eitaa logo
🏴کیف الناس🏴
377 دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
8.1هزار ویدیو
143 فایل
«بسم الله القاصم الجبارین» «وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ» 💯کانالی متفاوت👌 😊 برای سرگرمی اسلامی ☺️ ارتباط با ادمین @amirmehrab56 آغاز فعالیت دوباره....۱۴۰۱/۰۷/۱۰
مشاهده در ایتا
دانلود
تفسير آیه ۲۲ سوره از: تفسیر نور الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ(۲۲) آن(خداوندی)که زمین را برای شما فرشی(گسترده)وآسمان را بنایی (افراشته)قرار داد و از آسمان،آبی فرو فرستاد و به آن از میوه ها،روزی برای شما بیرون آورد،پس برای خداوند شریک و همتایی قرار ندهید با آنکه خودتان می دانید(که هیچ یک از شرکا و بت ها،نه شما را آفریده اند و نه روزی می دهند و اینها فقط کار خداست.) نکته ها: * در این آیه خداوند به نعمت های متعدّدی اشاره می کند که هرکدام از آنها سرچشمه ی چند نعمت دیگر است.مثلاً فراش بودن زمین،اشاره به نعمت های فراوان دیگری است. همچون سخت بودن کوهها ونرم بودن خاک دشت ها،فاصله زمین تا خورشید،درجه حرارت و دما و هوای آن،وجود رودخانه ها،درّه ها،کوهها،گیاهان و حرکت های مختلف آن که مجموعاً فراش بودن زمین را مهیّا کرده اند. چنانکه در قرآن برای زمین تعابیر چندی شده است: زمین هم«مهد» گهواره است، هم«ذلول» رام و آرام و هم«کفات» در برگیرنده. * کلمه«سماء»در آیه یک بار در برابر«ارض»آمده است که به همه ی قسمت بالا اشاره دارد و در بار دوم مراد همان قسمت نزول باران از ابرها می باشد. پیام ها: ۱- یاد نعمت های الهی از بهترین راههای دعوت به عبادت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ...الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ» ۲- از بهترین راههای خداشناسی،استفاده کردن از نعمت های در دسترس است. «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً» ۳- در نظام آفرینش،هماهنگی کامل به چشم می خورد.هماهنگی میان زمین، آسمان،باران،گیاهان،میوه ها وانسان.(برهان نظم) «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ» ۴- آفریده ها هرکدام برای هدفی خلق شده اند. «رِزْقاً لَکُمْ» باران برای رشد و ثمر دادن میوه ها، «فَأَخْرَجَ بِهِ» و میوه ها برای روزی انسان. «رِزْقاً لَکُمْ» ۵- زمین وباران وسیله هستند،رویش گیاهان ومیوه ها بدست خداست. «فَأَخْرَجَ» ۶- نظم و هماهنگی دستگاه آفرینش،نشانه ی توحید است،پس شما هم یکتا پرست باشید. «فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً» ۷- ریشه ی خداپرستی در فطرت و وجدان همه مردم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» ۸- آفرینش زمین و آسمان و باران و میوه ها و روزی انسان،پرتوی از ربوبیّت خداوند است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ... اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ...» ۹- همه ی انسان ها،حقّ بهره برداری و تصرف در زمین را دارند.(در آیه «لَکُمُ» تکرار شده است.) ۱۰- دلیل واجب بودن عبادت شما،لطف اوست که زمین وآسمان وباران و گیاهان را برای روزی شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ... اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ...» ۱۱- خداوند اسباب طبیعی را حاکم کرده است. «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ» ۱۲- پندار شریک برای خداوند،از جهل است. «فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» @keyfonas
