Moghadam-Shab2Fatemieh1Beitolahzan1390[05].mp3
1.91M
▪️فاطمه پروانه ی مدار خودش بود▪️
🎤 سبـک : واحــد
gereftari hazrat zahra.momeni.mp3
3.46M
﷽
📲 فایل صوتے ⚫️ ببینید چه کار کردن با حضرت زهرا سلام الله
🎙واعظ: حاج آقا #مومنی
🔖 گرفتاری های حضرت زهرا سلام الله علیها 🔖
#ثواب_گوش_دادن_نذر_فرج
4_5915571925521794428.mp3
4.04M
﷽
📲 فایل صوتے⚫️ جانم مادر سادات
🎙واعظ: حاج آقا #عالی
🔖 مأموریت حضرت زهرا سلام الله علیها
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
زيارة فاطمة الزهراء سلام الله عليها :
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبيبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَليلِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمينِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَفْضَلِ اَنْبِياءِ اللهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِّيَةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سِيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللهِ وَخَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْفاضِلـَةُ الزَّكِيـَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْحَوْراءُ الاِْنْسِيَّة
⚫️ شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س) تسلیت باد
@keyfonas
🌙حکایت
ِ مردی که در عشق حضرت علی (ع) سوخت❗
شرح عاشقی شیخ جعفر مجتهدی🌺
حکایت زندگی این مرد خدا بسیار زیباست که خلاصه آنرا میخوانید
وقتی در میانههای عمرش کسی پیدا شد که حاضر بود علم کیمیای خود را به وی ارزانی دارد آن را گرفت و به آب انداخت؛ چون کیمیایی برای او کیمیا بود که نشانی از محبت اهل بیت (ع) در آن وجود داشته باشد.
او میگوید: کیمیا را در آب انداختم و رو به سوی گنبد حضرت سیدالشهدا (ع) عرض کردم: کیمیا درد مرا دوا نمیکند. جعفر، کیمیای محبت شما اهل بیت را میخواهد!
آری! آن را گرفته و به آب میاندازد تا دیگر بار نشان دهد که از کرده خویش در روزگار جوانی پشیمان نیست و اگر هزار بار هم به کیمیا برسد باز کیمیای حب اهل بیت را انتخاب خواهد کرد.
نقل شده است که این واقعه یکی از امتحانات سلوکی ایشان بوده و بعد که سربلند از آن بیرون آمد، مورد تفضلات خاصه حضرت قرار گرفت
طبق رؤیایی که از علامه فقید محمدتقی جعفری نقل میشود، امام حسین (ع) شیر و شیرابه فیوضات هستی است. یکی از نزدیکان استاد هنگام تشرف به بیتالله الحرام نیت میکند طوافی نیز به نیابت از ایشان به جا بیاورد. او این کار را انجام میدهد و ثوابش را به روح استاد هدیه میکند، آنگاه به محل اقامت خود رفته، استاد را در خواب میبیند. علامه در عالم رؤیا به او میگوید: هستی مثل سماوری است که شیر آن حسین (ع) است.
در اینجا سلوک آقای مجتهدی وارد مرحله حساسی می شود و به اعتکاف در مسجد سهله رهنمون می گردند ، ایشان در این مورد می فرمودند :
در نجف به دستور حضرت مولا علی (ع) راهی مسجد سهله شده و مدت هشت سال به طور مداوم، در آنجا معتكف گردیدم و به جز تجدید وضو و تطهیر از مسجد خارج نمیشدم. در پایان این مدت از طرف حضرت امیر (ع) و آقا امام زمان (روحی فداه) عنایت زیادی به من شد.
