eitaa logo
کتاب متاب🌿📖
1.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
253 ویدیو
7 فایل
رقیه‌ام، و می‌خوام با معرفی کتاب‌های خوب، هم زندگی خودمون رو تغییر بدیم،هم جامعه‌مون رو! 💪📚 #انقلاب_از_خودمان_آغاز_میشود🌿 🍃🍓راه ارتباطی👇: @ketabkhon78 کانال رضایت👇 https://eitaa.com/kafehdenge667 ارسال به سراسر کشور🛵🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
["شاهرخ حر انقلاب اسلامی"]🔖 (🌿📖) 📕شاهرخ "حر انقلاب اسلامی"، داستانی📄 غریب از معجزه تابش معارف دینی بر قلب کسی است که به زعم خودش و خیلی‌ها، گنده‌لاتی بود که یک درصد هم کسی فکر شهادتش را نمی‌کرد!🌷⚡️ کسی جلودارش نبود هرشب کاباره ،دعواچاقوکشی🔪پدر نداشت از کسی هم حساب نمی‌برد...⛔️ 👈مادر هم کاری نمی‌توانست بکند، از دست شاهرخ خسته شده بود مرتب از دعواها، دستگیریها، دسته گلها و خرابکاری‌های پسر برایش خبر می‌بردند، اشک می‌ریخت😭 و می‌گفت خدایا پسرم را ببخش عاقبت به خیرش کن🤲🏻 پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده🌙دیگران به دعای مادر می‌خندیدند💬آنقدر دعا کرد تا اینکه دعاهای مادر پیرش گرفت📿 🦋می‌گفت میخواهم مثل حُر بشوم🏴 توبه کرد. دیگر نماز، دعای کمیل دعای توسل می‌خواند آن هم با گریه😭و در آخر برا دفاع از سرزمینش به جنگ با دشمن رفت...💬 ✍🏻نویسنده: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ▫️ناشر:ابراهیم هادی ▫️رده سنی/مخاطب:عمومی ▫️قالب کتاب:زندگینامه 📖تعداد صفحات: ۱۵۲ صفحه قیمت با احترام ۲۰ ت 🌱 ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78 @ketabmetabb
شاهرخ حر انقلاب اسلامی(🌿📖) 📕شاهرخ "حر انقلاب اسلامی"، داستانی📄 غریب از معجزه تابش معارف دینی بر قلب کسی است که به زعم خودش و خیلی‌ها، گنده‌لاتی بود که یک درصد هم کسی فکر شهادتش را نمی‌کرد!🌷⚡️ کسی جلودارش نبود هرشب کاباره ،دعواچاقوکشی🔪پدر نداشت از کسی هم حساب نمی‌برد...⛔️ ▪️۱۵۲ صفحه 💳قیمت ۲۸ هزار تومان🌼 ثبت سفارش📲 👇 @ketabkhon78
شاهرخ حر انقلاب اسلامی(🌿📖) 📕شاهرخ "حر انقلاب اسلامی"، داستانی📄 غریب از معجزه تابش معارف دینی بر قلب کسی است که به زعم خودش و خیلی‌ها، گنده‌لاتی بود که یک درصد هم کسی فکر شهادتش را نمی‌کرد!🌷⚡️ کسی جلودارش نبود هرشب کاباره ،دعواچاقوکشی🔪پدر نداشت از کسی هم حساب نمی‌برد...⛔️ ▪️۱۵۲ صفحه 💳قیمت ۳۰ ت🌼 ثبت سفارش📲 👇 @ketabkhon78
. یه قاچ از کتاب🍉 🌱🌱 «همه می‌خندند. شاهرخ بدجوری شرمنده شده.. نه که برایش خیط شدن در جمع مهم باشد، این نه..با همه رفیق است و اگر هم کسی زیادی بلند بخندد، هیکلش برای ساکت کردنش کافی است.. از برخورد مربی شرمنده شده.. از اینکه او را آن‌قدر آدم دیده که از خودش بپرسد کجا بودی و چرا دیر آمدی‌.. که فرض نکرده و حکم خودش را تنهایی نبریده..مثل تمام .. مثل همانی که بین همه فرق می‌گذاشت و آخر یک روز دیوانه‌اش کرد. این که دیر کرده و حالا تنبیه در راهش است؛ اما باز این قدر حالش خوب است و حس می‌کند کسی است، اسم دارد، حرمت دارد، این شرمنده‌اش کرده و چشم‌هایش را کمی، کمی اشکین..🥲