eitaa logo
کتاب متاب🌿📖
1.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
253 ویدیو
7 فایل
رقیه‌ام، و می‌خوام با معرفی کتاب‌های خوب، هم زندگی خودمون رو تغییر بدیم،هم جامعه‌مون رو! 💪📚 #انقلاب_از_خودمان_آغاز_میشود🌿 🍃🍓راه ارتباطی👇: @ketabkhon78 کانال رضایت👇 https://eitaa.com/kafehdenge667 ارسال به سراسر کشور🛵🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
21.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مــــرا با خودت ببر✨🌻 کتاب را که میخوانی ایمان می آوری که لحظه هایی از زندگی که چنان نفس گیر است و جهان را تنگ میبینی یکنفر هست که هوایت را دارد😉 و از آنچه در دل پنهان می داری با خبر است...🌼❤️ ⛈ دوران 🍃
2.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفی کتاب ""🌱🌼 _مرا با خودت ببر +کجا ببرم؟🤔 داستانی در دوران امام جواد❤️🌿
21.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مــــرا با خودت ببر✨🌻 کتاب را که میخوانی ایمان می آوری که لحظه هایی از زندگی که چنان نفس گیر است و جهان را تنگ میبینی یکنفر هست که هوایت را دارد🙂 و از آنچه در دل پنهان می داری با خبر است...🌼🫀 ⛈ دوران 🍃 🥀
🕊🌸 داستان این کتاب درباره‌ی مرد جوانی به نام است که دختری در دمشق شده است...🕊✨ ابراهیم با اعتبار پدر مرحومش کسب و کاری در شهر دمشق دارد.. تمام فکر او درگیر دختری به نام است و تمرکزش را بهم ریخته است، او حتی قصد دارد بهترین پیشنهاد کاری رفیق تجاری پدرش را رد کند...🌱🌱 آمال در محله‌ای فقیرنشین زندگی میکند و پدر و مادرش را از دست داده و با عمویش که مردی رباخوار است زندگی می‌کند، او دست فروشی می‌کند و از این طریق خرج زندگی خود را تهیه می‌کند تا مجبور نباشد از عمویش پولی بگیرد....🌻 ✍🏻نویسنده:مظفر سالاری ▫️ناشر:به نشر ▫️قالب کتاب:رمان 💳قیمت ۸۰ ت با تخفیف ۷۵ ت💚 ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅┅┅❅🌱📙❅┅┅┅ @ketabmetabb
کتاب متاب🌿📖
#مرا_با_خودت_ببر🕊🌸 داستان این کتاب درباره‌ی مرد جوانی به نام #ابراهیم است که #عاشق دختری در دمشق شد
. بریده ای از کتاب📙🕊 🌻 اسب سواری گذشت🏇 و دختر چشم باز کرد...خواست خمیازه بکشد که با دیدن ابراهیم، جلو خود را گرفت.. راست نشست و چادرو روسری‌اش را مرتب کرد۔. تارهای مویش را انگار تنبیه کند، با پشت دست، از جلو چشمانش ‎کنار زد..خیره به ابراهیم نگاه کرد۔.😐 انگار می خواست از قصد و غرضش سردرآورد.. - چه می خواهی؟ ‏ابراهیم بادبزن را روی لاوک گذاشت و ایستاد. سکه ای مسین به سویش دراز کرد... - یک ذرت و یک کلوچه..🍪 هنوز خمیازه سماجت می کرد و دختر کنارش می‌زد.. با انبر، ذرتی ازدیگ بیرون آورد. آن را بالای دیگ نگه داشت تا آبش بچکد.. روی برگی تازه گذاشت و به دستش داد، به لاوک اشاره کرد.. ۔ هر کدام را می خواهی بردار! ابراهیم کلوچه ای را که کوچک تر بود برداشت، دختر با انبر، سکه را گرفت و توی پیاله‌ای انداخت که سه سکه در آن بود. صدای قشنگی داد...✨ - خیر پیش!
___📘💙 شروع کتاب مصادف با شهادت امام جواد علیه السلام🕊🥺 .
✨🌸 📦 مبارتون باشه عزیز ان شاالله به خوشی بخونید🙂🌻 . 🕊 🌆 .
