هدایت شده از سَمتِ بِهِشت
4_208632275535922280.mp3
12.17M
صوت متن بالا⬆️⬆️
🎶با نوای حاج امیر کرمانشاهی
💿بهترین صوتها ی کوتاه و شنیدنی
🗣 مداحی
🙌مناجات
درکانال↙️
☺️👉 @gallerymazhabi
هدایت شده از منتظرالمهدی
PART-21 (parhizgar).mp3
13M
┏━━━↬🌻↫━━━┓
#هر_روز_با_قرآن
#ختم_قرآن_در_رمضان
جزء بیست و یکم
با صدای استاد پرهیزگار
التماس دعا
┗━━━↬🌻↫━━━┛
⚫️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله:
یاعلی هر که تو را بِکُشَد مرا کُشته است
📖عیون اخبار،ص۱۶۳
@keyfonas
🌿🌷🌿🌷🌿
وصيتهاى حضرت علي علیه السلام در آخرین لحظات به امام #حسن و امام #حسین علیهمالسلام:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم؛
اين آن چيزى است كه على بن ابى طالب وصيت مى كند.
على به وحدانيت و يگانگى خدا شهادت مىدهد، و اقرار مىكند كه محمد بنده و پيغمبر خداست، خدا او را فرستاد تا مردم را هدايت كند و دين خود را بر اديان ديگر غالب گرداند ولو كافران كراهت داشته باشند.
همانا #نماز، #عبادت، #حيات و #ممات من از #خدا و براى #خداست، #شريكى براى او نيست من به اين دستور امر شدهام و تسليم خداوند هستم.
👌اى پسرم حسن!
تو و همه فرزندان و اهل بيتم و هر كس را كه اين نامه به او برسد به امور زير توصيه و سفارش مى كنم:
👌هرگز تقواى الهى را از ياد نبريد،
كوشش كنيد تا دم مرگ بر دين خدا باقى بمانيد.
همه با هم به ريسمان خدا چنگ بزنيد و بر اساس ايمان به خدا متحد باشيد و از هم جدا نشويد،
همانا از پيغمبر خدا شنيدم كه مى فرمود: اصلاحِ ميان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چيزى كه دين را محو و نابود مىكند فساد و اختلاف است ولاحَولَ ولاقُوَّة إلّابِاللَّهِ العليّ العظيم.
👌« #ارحام و خويشاوندان» را از ياد نبريد،
صله رحم كنيد كه صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان مىكند.
👌خدا را، خدا را! درباره « #يتيمان»،
مبادا گرسنه و بى سرپرست بمانند.
👌خدا را، خدا را! درباره « #همسايگان»
خوشرفتارى كنيد، پيغمبر آن قدر در مورد همسايه سفارش كرد كه ما گمان كرديم مىخواهد آنها را در ارث شريك كند.
👌از خدا بترسيد، از خدا بترسيد!
درباره « #قرآن»، نكند ديگران در عمل به قرآن بر شما پيشى گيرند!
👌از خدا بترسيد، از خدا بترسيد!
درباره « #نماز» چرا كه نماز ستون دين شماست.
👌از خدا بترسيد، از خدا بترسيد!
درباره « #كعبه» خانه پروردگارتان، مبادا حج تعطيل شود كه اگر كعبه خالى بماند و حج متروك شود مهلت داده نخواهيد شد و مغلوب دشمنان خواهيد شد.
👌از خدا بترسيد، از خدا بترسيد!
درباره ماه « #رمضان» كه روزه آن ماه سپرى است براى آتش جهنم.
👌از خدا بترسيد، از خدا بترسيد!
درباره « #جهاد در راه خدا» از مال و جان خود در اين راه كوتاهى نكنيد.
👌از خدا بترسيد، از خدا بترسيد!
درباره « #زكات مال» كه زكات، آتشِ خشمِ الهى را خاموش مى كند.
👌از خدا بترسيد، از خدا بترسيد!
درباره « #امت پيامبرتان» مبادا مورد ستم قرار گيرند.
👌از خدا بترسيد، از خدا بترسيد!
درباره « #صحابه و ياران پيغمبرتان» زيرا رسول خدا درباره آنان سفارش كرده است.
👌از خدا بترسيد، از خدا بترسيد!
درباره « # فقرا و #تهيدستان» آنها را در زندگى خود شريك كنيد.
👌از خدا بترسيد، از خدا بترسيد!
درباره « #بردگان و #كنيزان» كه آخرين سفارش پيامبر صلی الله علیه و آله درباره اينها بود.
🌷على علیه السلام مجدداً سفارش #نماز را كرد و فرمود: كارى كه #رضاى خدا در آن است در انجام آن بكوشيد.