تفسير آیه ۲۵ سوره از: تفسیر نور وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَهٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ(۲۵) وکسانی را که ایمان آورده وکارهای شایسته انجام داده اند،مژده بده که برایشان باغهایی است که نهرها از پای(درختان)آن جاری است،هرگاه میوه ای از آن (باغها)به آنان روزی شود،گویند:این همان است که قبلاً نیز روزی ما بوده،در حالی که همانند آن نعمت ها به ایشان داده شده است(نه خود آنها)و برای آنان در بهشت همسرانی پاک و پاکیزه است و در آنجا جاودانه اند. نکته ها: * * شاید مراد از «مُتَشابِهاً» این باشد که بهشتیان در نگاه اوّل،میوه ها را مانند میوه های دنیوی می بینند ومی گویند:شبیه همان است که در دنیا خورده بودیم،لکن بعد از خوردن می فهمند که طعم ولذّت تازه ای دارد.وشاید مراد این باشد که میوه هایی به آنان داده می شود که همه از نظر خوبی وزیبایی وخوش عطری یکسانند و مانند میوه های دنیا درجه یک،دو وسه ندارد. * در قرآن،معمولاً ایمان و عمل صالح در کنار هم مطرح شده،ولی ایمان بر عمل صالح مقدم قرار گرفته است.آری،اگر اتاقی از درون نورانی شد،شعاع این نور از روزنه و پنجره ها بیرون خواهد زد.ایمان،درونِ انسان را نورانی و قلب نورانی،تمام کارهای انسان را نورانی می کند.برکات ایمان و عمل صالح بسیار است که در آیات قرآن به آنها اشاره شده است. * همسران بهشتی دو نوع هستند: الف:حوریان زیبا(حورالعین)که همچون لؤلؤ و باکره هستند و در همان عالم آفریده می شوند.«أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً» ب:همسران مؤمن در دنیا که با چهره ای زیبا در کنار همسرانشان قرار می گیرند. «وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ» از امام صادق علیه السلام درباره ی« أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ »سؤال شد،حضرت فرمودند:همسران بهشتی آلوده به حیض و حَدَث نمی شوند. پیام ها: ۱- مژده و بشارت همراه با هشدار و اخطار(در آیه قبل)یکی از اصول تربیت است. «فَاتَّقُوا النّارَ... وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا...» ۲- ایمان قلبی باید توأم با اعمال صالح باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ» ۳- انجام هر عمل صالح و شایسته ای،کارساز است. «عَمِلُوا الصّالِحاتِ» («الصّالحات» هم جمع است وهم(الف ولام)دارد که به معنای همه کارهای خوب است.) ۴- کارهای شایسته و صالح،در صورتی ارزش دارد که برخاسته از ایمان باشد،نه تمایلات شخصی و جاذبه های اجتماعی.اوّل «آمَنُوا» بعد «عَمِلُوا الصّالِحاتِ» ۵- محرومیت هایی که مؤمن به جهت رعایت حرام و حلال در این دنیا می بیند، در آخرت جبران می شود. «رُزِقُوا» ۶- ما در دنیا نگرانِ از دست دادن نعمت ها هستیم،امّا در آخرت این نگرانی نیست. «وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ» ۷- گاهی آشنایی با سابقه ی نعمت ها،بر لذّت کامیابی می افزاید. «رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ» ۸- همسران بهشتی نیز پاکیزه اند. «أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ» @keyfonas
تفسير آیه ۳۰ سوره از: تفسیر نور وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ(۳۰) وهنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت:من بر آنم که در زمین جانشینی قرار دهم.فرشتگان گفتند:آیا کسی را در زمین قرار می دهی که در آن فساد کند و خون ها بریزد؟در حالی که ما با حمد و ستایش تو،ترا تنزیه و تقدیس می کنیم. خداوند فرمود:همانا من چیزی می دانم که شما نمی دانید. نکته ها: * در آیه ی قبل خواندیم که خداوند،همه ی مواهب زمین را برای انسان آفریده است.در این آیه و آیات بعد،مسأله ی خلافت انسان در زمین مطرح می شود که نگرانی فرشتگان از فسادهای بشر و توضیح و توجیه خدا و سجده آنان در برابر نخستین انسان را بدنبال دارد. فرشتگان،یا از طریق اخبار الهی ویا مشاهده ی انسان های قبل از حضرت آدم علیه السلام در عوالم دیگر یا در همین عالم ویا به خاطر پیش بینی صحیحی که از انسان خاکی و مادّی وتزاحم های طبیعی آنها داشتند،خونریزی وفساد انسان راپیش بینی می کردند. * گرچه همه ی انسان ها،بالقوّه استعداد خلیفه خدا شدن را دارند،امّا همه خلیفه ی خدا نیستند و به فرموده روایات افراد خاصی هستند،چون برخی از آنها با رفتار خود به اندازه ای سقوط می کنند که از حیوان هم پست تر می شوند.