eitaa logo
کتاب متاب🌿📖
1.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
253 ویدیو
7 فایل
رقیه‌ام، و می‌خوام با معرفی کتاب‌های خوب، هم زندگی خودمون رو تغییر بدیم،هم جامعه‌مون رو! 💪📚 #انقلاب_از_خودمان_آغاز_میشود🌿 🍃🍓راه ارتباطی👇: @ketabkhon78 کانال رضایت👇 https://eitaa.com/kafehdenge667 ارسال به سراسر کشور🛵🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
|"دختر شینا "|▫️🌱📕" کتاب دختر شینا" عاشقانه ای از دوران جنگ است که "بهناز ضرابی زاده" آن را از "خاطرات🗓 قدم خیر محمدی کنعان همسر "سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر" گردآوری و به صورت رمان به نگارش درآورده است. این اثر با استقبال مخاطبان ادبیات پایداری رو به رو شده و جز نخستین آثار در زمینه ی خاطرات زنان از جنگ هشت ساله ی ایران می باشد.🇮🇷 👈"سردار شهید ستار ابراهیمی"، یکی از شهیدان والامقام استان همدان بود که در عملیات والفجر8 به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد. "بهناز ضرابی زاده" رمان "دختر شینا"♥️ را به روایت "قدم خیر محمدی" همسر این شهید برجسته به تصویر کشیده است🌿🌼 ✍🏻نویسنده:بهناز ضرابی زاده ▫️ناشر:سوره مهر ▫️رده سنی/مخاطب:عمومی ▫️قالب کتاب:زندگینامه 💳قیمت پشت جلد:55,000 🎁قیمت با تخفیف ۱۰ درصد:49,500 📲جهت سفارش کتاب پیام دهید.. 🌱@ketabkhon78 @ketabmetabb
دختر شینا》 دختر شینا" عاشقانه ای از دوران جنگ است که "بهناز ضرابی زاده" آن را از "خاطرات🗓 قدم خیر محمدی کنعان همسر "سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر" گردآوری و به صورت رمان به نگارش درآورده است. این اثر با استقبال مخاطبان ادبیات پایداری رو به رو شده و جز نخستین آثار در زمینه ی خاطرات زنان از جنگ هشت ساله ی ایران می باشد.🇮🇷 "سردار شهید ستار ابراهیمی"، یکی از شهیدان والامقام استان همدان بود که در عملیات والفجر8 به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد. "بهناز ضرابی زاده" رمان "دختر شینا" را به روایت "قدم خیر محمدی" همسر این شهید برجسته به تصویر کشیده است▫️◽️◻️ ▫️نویسنده:بهناز ضرابی زاده ▫️ناشر:سوره مهر ▫️رده سنی/مخاطب:عمومی ▫️قالب کتاب:زندگینامه قیمت پشت جلد:55,000 قیمت با تخفیف ۱۰ درصد:49,500 #دفاع_مقدس @ketabforoshh
|"دختر شینا "|▫️🌱📕" کتاب دختر شینا" عاشقانه ای از دوران جنگ است که "بهناز ضرابی زاده" آن را از "خاطرات🗓 قدم خیر محمدی کنعان همسر "سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر" گردآوری و به صورت رمان به نگارش درآورده است. این اثر با استقبال مخاطبان ادبیات پایداری رو به رو شده و جز نخستین آثار در زمینه ی خاطرات زنان از جنگ هشت ساله ی ایران می باشد.🇮🇷 👈"سردار شهید ستار ابراهیمی"، یکی از شهیدان والامقام استان همدان بود که در عملیات والفجر8 به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد. "بهناز ضرابی زاده" رمان "دختر شینا"♥️ را به روایت "قدم خیر محمدی" همسر این شهید برجسته به تصویر کشیده است🌿🌼 ✍🏻نویسنده:بهناز ضرابی زاده ▫️ناشر:سوره مهر ▫️رده سنی/مخاطب:عمومی ▫️قالب کتاب:زندگینامه 💳قیمت پشت جلد:55,000 🎁قیمت با تخفیف ۱۰ درصد:49,500 📲جهت سفارش کتاب پیام دهید.. 🌱@ketabkhon78 @ketabmetabb
📬 کتاب دختر شینا خیلی عااالی بود واقعا واسه خودم و نسل جدید که به همه چی اعتراض داریم و طلبکاریم...☘ 📖
📸تصاویری از کتاب زیبای 🌱🌼
دختر شینا 🌱📕 کتاب دختر شینا" عاشقانه ای از دوران جنگ است که "بهناز ضرابی زاده" آن را از "خاطرات🗓 قدم خیر محمدی کنعان همسر "سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر" گردآوری و به صورت رمان به نگارش درآورده است. این اثر با استقبال مخاطبان ادبیات پایداری رو به رو شده و جز نخستین آثار در زمینه ی خاطرات زنان از جنگ هشت ساله ی ایران می باشد.🇮🇷 👈"سردار شهید ستار ابراهیمی"، یکی از شهیدان والامقام استان همدان بود که در عملیات والفجر8 به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد. "بهناز ضرابی زاده" رمان "دختر شینا"♥️ را به روایت "قدم خیر محمدی" همسر این شهید برجسته به تصویر کشیده است🌿🌼 ✍🏻نویسنده:بهناز ضرابی زاده ▫️ناشر:سوره مهر ▫️رده سنی/مخاطب:عمومی ▫️قالب کتاب:زندگینامه 💳قیمت ۷۸ ت با تخفیف ۷۰ ت🌼 📲جهت سفارش کتاب پیام دهید.. 🌱@ketabkhon78
کتاب هم همینطور فکر میکنم اونو راهیان نور ک رفتم خریدم... خیلی زود تموم کردم حس و حال خوبی ازش می‌گرفتم...و خب به قول یکی از اعضای کانالمون برا نسل مایی ک خیلی به همه چی اعتراض داریم و کم صبریم خیلی مفیده...دوستش داشتم باید از این قدم خیرها درس گرفت🌱🕊
. توضیح یکی از نوجوانای کانالمون درمورد کتاب 🌱🌱🌱 .
