🌟 عزا خانه ما را دریابید!:
🖋 خانه اجدادی حجت الاسلام حاج سید مصطفی برقعی ، محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان بسیار می پوشیدند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال، پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام در منزل ایشان برگزار می شد و مورد عنایت طبقات مختلف مردم بود؛
زیرا قدمت یک صد ساله داشت و نذورات بسیاری که هر سال در اختیار این بیت قرار میگرفت حاکی از نتایجی بود که مردم متدین قم و دیگر شهرها از توسل در آنجا می گرفتند.
در روزهای تاسوعا و عاشورا، شخصیت های بزرگی مانند علامه طباطبایی در این مجلس، عزاداری میکردند و اغلب به صورت ناشناس میان مردم عزاداری می نشستند و اشک میریختند.
بارها آن مرحوم را می دیدند که با حضور در آن مجالس، اندوهگین در گوشه ای می نشستند و برای جد بزرگوار خود و مصآئب ال آلله میگریستند و سعی می کردند چهره خود را با گوشه عبا بپوشانند.
واعظان مشهور و مدیحه سرایان نامی در آن بیت حضور مییافتند وانجام وظیفه می کردند.
🔸حاج شیخ مصطفی برقعی می گوید:
هر سال در روز پایان عزاداری، پاکت حق الزحمه واعظان و ذاکران حسینی را پس از ختم جلسه به آنان تقدیم می کردم.
یک سال روز عاشورا با روز جمعه مصادف شده بود و من پس از نماز صبح، وقتی خواستم پاکت ها را آماده کنم دیدم چهل هزار تومان کم دارم ؛ البته در حساب بانکی ام پول داشتم ؛ ولی چون روز جمعه بود نمی توانستم از آن برداشت کنم ، از طرفی با مولای خود امام حسین علیه السلام عهد کرده بودم که از بابت هزینه مجالس عزاداری از کسی و جهی مطالبه نکنم ولو به صورت قرض الحسنه؛ از این رو برای اولین بار در طول سالهای عزاداری، خود را با مشکلی روبه رو میدیدم که ظاهراً حاصلی جز شرمساری برای من نداشت.
با ناراحتی سماور را روشن کردم و قلبا به آقا امام حسین علیه السلام متوسل شدم که آبروی مرا بخر و نگذار شرمنده ذاکران تو باشم .
هنوز چند دقیقهای از دم کردن چای نگذشته بود که در خانه زدند.
در خانه را باز کردم ، دیدم دو نفر ناشناس آذریزبان پشت در ایستاده اند ، پس از سلام و احوالپرسی گفتند:
از طرف جعفر آقا ، پیغامی برای شما آورده ایم.
آنان را به درون خانه راهنمایی کردم . آنان پس از صرف چای یک بسته به من دادند و گفتند: ساعتی پیش خدمت جعفر آقای مجتهدی بودیم، ایشان به ما گفتند:
آقا امام حسین علیه السلام می فرمایند: عزا خانه ما را دریابید! بعد چند بسته اسکناس را داخل روزنامه پیچیدند و گفتند:
آقا جان! این بسته را به حاج آقا مصطفی برقی برسانید ،سپس از خدمتشان مرخص شدیم و پرس و جوکنان خدمت شما آمدیم.
بسته را باز کردم و در نهایت تعجب دیدم که ایشان چهار بسته ده هزار تومانی برای من فرستاده اند ! بغض گلویم را گرفت و بی انکه بتوانم با آنان سخنی بگویم با من خداحافظی کردند و رفتند .
حاج آقا مصطفی برقعی به من گفتند: تا آن موقع صحبت های زیادی در مورد آقای مجتهدی شنیده بودم ؛ ولی باور نمی کردم و با مشاهده این کرامت، قلبا به ایشان ارادت پیدا کردم و خدا را سپاس گفتم که این خانه را سالهای سال عزا خانه مولایم امام حسین علیه السلام قرار داده و آن حضرت نیز بر آن مهر تایید زده اند و از آن پس ، با اخلاص و توجه بیشتری به برگزاری مراسم عزاداری مشغول شدم.
📚طوبای کربلا
#عزا
#توسل
#واعظان
#مصائب
#برقعی
🍀🌺🍀🌺🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1