چنانکه قرآن می فرماید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» * قرارگاه این خلیفه،زمین است،ولی لیاقت او تا «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی» می باشد. * به دیگران اجازه دهید سؤال کنند: خداوند به فرشتگان اذن داد تا سؤال کنند و گرنه ملائک،بدون اجازه حرف نمی زنند و فرشتگان می دانستند که برای هر آفریده ای،هدفی عالی در کار است. سؤال: چرا خداوند در آفرینش انسان،موضوع را با فرشتگان مطرح کرد؟ پاسخ: انسان،مخلوق ویژه ای است که ساخت مادّی او به بهترین قوام بوده: «أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» و در او روح خدایی دمیده شده و بعد از خلقت او خداوند به خود تبریک گفت:«فَتَبارَکَ اللّهُ» سؤال: خدایی که دائماً حاضر،ناظر وقیّوم است چه نیازی به جانشین وخلیفه دارد؟ پاسخ: اوّلاً جانشینی انسان نه به خاطر نیاز و عجز خداوند است،بلکه این مقام به خاطر کرامت و فضیلت رتبه ی انسانیّت است. ثانیاً نظام آفرینش بر اساس واسطه هاست.یعنی با اینکه خداوند مستقیماً قادر بر انجام هر کاری است،ولی برای اجرای امور،واسطه هایی را قرار داده که نمونه هایی را بیان می کنیم: ·  با این که مدبّر اصلی اوست: «اللّهُ الَّذِی... یُدَبِّرُ»[154]لیکن فرشتگان را مدبّر هستی قرار داده است. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» ·  با این که شفا به دست اوست؛ «فَهُوَ یَشْفِینِ» امّا در عسل شفا قرار داده است.«فیه شفاء» · با این که علم غیب مخصوص اوست؛ «إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلّهِ» لیکن بخشی از آن را برای بعضی از بندگان صالحش ظاهر می کند. «إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ» · پس انسان می تواند جانشین خداوند شود و اطاعت از او،همچون اطاعت از خداوند باشد. «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ» و بیعت با او نیز به منزله ی بیعت با خداوند باشد.«انّ اَلَّذِینَ یُبایِعُونَکَ... إِنَّما یُبایِعُونَ اللّهَ» و محبّت به او مثل محبّت خدا باشد.«من احبّکم فقد احب الله» * برای قضاوت درباره ی موجودات،باید تمام خیرات و شرور آنها را کنار هم گذاشت و نباید زود قضاوت کرد.فرشتگان خود را دیدند که تسبیح و حمد آنها بیشتر از انسان است.ابلیس نیز خود را می بیند و می گوید:من از آتشم و آدم از خاک و زیر بار نمی رود.امّا خداوند متعال مجموعه را می بیند که انسان بهتر است و می فرماید: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» @keyfonas
تفسير آیه ۳۷ سوره از: تفسیر نور فَتَلَقّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِیمُ(۳۷) پس آدم از سوی پروردگارش کلماتی دریافت کرد،(وبا آن کلمات توبه کرد،)پس خداوند لطف خود را بر او بازگرداند.همانا او توبه پذیر مهربان است. نکته ها: * چون آدم از غذایی که نباید بخورد،چشید و از آن همه نعمت و رفاه محروم شد،متوجّه اشتباه خود گردید.او در اثر پشیمانی و ندامت،کلماتی را از خداوند دریافت کرد و به وسیله ی آن کلمات،توبه نمود. * طبق آنچه از روایات شیعه وسنّی استفاده می شود،مراد از کلماتی که آدم به وسیله ی آن توبه نمود،توسّل به بهترین خلق خدا یعنی حضرت محمّد و اهل بیت او علیه و علیهم السلام است.چنانکه در تفسیر درّالمنثور از ابن عباس نقل شده است که آدم برای پذیرش توبه اش،خداوند را به این نام ها قسم داد:«بحّق محمّد وعلیّ و فاطمه و الحسن و الحسین» البتّه برخی معتقدند،مراد از کلمات،همان جمله ای است که در سوره ی اعراف آمده است: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ» خدایا! ما به خود ستم کردیم و اگر تو ما را نیامرزی و مورد رحمت قرار ندهی،حتماً از زیانکاران خواهیم بود. بنابراین اولین توبه در روی زمین،با توسّل به محمّد و آل محمّد پذیرفته شد. پیام ها: ۱- همچنان که توفیق توبه از خداست،باید چگونگی و راه توبه را نیز از خداوند دریافت کنیم. «مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ» ۲- قبول توبه و ارائه ی راه آن،از شئون تربیت و ربوبیّت خداست. «مِنْ رَبِّهِ» ۳- این همه لطف و قبول توبه،تنها کار خداست. «هُوَ» ۴- اگر توبه واقعی باشد،خداوند آن را می پذیرد. «هُوَ التَّوّابُ» ۵- اگر توبه را شکستیم،باز هم خداوند توبه را می پذیرد. «هُوَ التَّوّابُ» ۶- عذرپذیری خدا همراه با رحمت است،نه عتاب وسرزنش. «التَّوّابُ الرَّحِیمُ» @Keyfonas