برشی از کتاب🌱❤️ 🌼 گفتم :تو اصلا خانواده ات را دوست نداری... سرش را برگرداند.. چیزی نگفت.. لنگان لنگان رفت گوشه هال نشست و گفت: حق داری آنچه باید برایتان می کردم، نکردم. اما به خدا همیشه دوستتان داشته و دارم...🌱🌸 گفتم: نه، تو جبهه و امام را بیشتر از ما دوست داری.. از دستم کلافه شده بود گفت: «قدم! امروز چرا این طوری شدی؟ چرا سر به سرم می گذاری؟! یک دفعه از دهانم پرید و گفتم: چون دوستت دارم..❤️ این اولین باری بود که این حرف را می زدم... دیدم سرش را گذاشت روی زانویش و های های گریه کرد.. خودم هم حالم بد شد.. رفتم آشپزخانه و نشستم گوشه ای و زارزار گریه کردم.. کمی بعد لنگان لنگان آمد بالای سرم.. دستش را گذاشت روی شانه ام.. گفت: «یک عمر منتظر شنیدن این جمله بودم قدم جان..حالا چرا؟! کاش این دم آخر هم نگفته بودی.. دلم را می لرزانی و می فرستی ام دم تیغ.. من هم تو را دوست دارم..اما چه کنم؟! تکلیف چیز دیگری است.. کمی مکث کرد.. انگار داشت فکر می کرد..بین رفتن و نرفتن مانده بود.. اما یکدفعه گفت: «برای دو سه ماهتان پول گذاشته ام روی طاقچه...🌱🌱 ✍🏻نویسنده:بهناز ضرابی زاده ▫️ناشر:سوره مهر ▫️رده سنی/مخاطب:عمومی ▫️قالب کتاب:زندگینامه 💳قیمت ۱۱۰ ت با تخفیف ۹۹ ت🌼 ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78
یه قاچ خوشمزه🍉✨ 🫀🌼 به واسطه دوستم، کتاب به دستم رسید..📙 روایت زندگی زن و شوهری را می خواندم که شبیه زندگی خودمان بود.. عشقی که بین شان بود، خاطرات اول زندگی که همسر شهید از حاج ستار خجالت می کشید یا مأموریت های همیشگی شهید، نبودن ها و فاصله ها؛ همه این ها را در زندگی مشترک مان هم می توانستم ببینم...صفحه به صفحه می خواندم و مثل ابر بهار اشک می ریختم 😭و با صدای بلند گریه می کردم.. هر چه به آخر کتاب نزدیک می‌شدم، ترسم بیشتر می‌شد...می‌ترسیدم که شباهت زندگی ما با این کتاب در آخر قصه هم تکرار بشود..🥺🌧 💳قیمت ۲۰۰ ت با تخفیف ۱۸۰ ت🧡 ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅┅┅❅🌱📙❅┅┅┅ @ketabmetabb
کتاب خاطرات و دختر شینا🌸🍃 قهرمان کتاب 🫀دختر شینا زنی به نام قدم‌خیر محمدی کنعان است.. داستان با تولد این و روند نام‌گذاری او توسط عمویش آغاز می‌شود.. جالب است که این کتاب با خوابی عجیب که توسط قدم‌‌خیر محمدی تعریف می‌شود، به پایان می‌رسد که شنیدن آن شما را شگفت‌زده خواهد کرد..بسیاری از بخش‌های این کتاب به داستان‌ها و خاطره‌هایی از شهیدی بزرگوار به نام شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر می‌پردازد...✨🌻
کتاب متاب🌿📖
دختر شینا🌱🌱🌱 کتاب دختر شینا نوشته‌ی بهناز ضرابی زاده است این کتاب، سرگذشت عاشقانه‌ی همسر شهید ستار
📖 🕊🌿 سر ظهر بود و داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می شد و به حیاط ختم می شد، پایین می آمدم که یک دفعه پسر جوانی روبه رویم ظاهر شد.. جا خوردم. زبانم بند آمد برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد..پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را می شنیدم که داشت از سینه ام بیرون می زد..🫀 آن قدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم.. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یک نفس تا حیاط خانه خودمان دویدم.✨☘