در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب بعضی آدمها دنیا آمدهاند که… اصلا ًنمی دانند چرا دنیا آمده اند؛ گیج و گنگ اند، سرگردان،
•┈┈••✾•✨📚✨•✾••┈┈•
آدم بزرگ ها عاشق عدد و رقم اند. وقتی با اونا از یک دوست تازه حرف بزنی، هیچ وقت ازتون در مورد چیزهای اساسی سوال نمی کنن، هیچ وقت نمی پرسن آهنگ صداش چطوره؟ چه بازی هایی رو دوست داره؟ پروانه جمع می کنه یا نه؟
می پرسن چند سالشه؟ چندتا برادر داره؟ وزنش چقدره؟ پدرش چقدر حقوق می گیره؟
و تازه بعد از این سوالاس که خیال می کنن طرف رو شناختن!
اگه به آدم بزرگا بگی که یک خونه قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلو پنجره هاش غرق گل شمعدونی و بومش پر از کبوتر بود، محاله بتونن مجسمش کنن. باید حتما بهشون گفت یک خونه چندمیلیون تومنی دیدم تا صداشون بلند بشه که وای چه قشنگ!
نباید ازشون دلخور شد. بچه ها باید نسبت به آدم بزرگ ها گذشت داشته باشند.
📌 بخشی از کتاب #شازده_کوچولو
@ketabekhoobam
#معرفی_کتاب
صفر تا صد یک مبارز سیاسی انقلابی در قالب روایتی خواندنی..
#خاطرات_احمد_احمد
#محسن_کاظمی
══════°✦ ❃ ✦°══════
➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب صفر تا صد یک مبارز سیاسی انقلابی در قالب روایتی خواندنی.. #خاطرات_احمد_احمد #محسن_کاظم
✂️ #برشی_از_کتاب
دکمه کت را به آرامی باز کرده و خود را آماده درگیری کردم. در حالی که به سر کوچه نزدیک و نزدیکتر میشدیم، خودروی پیکانی با سرعت از نقطهای به حرکت درآمد. سر کوچه به شدت ترمز کرد و در قسمت آسفالت زمین توقف کرد. ما هنوز در قسمت خاکی زمین بودیم. گفتم:" میثم توجهی نکن، راهت را برو، من درگیر میشوم و تو با تمام قدرت بدو و فرار کن."
ما در فاصله پنج متری پیکان بودیم که مردی قوی هیکل، بلند قامت و ورزیده از آن پیاده شد و در حالی که اسلحه یوزی به دست داشت، با سرعت به پشت قسمت جلویی ماشین رفت و اسلحه را به حالت آماده برای تیراندازی به روی کاپوت ماشین گذاشت. یک دفعه به لفظ جاهلی گفت: "سالار! دستها بالا..."
➖➖➖➖
#خاطرات_احمد_احمد
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
#معرفی_کتاب
"خرمالوها را به گنجشکها بفروش" به قلم محمد حنیف داستانهایی از عشق و نیرنگ، وفا و خدعه و عزت و ذلت را روایت میکند.
این رمان پرماجرا و جذاب، داستان زندگی دختر و پسری که است که به رسم خویشاوندی به نام هم خوردهاند اما طمع و زیادهخواهی، این رابطه را وارد چالشهای جدیدی میکند.
#خرمالو_ها_را_به_گنجشک_ها_بفروش
#محمد_حنیف
══════°✦ ❃ ✦°══════
➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب "خرمالوها را به گنجشکها بفروش" به قلم محمد حنیف داستانهایی از عشق و نیرنگ، وفا و خدعه
✂️ #برشی_از_کتاب (۱)
از همان روزی که با وساطت مادرش آمد خانه، به دلم نشست. سادگی اش را با پوشیدن شلوار سیاه و پیراهن آبی رنگ و رو رفته بی آستینش نشان داد. وقتی صحبت کردیم بیشتر شنونده بود میفهمیدم که پشت حرف های اندکش ثبات رأی ندارد. پی در پی نظراتش را با من هماهنگ می کرد یا از حرفهایش عقب نشینی می کرد.
✂️ برشی از کتاب (۲)
همه جوره یغما را امتحان کرده بودم. نه دستش کج بود و نه نگاهش ناپاک. درست همان پسری بود که من می خواستم… . با کاری هم که پدرم در حقش کرده بود حسابی خودش را مدیون خانواده ما می دانست مانده بودم چه جوری علامت بدهم تا خودش پا پیش بگذارد. باید بیشتر محبت من را حس می کرد. وقتی دیدم با خانم کیان ارثی، خانم کیان ارثی گفتنش ولم نمیکنه، لجم درآمد، گفتم: اسم من مریمه، لطفاً منو مریم صدا بزن! ولی مگر باورش میشد؟ چشم خانم کیان ارثی.
➖➖➖➖
#خرمالو_ها_را_به_گنجشک_ها_بفروش
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
#معرفی_کتاب
داستانِ نفوذ، داستانیست عجیب؛ مخصوصاً اگر پای زن در میان باشد!
.
.
کتاب سیاه صورت نوشته نرجس شکوریان فرد با موضوع پشت پرده سینما، ماجرایی واقعی و عجیب است از ارتباط بازیگران با سفیرهای کشورهای اروپایی. نویسنده، این کتاب را کاملا مستند و به شکلی نو و روان به رشته تحریر آورده است.