بعد از آنکه به دست حضرت امیر ع تمام ریاضتها را کشیدم و همه چیز را به لطف اهل بیت ع به دست آوردم ، طالب آن شدم که جمال حقیقی و دلربای حضرت مولا علی ع را زیارت کنم
بعد از مطرح کردن این تقاضا فرمودند :
اگر بخواهی جمال حضرت را زیارت کنی تمام زحمات و نتایجی که به دست آورده ای از بین خواهد رفت
عرض کردم مسئله ای نیست ؛ ارزش یکبار مشاهده جمال دلربای حضرت مولی بیش از هر چیزی است ، باز فرمودند :
حضرت امیر (ع )صحنه های زیادی دارند ، صحنه جنگ ، صحنه نماز که تیر را از پای مبارکشان بیرون کشیدند ، صحنه یتیم نوازی ، صحنه ناله های آن حضرت با چاه و غیره ... کدام صحنه را دوست داری ببینی ؟
دراین موقع با خود فکر کردم ، چگونه حضرت مولا را که شیر خدا می باشند ریسمان بر گردن انداخته و بر روی زمین کشیده اند ؟!
هنگامی که در خواست خود را مشخص نمودم ، ناگهان آن واقعه دلخراش تکرار شده و مشاهده نمودم که درب خانه مولا در حال سوختن است ودر آن ازدحام عده ای عمامه حضرت را به گردن مبارکشان انداخته و در حالی که ایشان را بر روی زمین می کشیدند به مسجد می بردند ، در آن غوغا سراسیمه به طرف حضرت دویده و عرض کردم :
یا امیر المومنین ع چه کنم ؟!
حضرت در همان حال سه مرتبه فرمودند :
الصبر ، الصبر ، الصبر، در این هنگام با مشاهده این اوضاع طاقت نیاورده ، صیحه ای زدم و بی هوش بر زمین افتادم و بعد از آن به مدت سه شبانه روز گریه می کردم و اصلا خواب و خوراکی نداشتم ، تا اینکه به حرم حضرت امیر ع مشرف شده و عرض کردم سیدی و مولای ، دیگر تحمل ندارم و در حال مردن می باشم ، که به عنایت حضرت به حال اول بازگشتم .
پس از آن متوجه شدم تمام زحماتم از بین رفته و هیچ قدرت و نیرویی ندارم ، اما حضرت فرمودند :
شیخ جعفر؛ حال که طالب جمال ما شدی و در این راه از تمام زحماتی که کشیده بودی گذشتی ؛ در عوض به کارها و کلام تو اثر خواهیم بخشید و در هر مشکلی که به ما رجوع کنی و از ما مدد خواهی آن را برطرف خواهیم کرد .
آقای مجتهدی علاوه بر چندین سال اقامت در نجف اشرف هفت سال در کربلای معلی نیز اقامت داشته و در بازار بین الحرمین در قیصریه اخباریها به شغل کفاشی مشغول بوده اند ودر این مدت در حجره ای فوقانی در صحن مطهر حضرت سید الشهدا (ع) مقابل ایوان طلا سکونت داشته و سراسر شب را در آنجا به عبادت و توسل مشغول بوده اند و مدتی که در کربلای معلی بسر می بردند هر روز به زیارت دوطفلان مسلم ع مشرف می شده اند .
می فرمودند :
در ایامی که در کربلای معلی ساکن بودم هر روز صبح قبل از اینکه به محل کار خود بروم ، کنار رود فرات رفته و به آب نگاه می کردم و به یاد عطش و مصائبی که در روز عاشورا بر امام حسین (ع) و اولاد و اصحابشان وارد شده بود ، به حدی می گریستم که از تاب می رفتم ، سپس به حرم مطهر مشرف می شدم و بعد از زیارت به صحن مبارک می رفتم و در آنجا مشغول توسل و گریه می شدم ، آنگاه به محل کار خود می رفتم .