تفسير آیه ۴۱ سوره از: تفسیر نور وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَ إِیّایَ فَاتَّقُونِ(۴۱) و به آنچه(از قرآن)نازل کردم،ایمان بیاورید که تصدیق می کند آنچه را (از تورات)با شماست.و نخستین کافر به آن نباشید و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید و تنها از من پروا کنید. نکته ها: * این آیه خطاب به دانشمندان یهود می فرماید: قرآن،هماهنگ با بشاراتی است که در تورات شماست. شما دانشمندان،زمانی مبلغ و منتظر ظهور اسلام بودید،اکنون پیشگامان کفر نشوید تا به پیروی از شما،سایر یهود از اسلام آوردن سر باز زنند، آیات الهی را به بهای ناچیزِ ریاست دنیا،نفروشید و از خدا بترسید. پیام ها: ۱- اعتقادات صحیح مردم را قبول کنیم،تا آنان نیز سخن ما را بپذیرند. «مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ» ۲- وجود تحریف در بخشی از تورات و انجیل،مانع قبولی بخش های دیگر نیست. «مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ» ۳- انحراف علما،سبب انحراف دیگران می شود. «وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ» ۴- رمز سکوت و کتمان های نابجای دانشمندان،وابستگی های مادّی آنان است. «وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً» ۵- با توجّه به این که متاع دنیا قلیل است،رسیدن به تمام منافع دنیا،ارزش یک لحظه انحراف را ندارد. «ثَمَناً قَلِیلاً» ۶- به جای نگرانیِ از دست دادن مال ومقام باید از قهر خدا ترسید. «إِیّایَ فَاتَّقُونِ» @keyfonas
تفسير آیه ۴۴ سوره از: تفسیر نور أَ تَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ(۴۴) آیا مردم را به نیکی دعوت کرده و خودتان را فراموش می نمایید؟با اینکه شما کتاب(آسمانی)را می خوانید،آیا هیچ فکر نمی کنید؟ بخش دوم عالم بی عمل در قالب تمثیل الف:در قرآن: عالم بی عمل،به الاغی تشبیه شده است که بار کتاب حمل می کند،ولی خود از آن بهره ای نمی برد. ب:در روایات: *رسول خدا صلی الله علیه و آله:عالم بی عمل،مثل چراغی است که خودش می سوزد،ولی نورش به مردم می رسد. *رسول خدا صلی الله علیه و آله:عالم بی عمل،چون تیرانداز بدون کمان است. *عیسی علیه السلام:عالم بی عمل،مثل چراغی است بر پشت بام که اتاق ها تاریک اند. *علی علیه السلام:عالم بی عمل،چون درخت بی ثمر وگنجی است که انفاق نشود. *امام صادق علیه السلام:موعظه ی عالم بی عمل،چون باران بر روی سنگ است که در دلها نفوذ نمی کند. ج:عالم بی عمل،در کلام اندیشمندان: گرسنه ای است روی گنج خوابیده. تشنه ای است بر کنار آب و دریا. طبیبی است که خود از درد می نالد. بیماری است که دائماً نسخه درمان را می خواند،ولی عمل نمی کند. منافقی است که سخن و عملش یکی نیست. پیکری است بی روح. پیام ها: ۱- آمران به معروف،باید خود عامل به معروف باشند. «تَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ» ۲- اگر مقدّمات فراموشی را خودمان فراهم کرده باشیم،معذور نیستیم.عذر فراموشکاری پذیرفته است که بی تقصیر باشد. «تَنْسَوْنَ، تَتْلُونَ» ۳- تلاوت کتاب آسمانی کافی نیست،تعقّل لازم است. «تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» ۴- خود فراموشی،نشانه ی بی خردی است. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ» @Keyfonas
