eitaa logo
🏴کیف الناس🏴
372 دنبال‌کننده
21.6هزار عکس
8.3هزار ویدیو
150 فایل
«بسم الله القاصم الجبارین» «وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ» 💯کانالی متفاوت👌 😊 برای سرگرمی اسلامی ☺️ ارتباط با ادمین @amirmehrab56 آغاز فعالیت دوباره....۱۴۰۱/۰۷/۱۰
مشاهده در ایتا
دانلود
‌اشتباه است اگر خیال کنیم که یک جامعه به اصطلاح حساسیت‌هایش همیشه رنگ و شکل دینی دارد و احیانا انگیزه دینی هم دارد، آیا اگر حساسیت‌ها در موضوعات دینی بود و حتی انگیزه‌ها هم دینی بود کافی است که آن حساسیت‌ها را با آن دین و مصالح آن دین منطبق بدانیم؟ جواب این است: نه، نکته مهم همین جا است. ‌گاهی مردم به علل خاص اجتماعی درباره بعضی مسائل بسیار اصولی دین خود را از دست می‌دهند، گویی شعورشان نسبت به ان اصول خفته است، به چشم خود می‌بینند که آن اصول پایمال می‌شود ولی ککشان به نمی‌گزد. ‌ولی درباره‌ بعضی مسائل که از نظر خود دین جزء اصول نیست، جزء فروع است، یا احیانا جزء فروع هم نیست، جزء شعائر است، یا خیر جزء اصول است ولی بالاخره اصلی است در عرض اصل‌های دیگر، آن چنان نشان می‌دهند که حتی توهم خدشه‌ای بر آن، یا شایعه دروغ خدشه بر آن، آنها را به جوش می‌آورد. ‌گاهی هم حساسیت‌های کاذب در بوجود می‌آورند یعنی مردم درباره اموری حساسیت نشان می دهند که دلیلی ندارد. یکی از نقل می‌کردند که در یکی از شهرستان‌ها مردی از کسبه که خیلی مقدس بود، خدا به او فرزندی نداده بود جز یک پسر، آن پسر برایش خیلی عزیز بود، لوس و ننر و حاکم بر پدر و مادر بار آمده بود، این پسر کم‌کم جوانی برومند شد. ‌جوانی، فراغت، پولداری، و ننری دست به دست هم داده بود و او را جوانی هرزه بار آورده بود. کار به جایی رسید که کم‌کم در خانه پدر که هیچ وقت جز مجالس مذهبی ‌مجلسی تشکیل نمی‌شد بساط مشروب پهن می‌کرد. ‌تدریجا زنان هر جایی را می‌آورد، پدر بیچاره دندان به می‌گذاشت و چیزی نمی‌گفت. ‌ در آن تازه «گوجه فرنگی» به ایران آمده بود. ‌عده‌ای علیه این گوجه فرنگی! تبلیغ می‌کردند به عنوان این که فرنگی است و از فرنگ آمده حرام است و مردم هم نمی‌خوردند و تدریجا مردم آن شهر شدیدی درباره گوجه فرنگی پیدا کرده بودند و از هر حرامی در نظرشان حرام‌تر بود. ‌در آن شهر به این گوجه «ارمنی بادمجان» می‌گفتند، این لقب از لقب «گوجه فرنگی» حادتر و تندتر بود، زیرا کلمه گوجه فرنگی فقط وطن این گوجه را مشخص می‌کرد، ولی کلمه «ارمنی بادمجان» مذهب و دین آن را معین کرد! قهرا در آن شهر تعصب و مردم علیه این تازه وارد بیشتر بود. ‌ روزی به آن که پسرش هرزه و شده بود و خودش خون می‌خورد و خاموش بود، اهل خانه خبر دادند که امروز آقا پسر کار تازه‌ای کرده است، یک دستمال «ارمنی بادمجان» با خود به آورده است. ‌پدر وقتی که این خبر را شنید دیگر تاب و توان را از دست داد آمد پسر را صدا زد و گفت : پسر شراب خوردی صبر کردم، دنبال فحشاء رفتی صبر کردم، کردی صبر کردم، خانه‌ام را مرکز شراب و فحشاء کردی صبر کردم، حالا کار را به جایی رسانده‌ای که «ارمنی بادمجان» به خانه من آورده‌ای، این دیگر برای من قابل تحمل نیست. ‌دیگر من از تو پسر گذشتم باید از من به هر گوری که میخواهی بروی! 📚 امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص153- 155 @Keyfonas
رنگارنگ یک راوی در زمان امام حسن عسکری (ع) داریم به نام احمد بن هلال که رجالیون درموردش هم گفتند و هم ! کسی است که آنقدر امامان را بالا میبرد که نعوذ بالله همرتبه خدا میداند و از آن طرف، ناصبی کسی است که آنقدر از امامان نفرت دارد که با آنها سر جنگ دارد. اینجا بعضی از علما کردند که چطور ممکن است کسی مدتی غالی باشد و مدتی ناصبی باشد؟؟! نکند دو نفر باشند! شیخ انصاری در طهارت، میگوید آدم سست عنصر، اینطور است و به خیلی زود عوض میکند! ✅ کاش علمایی که از حالات احمد بن هلال در فرو رفتند، الآن بودند و احمد بن هلال های زمان ما را با میدیدند. همان هایی که اول انقلاب، در مسائل اسلام، گازانبری عمل میکردند، الآن لیبرال لیبرال شدند. همان هایی که بودند، کاپیتالیست شدند، همانهایی که طرفدار پونز به پیشانی زدن بودند الآن طرفدار آزادی حجابند! همانها که میگفتند اعدامها را بعد از نماز جمعه برگزار کنید تا همه ببینند ، الآن صدای بشرشان بلند است. و چقدر در زمان ما احمد بن هلال ها زیاد شدند. و چقدر سرعت رنگ عوض کردن بالا رفته است! "ولید بن عبدالملک" یک روز که هنوز مستی از کله اش نپریده بود به مسجد رفت برای امامت جماعت. به جای دو نماز صبح، چهار رکعت خواند. مؤمنین هم چاره ای نداشتند تبعیت کردند. بعد که نمازش تمام شد رویش را برگرداند گفت من امروز خیلی نشئه ام اگر می خواهید، برایتان بیشتر بخوانم! @keyfonas