احسنت اره خودمم خیلی کتابای مظفر سالاری رو دوستدارم جذابن✨..این کتابم از اون کتابا بود ک زمین نمیذاشتم هعی دوستداشتم ادامه داستانو بدونم مثل کتاب رویای نیمه شب 😊👌🌻 🌚
🕊🌸 داستان این کتاب درباره‌ی مرد جوانی به نام است که دختری در دمشق شده است...🕊✨ ابراهیم با اعتبار پدر مرحومش کسب و کاری در شهر دمشق دارد.. تمام فکر او درگیر دختری به نام است و تمرکزش را بهم ریخته است، او حتی قصد دارد بهترین پیشنهاد کاری رفیق تجاری پدرش را رد کند...🌱🌱 آمال در محله‌ای فقیرنشین زندگی میکند و پدر و مادرش را از دست داده و با عمویش که مردی رباخوار است زندگی می‌کند، او دست فروشی می‌کند و از این طریق خرج زندگی خود را تهیه می‌کند تا مجبور نباشد از عمویش پولی بگیرد....🌻 ✍🏻نویسنده:مظفر سالاری ▫️ناشر:به نشر ▫️قالب کتاب:رمان 💳قیمت ۸۰ ت با تخفیف ۷۵ ت💚 ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅┅┅❅🌱📙❅┅┅┅ @ketabmetabb
کتاب متاب🌿📖
#مرا_با_خودت_ببر🕊🌸 داستان این کتاب درباره‌ی مرد جوانی به نام #ابراهیم است که #عاشق دختری در دمشق شد
. یه قاچ خوشمزه از کتاب🍉😋 🙂🍊 عجب ماجرای معجزه ‌آسایی بود! اگر آن ماجرا راست بود که دوست داشت باور کند راست است، معنایش آن بود که محمدبن‌ علی از راه دور از کارها و فکرهای پیروانش خبر دارد.. این اهمیتش از آن سفر شگفت‌انگیز کمتر نبود. کسی‌که چنین توانایی‌ های خدادادی داشت، می‌ توانست از هر خطایی معصوم باشد و همه رازها را بداند.. از این که چنان مقام بی‌ مانندی داشت، هیجان ‌زده شد و چشمانش به اشک نشست. به ابراهیم غبطه خورد که چنان سعادتی پیدا کرده بود که همسفر امامش شود! به او حق داد که با وجود چراغی که در قلبش داشت، در قعر ظلمت سیاه ‌چال، دلش روشن باشد و با مولای مهربانش حرف بزند!✨🪐🍃 السلام🌱
21.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مــــرا با خودت ببر✨🕊 کتاب را که میخوانی ایمان می آوری که لحظه هایی از زندگی که چنان نفس گیر است و جهان را تنگ میبینی یکنفر هست که هوایت را دارد🙂 و از آنچه در دل پنهان می داری با خبر است...🌼🫀 روایتی در زمان 🍃 🥀
مرا با خودت ببر🕊🍃 کتاب به قلم آشنای مظفر سالاری، ز داستان پرحادثه‌ و 🫀می‌گوید که در زمان و دوره امام جواد(علیه‌السلام) اتفاق می‌افتد.. مرا با خودت ببر از جمله آثاری است که نقش اصلی اش را مردم بازی می کنند. مردمی که در کوچه پس کوچه های روزگاری کهن مثلا حوالی سال های 220هجری قمری آنقدر ها به چشم تاریخ نیامدند که راوی روزهای سخت زندگانی ائمه اطهار باشند...🕊🪴 اما کنون با قلم غرق در عشق و خیال آقای مظفر سالاری یه سبک دیگری زمان حکومت خلفای عباسی را تصویر می کنند؛ ✍🏻نویسنده:مظفر سالاری ▫️ناشر:به نشر ▫️قالب کتاب:رمان 💳قیمت: ۱۵۰ ت با تخفیف ۱۳۵ ت🧡 ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 @ketabmetabb پ ن:کتاب از پیج لفیقا🧡✨