تفسير آیه ۴۵ سوره از: تفسیر نور وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَهٌ إِلاّ عَلَی الْخاشِعِینَ(۴۵) واز صبر ونماز یاری جویید واین کار جز برای خاشعان،گران وسنگین است. بخش اول نکته ها: * هر چند این آیه به دنبال خطاب هایی که به یهود شده آمده است،ولی مخاطب آن همه ی مردم هستند. در روایات می خوانیم که حضرت علی علیه السلام هرگاه مسئله ی مهمی برایشان رخ می داد به نماز می ایستادند واین آیه را تلاوت می کردند. * در روایتی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده،که صبر بر سه نوع است: ۱- صبر در برابر مصیبت. ۲- صبر در برابر معصیت. ۳- صبر در برابر عبادت. بنابراین آنچه در روایات آمده که مراد از صبر در این آیه روزه است،اشاره به یکی از مصادیق صبر دارد. * نماز برای رسول اللّه صلی الله علیه و آله و امثال او نور چشم است ولکن برای بعضی ها که خشوع ندارند،همچون باری سنگین است. خشوع،مربوط به قلب و روح و خضوع،مربوط به اعضای بدن است. * نمازِ با توجّه،انسان را به یاد قدرت بی نهایت خدا می اندازد و غیر او را هر چه باشد کوچک جلوه می دهد. مِهر او را در دل زیاد می کند، روحیّه ی توکّل را تقویت می کند وانسان را از وابستگی های مادّی می رهاند. همه ی این آثار،انسان را در برابر مشکلات مقاوم می سازد. * صبر و مقاومت،کلید تمام عبادات است. فرشتگان به اهل بهشت سلام می کنند،امّا نه به خاطر عبادت و نماز و حج و زکات آنان،بلکه به خاطر مقاومت و پایداری آنها؛ «سلام عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ» چون اگر مقاومت نباشد،نماز وجهاد وحج وزکات نیز وجود نخواهد داشت.حتّی شرط رسیدن به مقام هدایت و رهبری الهی،صبر است؛ «جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا» @keyfonas
تفسير آیه ۴۸ سوره از: تفسیر نور وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَهٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ(۴۸) و بترسید از روزی که هیچ کس چیزی(از عذاب خدا)را از کسی دفع نمی کند و هیچ شفاعتی از کسی پذیرفته نمی شود و از کسی غرامت و بدلی گرفته نشود ویاری نخواهند شد. بخش دوم بحثی درباره شفاعت: * شفاعت از کلمه«شفع»به معنای یاری و نصرت است و به جفت چون کمک و یاور است اطلاق شده است.یعنی افرادی که مایه ای از ایمان و تقوا و عمل داشته و در آن روز کمبودی دارند،لطفی به آن مایه ها اضافه می شود و در اثر جفت وهمراه شدن با لطف اولیای الهی،از قهر خداوند نجات می یابند. بنابراین شفاعت،تنها شامل کسانی می شود که تلاشگرند،ولی در راه مانده اند و نیاز به قدرتی دارند که در کنار آنان باشد. * حدود سی آیه از قرآن مربوط به شفاعت است که به چند دسته تقسیم می شوند: ۱- آیاتی که شفاعت را نفی می کنند،مانند: «یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَهٌ»، روزی که معامله و دوستی و شفاعت در آن نیست. ۲- آیاتی که شفاعت را مخصوص خداوند می دانند،مانند: «ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شفیع»، غیر از او هیچ یاور و شفاعت کننده ای نیست. ۳- آیاتی که از شفاعت دیگران با اذن خداوند یاد می کنند،مانند: «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ» چه کسی در نزد او(خداوند)شفاعت می کند مگر به اذنش؟ ۴- آیاتی که شرایط شفاعت شوندگان را بیان می کنند،مانند: الف:شفاعت برای کسی است که مورد رضایت خدا باشد. «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی» ب:برای ظالمان،دوستدار و شفیعی نیست. «ما لِلظّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ» ج:فرشتگان برای مؤمنان،دعا واستغفار می کنند. «وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا» با توجّه به آیات فوق،معلوم می شود که شفاعت بی قید و شرط نیست و شفاعت به اجازه و اذن خداست و شفاعت شونده،باید واجد شرایطی باشد و اگر کسی شرایط شفاعت را دارا نباشد،هر چند همسر پیامبر خدا باشد،مورد شفاعت قرار نمی گیرد. چنانکه همسر نوح و لوط علیهما السلام به علّت فسق،مشمول شفاعت نشدند. «فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلاَ النّارَ مَعَ الدّاخِلِینَ» بنابراین شفاعتی سازنده است که انسان را با اولیای خدا پیوند دهد و مانع یأس او شود.ولی اگر ایمان به شفاعت سبب جرأت بر گناه گردد،همانگونه که مسیحیان عقیده دارند که عیسی فدا شد تا گناهان ما بخشیده شود،هرگز قابل قبول نیست. @keyfonas