#سیاه_صورت
#نرجس_شکوریان_فرد
══════°✦ ❃ ✦°══════
➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب داستانِ نفوذ، داستانیست عجیب؛ مخصوصاً اگر پای زن در میان باشد! . . کتاب سیاه صورت نو
•┈┈••✾•✨📚✨•✾••┈┈•
_ پری سیما نیروی پشتیبانی داخلیه، یعنی روی هنرمندای داخلی داره حساب باز می کنه؛ و الّا هنرمندایی که دو تابعیتی شدن یا ساکن، یه پرونده جدایی دارن توی کشورهای اروپایی و آمریکایی؛ روی بعضی از اونا سرمایه گذاری شده و نتیجه هم دادن!
چرا باید هنرمند ایرانی، طبق اندیشه و سبک فکری کشورهایی زندگی و کار کند، که همه آن کشورها، در تحریم ایران شریکند، در تحقیر مردم ایران هم پیمانند، در دشمنی با مردم ایران هم دستند، از بمب های شیمیایی تا فروش خون آلوده به ایدز، تا… دلش هم غصه دار بود که چه طور این به اصطلاح هنرمندها می توانند این خیانت ها را در حق مردمشان بکنند!
– چندتا گروه موسیقی زیرزمینی هم این جا، هم اون جا پرونده باز دارن؛ یعنی دیگه کل موسیقی و محتوا با اون ور هماهنگه، کلا بدون اجازه اون ور هیچ اجرایی این جا ندارن!
_ این هنرمندا بعداً می شن سلبریتی، سلبریتی طرفدار زیاد داره و پایه کارش روی جهالت مردم عامه! اینا دو تا کار می کنن، یکی آن قدر فضا را پر از اندیشه های خودشون می کنن که مردم اصل مطلب رو متوجه نمی شن..
📌 بخشی از کتاب #سیاه_صورت
@ketabekhoobam
May 11
هدایت شده از نو+جوان
⚔ #ماجرا | برندهتر از شمشیر
☀️ روایتی از زندگی جوانترین امام شیعه، امام جواد علیهالسلام
🏴 به مناسبت شهادت این امام بزرگوار...
🌷 اتفاق تازهای نبود. خیلیها میدانستند. بعضیها به هر خلوتی که میرسیدند، میگفتند. بعضیها میدانستند و به روی خودشان نمیآوردند. بعضیها هم منافع و نسبتشان را با عباسیها میآوردند جلوی چشمشان و خودشان را میزدند به آن راه. به هرحال، مهم این بود که دست آنها رو بود. دست نفاق و تظاهر عباسیها رو بود، اما باز نمیپذیرفتند و از گذشته هم درس نمیگرفتند. برای همین، هر بار معرکهای راه میانداختند و همه مردم را دعوت میکردند. من هم دعوت بودم.
🗒 از معرکه قبلی مگر چقدر گذشته بود؟ حتی بعضی از آدمهایی که امروز آمده بودند، در آن جمع حضور داشتند. یکیاش خود من! باقی هم از این مسافر طوس و آن عالِم جهانگرد، ماجرا را شنیده بودند. اصلاً مگر چقدر از شهادت علیبنموسی علیهالسلام گذشته بود؟ پسر نوجوانش، محمد، هنوز به سالهای جوانی هم نرسیده بود. حالا مأمون او را دعوت کرده تا همان معرکهای را که برای پدرش، علیبنموسی علیهالسلام، عَلَم کرد برای او هم به پا کند...
🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=17719
#معرفی_کتاب
یک روش، یک سبک، یک مسیر فوق العاده جذاب
.
.
اثر حاضر اولین جلد از مجموعه سه جلدی زندگی به سبک شهدا می باشد.
#زندگی_به_سبک_شهدا
#دخترانه
#عبدالعزیز_فاتحی_مجرد
══════°✦ ❃ ✦°══════
➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب یک روش، یک سبک، یک مسیر فوق العاده جذاب . . اثر حاضر اولین جلد از مجموعه سه جلدی زندگ
✂️ #برشی_از_کتاب (۱)
شب ها معمولاً رختخواب نمی انداخت. بیشتر وقت ها روی کتابها خوابش می برد. می گفت: شما سراغ خواب نرید.
اونقدر کار و مطالعه کنید تا خسته بشید و خواب به سراغ شما بیاد. /شهید رسول هلالی/
✂️ برشی از کتاب (۲)
یکی از روزهای گرم تابستان منزل پدرمان بنایی داشتیم. علی همان روز صبح زود به خانه ما آمد و به عنوان کارگر مشغول کار شد. نزدیکی های ظهر بود که متوجه شدم لب هایش خشک شده و زیر نور آفتاب کار می کند. یک لیوان شربت برایش آوردم ولی او آهسته گفت:" روزه ام؛ کسی نفهمه ها."
خیلی اصرار کردم که اگر روزه مستحبی گرفته، بشکند؛ ولی قبول نکرد و گفت:" چون امروز صبح دیر از خواب بیدار شدم و نتونستم نماز صبح رو به موقع بخونم، برای جبران اون، تصمیم گرفتم تا عصر با زبان روزه در آفتاب کار کنم." /شهید علی نقی ابونصری/
➖➖➖➖
#زندگی_به_سبک_شهدا
#دخترانه
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
هدایت شده از نمکتاب
pedar8.mp3
1.63M
•°🌱❢ 🌸ꦿ ◁ ❚❚▷ ↻🌸 ꦿ⇆
•
•
•
+ خدا کہ نمےخواهد ٺو را
در ٺاریڪےِ گمراهے رها کند..🌱
🎧| #کتاب_صوتی
📗| #پدر
🌿| داستان هشتم
⌈🌿° @namaktab_ir ○°.⌋