10 ربیع الثانی: (س) 📚🍉 📖 چشم دوخت به قاب روی دیوار. عکس دو نفره‌ای که در حرم خانم گرفته بودند و با ذوق خاصی گفت: «من اگه وزیر بشم، وزارتخونه رو توی حرم (س) می‌ز‌نم. اگر هم نذارن، درمانگاه حرم حضرت معصومه(س) رو وزارتخونه می‌کنم.» او قم را دوست نداشت، عاشقش بود. هر هفته از تهران به آنجا می‌آمد تا به بهانه عمل جراحی، اول خودش را برساند به حرم و بعد هم هر زمان که بتواند به برود؛ هر چند، وقتِ دل‌خواهش هیچوقت نصیبش نمی‌شد و تنها به یک سلام از راه دور اکتفا می‌کرد. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/123988 ✅کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖همه می‌دانستند در حین عمل باید جواب سؤالات را بدهند؛ وگرنه امتحان سخت‌تری از آن‌ها می‌گرفت. با صدای پای ، همه به احترامش برگشتند. او مثل همیشه نبود. به کسی لبخند نزد و بدون توجه به شادی دانشجویان از دیدنش، وارد اتاق عمل شد. پیرزن هنوز بیهوش نشده بود. اخمی کرد و گفت: «چرا ایشون هنوز هشیار هستن؟» که مرد جوانی بود سرش را پایین انداخت. _ ایشون می‌خواستن قبل عمل شما رو ببینن و مطمئن بشن شما عملشون می‌کنید. پیرزن با دیدن خانم دکتر لبخندی زد و اجازه داد بیهوشش کنند. نفس عمیقی کشید، کارش را شروع کرد و هر مرحله را برای رزیدنت‌های جراحی توضیح داد. او با خودش عهد کرده بود تمام غم‌هایش را پشت در بگذارد تا دستانش در هنگام نلرزد. شهیده 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/123988 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran