-
-
حـضـرت صدّیقـه، در ایّـام ولادت او
[امام حسین -علیهالسلام-] صـورت
قبری برای آن مظلوم در منزل خود
ساختـه و بـه تعزیـهٔ او نشسته بود!
📚 مـخـطـوطـة سرّ الاسرار فـی مصائـب
الابرار، محمد هاشم مرندی، ص١٦۷
@ketabkhaneh_fazael
-
-
در بعضـی از روایات وارد شده است که
حضـرت امام حسین -علیـه السـلام- را
در وقت ولادت به جامه پشمینه پیچیدند
مولف گوید: شاید وجه پیچیدن حضرت
امام حسین را در جامه پشم این باشد
که چون جائر پشم نرم تر است از باقـی
جامههای دیگر، لهذا آن سـرور را در آن
پیچیدند که آسودهتر استراحتش زیادتر
باشد، بلی صدیقهٔ طاهره بسیار دوست
میداشت که حسینش در راحت باشد.
چنانچه راوی میگوید: در شب عاشورا
دیـدم زنـی را کـه بیابان کربلا را جـاروب
میکرد سوال نمودم که این زن کیست
و چـرا این مکان را جـاروب میکرد؟
جـواب دادنـد این زن مادر حسین است!
مـیخـواهـد خار و خاشاک را دور نـمـایـد
کـه در وقـت افـتـادن فرزنـدش بـر زمیـن
خـار و خـاشـاک او را اذیّـت نـنـمایـد.
آه آه آه آه عـجـب راحـت نمـود حسین در
وقت افتادن به جای خار و خاشاک تیرها
و پیکانها بدن پاره پاره اش را به قسمی
اذیّـت نمودند که قـدری خاکها را جـمـع
نـمـود و مـکان سجـود خـود را بـلنـد نمـود
کـه بتـواند سجـده نمـایـد.
📚 تحفة الرضویه، بسطامی، ص٤
@ketabkhaneh_fazael
-
-
اعراب در فوق منارهٔ عباسیه بسیار فریاد
مـیکنند: رفع الله راية العباس، قضي الله
به حاجتنا كذاء..
تُحَف و نذر بسیار از اطراف برای خدّام و زوّار
آن حضرت میباشد، بهسبب کثرت حوائج که
به توسل به آنجناب برآورده میشود و بطش
و انتـقـام آن بزرگـوار، عـرب و عجـم از قَـسـم
خوردن به آن حضرت میترسند! قَـسم عظیـم
اعراب این است که «بالامام العباس!»
یکـی از اهالی شهر کربلا زیـارت مـیکـرد حـضـرت سیدالشهداء را روزی دو مرتبه و سه مرتبه و زیارت نمیکرد أبالفضل -علیهالسّلام- را مگر در هر ده روزی یک مرتبه، پس حضرت زهراء -علیها السّلام- را در خواب دید و سلام کرد بر آن صدیقه، آن مخدره اعراض کردند از او، عرض کرد: سیدتی ما تقصیری؟ آن معصومه فرمود: استقلالك من زيارة ولدی، عرض کرد: روزی دو مرتبه سه مرتبه زیارت میکنم فرزندت را، فرمود: تزور ولدي الحسين هكذا و لا تزور ولدي العباس الا قليلا [پسرم حسین را زیارت میکنی، ولی عباس -علیهماالسّلام- را زیارت نمیکنی!]
📚کبریت احمر، بیرجندی، ص۱۶۷
@ketabkhaneh_fazael
-
-
ثقهای خبـر داد، مرا که حاجت مهمّـه داشتـم،
از پیره زال جـدّهٔ خود شنیده بودم کـه هرگاه
برای حـاجتـی، ٧ شـب چهارشنبه متوسّـل به
حضرت عباس -علیه السّلام- شـده و این ورد
در هر یک از آن، ١٠٠ مرتبه بخوانـد، حاجت او
برآورده شود. چنین کردم و در شبچهارشنبه
هـفـتـم بـرآورده شـد، بـر وجـه خـلاف عـادت!
ورد این است:
«ای ماه بنی هاشـم، خورشیـد لقا عباس
ای نـور دل حـیـدر، شـمــع شـهــدا عباس
از درد و غـم ایّـام، ما رو بـه تـو آوردیـم
دست منِ مسکین گیر، از بهر خدا عباس»
📚کبریت احمر، بیرجندی، ص٤٣٨
@ketabkhaneh_fazael
-
-
هرگاه کسی متوسّل شـود به حضـرت عباس
-علیهالسّلام- به اين لفظ «عبدَالله أبـالفـضَـل
دخيلَك» حاجت او بر آورده شود و من مكرر
حوائج عظام برای أحقر روی داد و در آن ها
متوسّـل شـدم بـه آن حضـرت به این طریـق.
📚کبریت احمر، بیرجندی، ص۱۶۸
@ketabkhaneh_fazael
-
-
در بعضـی از روایات وارد اسـت:
لَـو عاشَ بَـعـد أبـيـه لكان اماماً
یـعنـی [ علی اکبر عـلیـه السّـلام]
چنان قابلیت و کمال ذاتی داشت
کــه اگـر فرضـاً بـعـد از پدر زنـده
میمـاند، برازنـده بود بـر ایـن کـه
امـام شـود، و ایـن مـنافی نـیست
با تعـیّن حضرت سجّاد -علیـه السّلام-
بـر امـامـت پیـش از خلقـت آدم، زیـرا
که خداونـد میدانـسـت کـه علی اکبر
-عـلیـه الـسّـلام- زنـده نخـواهـد مانـد،
پس امامت را مخصوص برادر او کرد.
📚 مخطوطة سرّ الاسرار فی مصائب
الابرار، محمد هاشم مرندی، ص۱۹۸
@ketabkhaneh_fazael
-
-
شباهت حضرت علی اکبر -علیه السّلام-
بـه رسول خـدا -صلـي الله عليـه و آلـه-
بـه انـدازهای بـود کـه از خـود امام هـم
بیشتر شباهت داشت.
📚 مخطوطة سرّ الاسرار فی مصائب
الابرار، محمد هاشم مرندی، ص۱۹۸
@ketabkhaneh_fazael
-
-
در اغلب مقاتل هست که، لم یزل یقبّـل یدیه
و رجلیه حتّي أذن له، یعنی [علی اکبر علیه
السّـلام] گاه دستها و گاهـی پاهـای پدر را
میبوسید تا آنگاه که اذن میدان داد به او.
📚 مخطوطة سرّ الاسرار فی مصائب
الابرار، محمد هاشم مرندی، ص۱۹۹
@ketabkhaneh_fazael
کتابخانه فضائل
- - در اغلب مقاتل هست که، لم یزل یقبّـل یدیه و رجلیه حتّي أذن له، یعنی [علی اکبر علیه السّـلام] گا
-
آنقدر مشت زنم از غم تو، بر سر خود
ضربه مغزی شوم آقا، به فدای سر تو
کتابخانه فضائل
-
-
-
سدیر صیرفی میگوید: من و مفضل و ابابصیر و ابان بن تغلب رفتیم خدمت حضرت صادق -عليه السّلام- مشرف شدیم، دیدیم آن حضرت روی خاک نشسته به هیئت مخصوصی و مثل زن فرزند مرده و جگر سوخته گریه میکند، مجملا میگوید جهت گریه آن حضرت را سؤال کردیم. فرمود: من امروز نظر میکردم در علم جفر و آن کتابیست که مشتمل است بر علم بلایا و منایا و علم گذشته و آینده و آن کتاب را خدا مخصوص پیغمبر و ائمه بعد از آن سرور قرار داده در آن کتاب نظر میکردم و تامل میکردم، مولد قائم و غيبت و طول عمر او را -و بلوی المؤمنين في ذلك الزمان و تولد الشكوك في قلوبهم من طول غيبته و ارتداد اكثرهم عن دينهم- نعوذ بالله یعنی امتحان شدن مؤمنان در آن زمان و تولید شک ها و شبهه ها در دل های ایشان از طول کشیدن غیبت قائم و مرتد شدن و برگشتن بسیاری از دین و ایمانشان غرض این است که نگاه داشتن ایمان در دوره آخر الزمان با این همه دشمنان جنی و انسی ظاهری و باطنی با دوستی دنیا پرست بسیار کار مشکلی است -انّ النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی-
دام سخت است مگر یار شود لطف اله
ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم
این است که در بعض اخبار روایت است شده از رسول خدا که میفرماید: لا یزال المؤمن خائفاً من سوء العاقبة، يعنى مؤمن پیوسته از بدی عاقبت خود میترسد که مبادا در آخر کار شیاطین عدیله ایمان او را از او بگیرند و بی دین از دنیا برود!
📚 ثمراتالحیات، اصفهانی، ج۲، ص٢٨٦
@ketabkhaneh_fazael