•
دارد برای زائر "کرب و بلا" شدن
کار من و تو باز به "اصرار" میکشد
"کربلا" رفتن
بدون سختی
بدون استرس
بدون دلشوره
تقریبا محاله...!
چون که
"کربلا" گره خورده
با کرب و بلا.
کتابــ کدهــ تسنیمــ
#کتاب_شهدایی #هواتو_دارم📘 به ورودی خانه خودمان که رسیدم نگاهم به دمپایی های مرتضی افتاد که همیشه دم
#برشی_از_کتاب 🍉
#هـــواتو_دارم 💞
شروع کرد تک تک اعضای خانواده را به من سپرد، خانواده خودش که تمام شد شروع کرد به سفارش اعضای خانواده من،منتظر بودم بین همه این حرف ها سفارشی هم برای خودم داشته باشد😏 ولی چیزی نگفت🙄، همه را که به من سپرد از روی صندلی بلند شد، با همان چشم های اشک بار به مرتضی گفتم😭: با معرفت پس من چی، منو به کی میسپری؟
لبخند آرامی زد و گفت☺️: نگران نباش، بهت قول میدم،☝️ خودم همه جا، همه وقت، هر طوری هم که بشه هواتو دارم...💞
📚@ketabkadeh_tasnim
کتابــ کدهــ تسنیمــ
📗#قصه_ی_دلبری #رمان_عاشقونه_مذهبی💞 کتاب قصهی دلبری، روایتی متفاوت و خواندن از زندگی شهید محمدحسین
گفته بود: «اگه جنازهای بود و من رو دیدی، اول از همه بگو نوش جونت!» بلندبلند میگفتم: «نوش جونت! نوش جونت!»😭 میبوسیدمش، میبوسیدمش، میبوسیدمش. این نیم ساعت را فقط بوسیدمش. بهش میگفتم: «بیبی زینب (س) هم بدن امام را وقتی از میان نیزهها پیدا کرد، در اولین لحظه بوسیدش... سلام منو به ارباب برسون!» به شانههایش دست کشیدم، شانههای همیشه گرمش، سردِ سرد شده بود. چشمش باز شد😭. حاجآقا که آمد، فکر کرد دستم خورده یا وقت بوسیدن و دولاراستشدن باز شده. آنقدر غرق بوسیدنش بودم که متوجه چشم بازکردنش نشدم😔. حاجآقا دست کشید روی چشمش، اما کامل بسته نشد.😭
#برشی_از_کتاب 🍇
#قصه_دلبری
#عاشقونه_شهدای🥺
📚@ketabkadeh_tasnim
کتابــ کدهــ تسنیمــ
✨ 📔 تاوان عاشقی رو یه نفس خوندم ☘ حتی نشد بذارمش زمین، خیلی غریب و دوست داشتنی و دردناک بود ✨ 📚
با اینکه زن و شوهر شده بودیم. نه امام حسن (ع) را میشناختم که مجتبی اسمش را بخاطر ایشان انتخاب کرده بود، نه امام رضایی که خلیل من را از او خواسته بود، نه سیده معصومه (س) که قرار بود کنارش زندگی کنیم. بقیه اهل بیت هم همینطور. من در غزه هیچ اطلاعاتی از آنها ندیدم. رسانههای ما زیر سلطه اسرائیل و وهابیت عربستانی اداره میشد. اگر هم حرفی به میان میآمد چیزی جز توهین و بدگویی نمیدیدیم.
#برشی_از_کتاب 🍫
#تاوان_عاشقی 📘
📚@ketabkadeh_tasnim
24.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خُب ...
یکم با کتاب خون بودن رهبرمون هم
پُز بدیم 😎🤞🏽
📚@ketabkadeh_tasnim
📃معاویه به زیادبنابیه والی عراق نامه نوشت: «مراقب ایرانیای مسلمون باش، هرگز اونارو با عرب مساوی قرار نده، عرب حق داره از اونا زن بگیره ولی اونا حق ندارن از عرب زن بگیرن، عرب میتونه از اونا ارث ببره و اونا نباید از عرب ارث ببرن، حتی الامكان حقوق اونارو کمتر بده، كارای پست بهشون واگذار کن، با بودن عرب، غیرعرب رو امامت جماعت نکن، در صف اول جماعت حاضر نشن، مرزبانی و قضاوت را به اونا واگذار نکن».
👌 اما وقتی یك زن عرب و یك زن ایرانی اختلاف پیداکردن، رفتن پیش حضرت علی علیه السلام، و حضرت هیچ فرقی بین اونا نذاشت، زن عرب اعتراض کرد که من عربم اون ایرانیه، حضرت دست بُرد و دو مشت خاك از زمین برداشت و به اون خاكا نگاه کرد و گفت : من هرچی فکر میکنم، بین این دو مشت خاك فرقی نمیبینم.
👈 حضرت با این مثال به جملهی معروف رسول اكرم اشاره میکنه كه فرمود:
«كُلُّكُمْ لِادَمَ وَ ادَمُ مِنْ تُرابٍ، لافَضْلَ لِعَرَبِیٍّ عَلی عَجَمِیٍّ اِلاّ بِالتَّقْوی »
یعنی همه شما از آدم و آدم از خاك است، عرب بر عجم فضیلت ندارد، فضیلت به تقواست نه به نژاد و نسب و قومیت و ملیت.
یه روز علی علیه السلام روی منبر خطبه میخوند، اشعث بن قیس كندی كه از سرداران معروف عرب بود اومد و گفت: یا امیرالمؤمنین، این ایرانیا جلو روی تو بر ما برتری پیداکردن، و تو جلو اونارو نمیگیری؟ بعد باعصبانیت گفت: امروز نشون میدم كه عرب چیكاره است.
علی علیه السلام فرمود:
«این عربای شكم گندهها خودشون روزا در بستر نرم استراحت می كنن و ایرانیا روزهای گرم به خاطر خدا فعالیت میكنن و اونوقت از من میخوان كه اونارو طرد كنم تا از ستمكاران باشم. قسم به خدا كه دانه را شكافت و آدمی را آفرید كه از رسول خدا شنیدم که فرمود: به خدا همچنانكه در ابتدا شما اعراب، ایرانیان را به خاطر اسلام با شمشیر میزنید، بعدا ایرانیان شما را با شمشیر به خاطر اسلام خواهند زد. »
📚🍉 از کتاب #علی_از_زبان_علی
📚@ketabkadeh_tasnim
نوشته بود:
من هر وقت گُم میشم از اول شروع میکنم و سعی میکنم یادم بیاد که #چرا این مسیر رو شروع کردم و همین بهم کمک میکنه ...