قطره ای بود از دریا
@keyfonas
انتها نیست در آن جلوه که با فاطمه است
انتها نیست در آن جلوه که با فاطمه است
نقطه ی ” فا ” علی و نقطه ی ” با ” فاطمه است
کیست او حضرت حق یا که نبی یا که علی
کیست او فاطمه یا فاطمه یا فاطمه است
بارها محضر او خورد زمین جبرائیل
بارها گفت محمد به حرا فاطمه است
بیش از کعبه پیمبر به طوافش می رفت
یعنی ای قوم فقط قبله نما فاطمه است
من از اَمرش به علی یادِ حدیثی کردم
حجت الله عَلی حُجَّتنا فاطمه است
گفت سوگند به مظلومی تو کم نشود
یک سرِ موت در این معرکه تا فاطمه است
آن چنان روی زمین ریخت چهل تن را که
همه گفتند مگر شیر خدا فاطمه است
همه گفتند که در شهر دو حیدر باشد
همه گفتند که در شهر دو تا فاطمه است
مرتضی گفت بمان ورنه خودش می فهماند
که اذا زُلزلتِ الاَرض و سَما فاطمه است
چادرش را نتکاند آخ ببینید همه
نام او مردم نامرد چرا فاطمه است
روز محشر شود ؛ از آمدنش معلوم است
که چرا کار خلائق همه با فاطمه است
تا که او هست شفاعت به شفیعی نرسد
تا که او هست فقط ناله ی ما فاطمه است...
حسن لطفی
@keyfonas💠
#لذت_ایمان_به_آل_الله_علیهم_السلام
📃در محضر امام صادق علیه السلام شخصي عرض نمود، خدايا بهشت را نـصيب مـا فرمـا،
آن حضرت فرمودند:
شما فعلاً در بهشت هستيد، از خداوند بخواهيد كـه از بهـشت خـارج نشويد، عرض كردم فدايتان شويم ما در دنيا هستيم!
آن حضرت فرمودند: آيا شما اقرار به امامت ما نداريد؟ عرض كردم چرا.
و حضرت فرمودند: همين(لذّت ايمان شمابه آل محمد صلی الله علیه وآله بهشت است، آن كسي كه اقرار به امامت ما داشته باشد در بهشت است، از خداوند بخواهيدكه اين را از شما نگيرد
📕بحار ج 2 ص 74و:ص 45 ـ 303
📕انساب النواصب :باب صفات شیعه:ح41
@keyfonas
واﮔﻮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ #ﺩﺭ ...
.
ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺑﻮﺩﻡ ....
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﮐﻬﻦ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩﻡ .....
ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﯼ ﺑﺎﺩ ﻧﻤﯽﻟﺮﺯﯾﺪﻡ ......
ﻧﺎﺯ ﭘﺮﻭﺩﻩ ﭼﻪ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩﻡ ....
ﺑﻪ ﺑﺮﻭﻣﻨﺪﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﮐﻤﺘﺮ ....
ﺭﺷﺪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺗﻨﻪﺍﻡ ﻣﺤﮑﻢﺗﺮ ....
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺷﻦ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺑﯿﻦ ﺑﻮﺩﻡ ...
ﺑﺎﻍ ﺭﺍ ﺁﯾﻨﻪﺍﯼ ﺳﺒﺰ ﺑﻪ ﺁﯾﯿﻦ ﺑﻮﺩﻡ .....
ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻓﻠﮏ ....
ﺑﺮﮒﻫﺎﯾﻢ ﮔﻞ ﺗﺴﺒﯿﺢ ﺑﻪ ﻟﺐ ﻣﺜﻞ ﻣﻠَﮏ .... .
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺷﮑﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﮒ ﻭ ﺑﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﻣﺮﺍ . .....
ﺑﺎ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥِ ﺩﮔﺮ ﺳِﺮّ ﻭ ﺳَﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﻣﺮﺍ .. ...
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﯿﮏ ﺧﺰﺍﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎﺩ ﺳﺮﺩﯼ .. ..
ﻧﺮﻡ ﻭ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺗﺒﺮ ﺁﻣﺪ ﻣﺮﺩﯼ .. .
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺁﻣﺪﻡ ﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻣﺮﺍ ......
ﺿﺮﺑﻪﻫﺎﯾﺶ ﻣﺘﻮﺟّﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻣﺮﺍ .....
ﺣﺎﻟﺘﯽ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﺮﺩﻡ ......
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺧﯿﺮ ﺗﻤﻨّﺎ ﮐﺮﺩﻡ ...