👈 با مردم به خوشى و #نيكى رفتار كنيد همان طورى كه قرآن دستور داده است و به ملامت مردم ترتيب اثر ندهيد.
👈 #امر به معروف و #نهى از منكر را ترك نكنيد، نتيجه ترك آن اين است كه بدان و ناپاكان بر شما مسلط خواهند شد
و به شما ستم خواهند كرد، آن گاه هر چه نيكان شما دعا كنند دعاى آنها مستجاب نخواهد شد.
👈 بر شما باد كه بر #روابط دوستانه ميان خود بيافزاييد، به يكديگر نيكى كنيد
از كناره گيرى از يكديگر و قطع ارتباط و #تفرقه و تشتت #بپرهيزيد.
👈 كارهاى #خير را به مدد يكديگر و اجتماعاً #انجام دهيد و از #همكارى در مورد #گناهان و چيزهايى كه موجب كدورت و #دشمنى مى شود #بپرهيزيد: «تعاونوا على البرّ والتقوى...».
👈از #خدا بترسيد كه كيفر خدا شديد است: «واتقوااللَّهَ إنّ اللَّهَ شَديدُالعِقاب».
♥️خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پيغمبرش را در حق شما حفظ فرمايد،
🌷اكنون با شما وداع مىكنم و شما را به خداى بزرگ مى سپارم و سلام و رحمتش را بر شما مى خوانم.
🌷در آخر اين وصيت در كافى آمده است كه پس از پايان وصيت حضرت پيوسته مىگفت: «لاإله إلاّاللَّه» تا وقتى كه روح مقدسش به ملكوت اعلى پيوست.
📚منابع:
نامه ۲۴ ، نهج البلاغه
نامه ۴۷ ، نهج البلاغه
مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهانى، ص ۲۴
@keyfonas
🌿❤️🌿❤️🌿❤️
🔻ژنرال سرپرسي سايکس ـ از مشاهير خاورشناسان انگليسي از عظمت حضرت علی (ع)مي گويد :
او علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) از ميان خلفا به شرافت و بزرگواري نفس مشهور ، و به غايت مراقب حال زيردستان خود بود . القائات فرستاده ها و نماينده ها در او تأثيري نداشت . به هديه هاي آنان ترتيب اثر نمي داد ، با حريف مکار و غدار خود معاويه ابداً طرف نسبت نبود که براي رسيدن به مقصودي که داشت سخت ترين جنايات را مرتکب شده و رذل ترين وسايل را براي پيشرفت خودش بر مي انگيخت . دقت و مراقبت هاي خيلي سخت او علي ( عليه السلام ) ] در امانت و ديانت باعث شده بود که اعراب حريص که تمام امپراطوري را غارت کرده بودند از وي ناراضي باشند . ليکن صداقت ، صحت عمل ، دوستي کامل ، رياضت ، عبادت از روي صدق ، خلوص يا تجرد، وارستگي ، آداب و خصايل محموده ي قابل توجهي که در او وجود داشت حقيقتاً صورت قابل ستايشي به وي داده بود . اين که اهالي ايران در او مقام ولايت قايل شده و او را به اصطلاح سرپرست حقيقي و مربي الهي مي دانند واقعاً اين قاعده قابل تحسين و شايان بسي تمجيد است . اگر چه مقام و مرتبه ي او خيلي بالاتر از اين ها است »
منبع کتاب :امام علي عليه السلام از نگاه انديشمندان غير شيعه ، ص 101 - 102
@keyfonas
دعاهای قرآن 🌸
ربنا افرغ علینا صبرا و توفنا مسلمین
بار الها ! صبر و استقامت بر ما فرو ریز! (و آخرین درجه شکیبائى را به ما مرحمت فرما) و ما را مسلمان بمیران
(آیه ی ۱۲۶ سوره اعراف)
@keyfonas
حکایت شهریار مولا 🕊
مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل میکردند که :
شبی توسلی پیدا كردم تا یكی از اولیای خدا را در خواب ببینم . آن شب در عالم خواب ، دیدم كه در زاویه مسجد كوفه نشسته ام و مولا امیرالمؤمنین (ع) با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند :
شاعران اهل بیت را بیاورید . دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند . فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید ؛ آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند .
مولا فرمودند: شهریار ما كجاست ؟
شهریار آمد ، حضرت خطاب به شهریار فرمودند:
شهریار شعرت را بخوان !
و شهریار این شعر را خواند:
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا . . . . . . . . . . . . . . . .
ایشان فرمودند : وقتی شعر شهریار تمام شد ، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم كه شهریار كیست؟
گفتند : شاعری است كه در تبریز زندگی می كند
گفتم : از جانب من اورا دعوت كنید كه به قم نزد من بیاید . چند روز بعد ساعت شش صبح شهریار به خانه آیت الله می رسد خادم از او نامش را می پرسد میگوید من سید محمد بهجت تبریزی مشهور به شهریار از تبریز آمد ه ام پس از کمی تعلل خدام او را می پذیرند ؛
آیت الله پس از دیدن شهریار می گویند این همان كسی است كه من او را در خواب در حضور حضرت امیر ( ع ) دیده ام .
آیت الله می پرسند : این شعر (( علی ای همای رحمت )) را كِی ساخته ای ؟
شهریار با حالت تعجب سؤال می كنند كه شما از كجا خبر دارید ! كه من این شعر را ساخته ام ؟
چون من نه این شعر را به كسی داده ام و نه درباره آن با كسی صحبت كرده ام . ولی من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور كه قبلا عرض كردم، تا كنون كسی را در جریان سرودن این شعرقرار نداده ام !
آنگاه آیت الله سری تکان می دهد ومی گو ید می دانم ولی تو ای:
" شهریار شعرت را بخوان ! "
و او متحیر و حیران می خواند :
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا . . .
( شاید کسی زیاد نمیشناختش اما عشق به آقا نامش را عالمگیر کرد روحش شاد 🌸)
منبع:
جزوه " فرازهایی از وصیتنامه الهی-اخلاقی آیت الله العظمی مرعشی نجفی"
صفحهً 50 تا 53
@keyfonas
حکایتی زیبا از حاج مرزوق (ره)🌺
"حاج مرزوق بنیان گذار سینه زنی سنتی در تهران بود .حاج مرزوق، یکی از سوختگان وادی سیدالشهدا علیه السلام بود که عمری را در مقامات عالیه توسل و گریه به سر برده و مس گونه هایش به مدد کیمیای سرشک حسینی به طلای ناب مبدل گشته بود.
🌺 ((اما حکایت زیبای ایشان ))🌺
آقای سازگار نقل می کردند: یک روز حاج مرزوق به یکی از دوستانش، به نام سیدحسن پیغام می دهد، که بیا حاج مرزوق با شما کار دارد، آن موقع حاج مرزوق در بستر بیماری بود.سیدحسن می گوید: رفتم دیدم به هم ریخته....
فرمود: من آخر عمرم است سید حسن ! می خواهم یه رازی را با شما در میان بگذارم ...
دیروز مادرت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را دیدم، در تب داشتم می سوختم، تو بیداری دیدم نه خواب....
گفت: تشنگی بر من غالب شد. سه تا دختر داشتم؛ راضیه ، مرضیه و فاطمه . دختر اول را صدا زدم، راضیه مقداری آب به من بده، دیدم یک بانوی مجلله با روبند سبز پدیدار شد،حیا کردم، آب نخواستم....
دختر دومم را صدا زدم: مرضیه !
دوباره دیدم بی بی بلند شد آمد طرف من..
دختر سومم را صدا زدم: فاطمه!
بار سوم که شد خانم فرمود: حاج مرزوق سه بار من را صدا کردی؟
چی می خواهی ؟
گفتم بی بی جان ! من حیا کردم حرف بزنم،
فرمود: حاج مرزوق "عمری نوکری" کردی، حالا وقتش است ما جواب بدهیم !
سرم را پایین انداختم، فرمود: تشنه هستی؟
از زیر چادر ظرف آبی بیرون آورد، نوشیدم، به گوارایی این آب، تا حالا نخورده بودم، طبق عادت بچگی، گفتم: صلّی الله علیک یا ابا عبدالله(ع) ...
دیدم صدای گریه ی بی بی بلند شد، فرمود: حاج مرزوق ، دلم گرفته برایم روضه بخوان !
گفتم خانم، دکترها منعم کردند از روضه خواندن، ولی چون شما می فرمایید چشم.. چه روضه ای بخوانم؟
فرمود: روضه ی علی اصغرِ حسین (ع)را بخوان ...
یکی از اهل معنا در خصوص برزخ ایشان می فرمود:
حاج مرزوق را در جوار آقا بزرگ تهرانی دفن کردند،یکی از مؤمنان در عالم رویا آقا بزرگ را مشاهده می کند و به وی می گوید: چقدر خوب است که حاجی مرزوق را نزد شما دفن کرده اند...!
آقا بزرگ در پاسخ می فرماید: این گونه هم که فکر می کنی، نیست....
به محض آنکه حاج مرزوق را اینجا دفن کردند، آقا امام حسین علیه السلام او را برداشتند و با خود بردند.
صلی الله علیک یا قتیل العبرات 🌺
@keyfonas