💠 احترام به سادات
🔹 حاج شیخ مرتضی آشتیانی شخص اوّل تهران بود.
🔸 به نظرم از آسیّد فرجالله فقیهی اصفهانی شنیدم: نماز حاج شیخ مرتضی بهقدری شلوغ میشد که برای مأمومینی که دیر میآمدند، جا پیدا نمیشد. یکی از اشراف برای اینکه در نماز حاج شیخ مرتضی شرکت کند، به یکی از مأمومین پنج تومان داد تا جایش را به او بدهد. این قضیه مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پیش است و در آن وقت پنج تومان مبلغ زیادی بود.
🔹 حاج شیخ مرتضی مخالفی داشت که سیّد بود. آن سیّد برای اینکه مرحوم آشتیانی را از میدان به در کند، با مقدّماتی در بین مردم شایع کرد که وی با روسها در به توپ بستن حرم حضرت رضا (علیه السلام) همکاری و تبانی کرده است!
🔸 این شایعه و تهمت بزرگ وقتی در میان مردم منتشر شد، کار را به جایی رساند که حتی يک نفر هم در نماز وی شرکت نمیکرد و فقط کسی که سجّاده را میانداخت، همراه او میآمد. شرایط به گونهای شد که مرحوم آشتیانی نتوانست در تهران بماند و به مشهد رفت.
🔹 وقتی آن سیّد موفق شد به این شکل مرحوم آشتیانی را کنار بزند و میدان برای او خالی شد، متوجّه شد که چه گناه بزرگی کرده و چه ضربهای به مرحوم آشتیانی زده است. لذا برای استحلال نزد او رفت. آشیخ مرتضی بزرگوارانه گفت: اگر به من وعده بدهی که نزد جدّت از من شفاعت کنی، حاضرم تو را ببخشم!
🔸 وی در احترام به سادات بسیار عجیب بود. آقای حاج آقا رضا صدر میگفت: یادم هست وقتی کودک دو سه سالهای بودم، آقای آشتیانی مرا بغل میکرد و گاهی پای مرا به ریشش میکشید و تبرّک میجُست.
🔹 آقای آشیخ علی انصاری همدانی میگفت: آن سالی که آقای بروجردی به مشهد مشرف شد، من به دیدن ایشان رفتم. آشیخ مرتضی آشتیانی آمد. دیدم آقای بروجردی به قدری با آقای آشتیانی با احترام عجیب و غریب و استثنایی برخورد کرد که باعث تعجّب من شد.
🔸 وی مرد فوقالعادهای بود. از حاج میرزا فخرالدین جزایری شنیدم: زن آقای آشتیانی دختر آسیّد محمّد طباطبایی از بانیان مشروطه بود. وی بهخاطر سیادت همسرش مقیّد بود آفتابهاش را پر کند!
🔹 وی کلیددار آستانه حضرت رضا (علیه السلام) بود و مدفن او نیز در پایین پای حضرت کنار در ورودی قرار دارد.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۴۳۳
#حاجشیخمرتضیآشتیانی
#آیتاللهحاجآقاحسینبروجردی
#حاجآقارضاصدر
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
https://eitaa.com/ketabosolKafi
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