ﺍﺯ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺩﻝ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ....
ﮐﻢ ﮐﻢ ﺍﺯ ﭼﻮﺏ ﻣﻦ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﺭﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ....
ﻭﻗﻒ ﺩﯾﻮﺍﺭِ ﺣﺮﻡﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﺎﻫﻢ ﮐﺮﺩﻧﺪ .....
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﮐﻮﭼﻪ ؛ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﮐﺮﺩﻧﺪ .....
ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺳﯿﻤﺎﯼ ﻋﻠﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﻣﻦ ......
ﺍﯾﻦ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﻤﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﻣﻦ .....
ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﺭُﺧﺴﺎﺭ ﭘﯿﻤﺒﺮ ﺑﻮﺩﻡ .....
ﻣَﺤﺮﻡ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺳﺎﻗﯽ ﮐﻮﺛﺮ ﺑﻮﺩﻡ .....
ﺗﺎ ﻋﻠﯽ ﭘﻨﺠﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﻠﻘﻪ ﯼ ﺩﺭ ﻣﯽﺍﻓﮑﻨﺪ ...
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﭘﻨﺠﺮﻩﻫﺎ ﺳﺮ ﺑﻮﺩﻡ ....
ﺩﺳﺖﻫﺎﯼ ﺩﻭ ﺟﮕﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﮐﻪ ﻧﺎﺯﻡ ﻣﯽﮐﺮﺩ ....
ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻭ ﺭﺍﺯ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻡ ﻣﯽﮐﺮﺩ ...
ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻓﺮﺍﺯﯼ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ......
ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺮ ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮ ﺭﻭﺡ ﺍﻣﯿﻦ . ....
ﺳﺎﯾﻪ ﯼ ﻭﺣﯽ ﻭ ﻧﺒﻮﺕ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﻣﺪﺍﻡ .....
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺧﯿﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﯿﻦ ......
ﮔﺎﻩ ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺯِ ﻣﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻋﺒﻮﺭ ......
ﻣﻮﺝ ﻣﯽﺯﺩ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺁﯾﻨﻪ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﻧﻮﺭ ......
ﺳﺒﺰﭘﻮﺷﺎﻥ ﻓﻠﮏ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪ ......
« ﻗﻞ ﻫﻮ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺣﺪ » ، ﭼَﺸﻢ ﺑﺪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ....
ﺳﻮﺭﻩ ﯼ ﮐﻮﺛﺮﯼ ﻭ ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﻃﺎﻫﺎ ﺩﺍﺭﯼ ......
ﺁﻥ ﭼﻪ ﺧﻮﺑﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺍﺭﯼ ......!
ﺩﯾﺪﻡ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻥِ ﺩﺭ ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﺍﺣﺴﺎﺳﺶ ﺭﺍ .....
ﻋﻄﺮ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﻭ ﮔﻞ ﯾﺎﺳﺶ ﺭﺍ .. .....
ﺩﯾﺪﻩﺍﻡ ﻣﺎﺋﺪﻩﺍﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺧﺪﺍ .....
ﺩﯾﺪﻩﺍﻡ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻭ ﮔﺮﺩﺵ ﺩﺳﺘﺎﺳﺶ ﺭﺍ .....
ﺯﯾﺮ ﺁﻥ ﺳﻘﻒ ﮔﻠﯿﻦ ﻋﺮﺵ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ...
ﺭﻭﺡ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﻼﺋﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﺩ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ .....
ﻫﺮ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻏﻤﯽ ﺣﻠﻘﻪ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺯﺩ .....
ﻫﺮ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﺎﯼ ﻣﯽﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﺮ ﻣﯽ ﺯﺩ .....
ﺁﯾﮥ ﺭﻭﺷﻦ ﺗﻄﻬﯿﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﺪﺍﻡ .....
ﺷﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺷﺎﻧﮥ ﺟﺒﺮﯾﻞ ﺍﻣﯿﻦ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺯﺩ ...
ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺷﺎﻫﺪ ﻧﺠﻮﺍﯼ ﯾﺘﯿﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ .......
ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﻣﺤﻮ ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ .....
ﻣﻦ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺍﻭّﻝ ﮐﻪ ﺧﻄﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ .....
ﻣﺮﮒ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﺨﻮﺷﯽ ﺯﻭﺩﮔﺬﺭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ .....
ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺁﯾﻨﻪ ﺭﺍ ﺁﻩ ﮔﺮﻓﺖ؟ ......
ﯾﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﺠﺮﺕ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻣﺎﻩ ﮔﺮﻓﺖ؟ ....
ﺭﻓﺖ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺭﻕ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ....
ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﺑﺎﻍ ﻧﺒﻮﺕ ﮔﻞ ﭘﺮﭘﺮ ﮔﺸﺘﻪ .....
ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﯼ ﺑﺎﻍ ﺧﺰﺍﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﻼﻝ .....
ﻧﯿﺴﺖ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺫﺍﻥ ﺻﻮﺕ ﺩﻝ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺑﻼﻝ ....
ﻫﻤﻪ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻨﻢ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻧﺪ ...
ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺮ ﺻﺤﻦ ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺧﺘﻨﻢ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻧﺪ ...
ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ...
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﯽﺧﺒﺮﺍﻥ ﺳﻮﺧﺘﻨﻢ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻧﺪ ...
ﺳﻮﺧﺘﻢ ﺗﺎ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﺣﺴﺪ .....
ﭼﺸﻢ ﺯﺧﻤﯽ ﺑﻪ ﺟﮕﺮ ﮔﻮﺷﮥ ﯾﺎﺳﯿﻦ ﻧﺮﺳﺪ .. ..
ﻫﯿﭻ ﺁﺗﺶ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺴﻮﺯ ﻧﺸﺪ ....
ﺷﻌﻠﻪ ﺟﺎﻥ ﺳﻮﺯ ﺍﮔﺮ ﺑﻮﺩ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﺯ ﻧﺸﺪ .....
ﺭﺳﻢ ﺁﺗﺶ ﺯﺩﻥ ﺍﺯ ﻋﻬﺪ ﺧﻠﯿﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ .....
ﺁﺗﺶ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﺸﺪ .....
ﺁﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﻠﻪ ﮐﻪ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻧﮕﺮﺩﺩ ﻫﺮﮔﺰ .....
ﺩﺍﻍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮕﺮﺩﺩ ﻫﺮﮔﺰ .....
ﺳﻮﺧﺖ ﺩﺭ ﺁﺗﺶِ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﺭﮒ ﻭ ﺭﯾﺸﻪ ﻭ ﭘﻮﺳﺖ ......
ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻭﺳﺖ ....
ﯾﺎﺩﻡ ﺍﺯ ﻏﻔﻠﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ......
ﺣﯿﻒ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻧﺠّﺎﺭ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ......
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺎﻣﺖ ﻣﻦ ﺻﺒﺮ ﻭ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯼ ......
ﺑﺮ ﺳﺮ ﻭﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﻣﻦ ﻣﯿﺦ ﭼﺮﺍ ﮐﻮﺑﯿﺪﯼ؟ .....
ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪ ﺩﺭِ ﺳﻮﺧﺘﻪﺍﯼ ......
ﺩﻓﺘﺮﯼ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺯ ﺁﺗﺶِ ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺍﯼ .....
ﺭﻭﯼ ﮔﻠﺒﺮﮒ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﻫﻨﻮﺯ ....
ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﻣﺎ ﭼﺸﻢِ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﺧﺘﻪﺍﯼ ....
ﺗﺎ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﺁﯾﺪ ....
ﻣﮋﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﻝ ﮐﻪ ﻣﺴﯿﺤﺎ ﻧﻔﺴﯽ ﻣﯽﺁﯾﺪ .....
.
::: ﺍﻟﻠﻬﻢ بحق فاطمه اشف صدر فاطمه بحضور الحجه
@keyfonas