کم آورده ام محمد! می دانی کم آوردن یعنی چه؟ پدرت می گوید بدخلق شده ام. بداخلاق و بدزبان. آدم ها که عوض می شوند فکر می کنند همه کس و همه چیز عوض شده است حتی ماهی های توی حوض و گل های توی گلدان. پدرت عوض شده است محمد. نمی داند کم آوردن یعنی چه. حق دارد. کاسب است. چرتکه می اندازد. دائما دخل و خرجش را حساب می کند. هر جا کم آورد حساب خرجش را می کند. اما چرتکه و دخل و خرج من تو هستی محمد. این روزها دخل و خرج دلم با هم نمی خواند. تو که ریاضی ات خوب است، بیا حساب کن. اهل نزول هم نیستم. اگر نیایی ورشکست می کنم. نگاهم کن مادر! هنوز به پنجاه نرسیده کمرم شکسته است. دیر به دیر که می آیی، دلم هزار راه می رود. نکند از دست من خسته شده ای محمد! به من نگاه کن! توی چشم هایم.
📖 بخشی از کتاب #تار_و_پود