تفسير آیه ۵۰ سوره از: تفسیر نور وَ إِذْ فَرَقْنا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْناکُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ(۵۰) و(به خاطر بیاورید)هنگامی که دریا را برای شما شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را در حالی که شما تماشا می کردید، غرق کردیم. نکته ها: * ماجرای عبور بنی اسرائیل از رود نیل،در چند سوره قرآن بیان شده است. خداوند با شکافتن آب،به وسیله زدن عصای حضرت موسی علیه السلام،آنان را از رود دریاگونه ی نیل عبور داد. * در این آیه،سه معجزه ی الهی در کنار هم مطرح شده است: الف:شکافتن دریا. ب:نجات بنی اسرائیل. ج:غرق فرعونیان. پیام ها: ۱- نقش اسباب،بسته به اراده ی حکیمانه خداوند است: موسی عصایی داشت که گاهی از سنگ آب می جوشاند؛ «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ» و گاهی به آب می زد و از میان آن راه گشوده می شد. «فَرَقْنا بِکُمُ الْبَحْرَ» ۲- پایان شب سیه سفید است. بنی اسرائیل بعد از آن همه شکنجه و بلا به رفاه و نجات رسیدند. «فَأَنْجَیْناکُمْ» ۳- انتقام از ستمگران در حضور ستمدیدگان،مرهمی برای آنهاست. «أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» @keyfonas
تفسير آیه ۵۴ سوره از: تفسیر نور وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلی بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِیمُ(۵۴) و(بخاطر بیاورید)زمانی که موسی به قوم خود گفت:ای قوم من! شما با(به پرستش)گرفتن گوساله،به خود ستم کردید.پس به سوی خالق خود توبه کرده و باز گردید و یکدیگر را به قتل برسانید،این کار برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است،پس خداوند توبه ی شما را پذیرفت،زیرا او توبه پذیر مهربان است. نکته ها: * مراد از فرمان«قتل نفس»در جمله: «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ» خودکشی نیست،بلکه یکدیگر را کشتن است.نظیر آیه ی شریفه: «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ» همدیگر را طعنه نزنید.و یا نظیر آیه ی «فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ»،یعنی همدیگر را سلام دهید. * پذیرفتن این نحو توبه ی سخت،برای یهودیان فضلیت است.زیرا خداوند در انتقاد از مسلمانان منافق می فرماید: «وَ لَوْ أَنّا کَتَبْنا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِیارِکُمْ ما فَعَلُوهُ إِلاّ قَلِیلٌ مِنْهُمْ» اگر بر آنان فرمان کشتن همدیگر را واجب می نمودیم و یا فرمان خروج از سرزمین خودشان را صادر می کردیم،آنرا جز افراد اندکی انجام نمی دادند. پیام ها: ۱-مردم را با محبّت برای پذیرش حدود الهی آماده کنید. «یا قَوْمِ... فَاقْتُلُوا» ۲-شرک،ظلم به خویشتن است. «ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ» ۳-هر چه برهان و معجزه و دلیل بیشتر عرضه شود،تکلیف سنگین تر و تخلّف از آن خطرناک تر خواهد بود.گوساله پرستی،بعد از دیدن آن همه معجزه، توبه ای جز اعدام ندارد. «فَتُوبُوا... فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ» ۴-حکم مرتدّ،مرگ است. «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ» ۵-مرگ در رحمت الهی،بهتر از زندگی در لعنت الهی است. «ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ» ۶-اجرای حدود الهی،گرچه به قیمت قتل انسان باشد،به نفع اوست. «فَاقْتُلُوا...ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ» ۷-اساس دستورات الهی،خیر رسانی به انسان است. «ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ» ۸-برای جریمه های سنگین،باید برکات زیادی گفته شود تا مردم آماده پرداخت آن شوند. «فَاقْتُلُوا... ذلِکُمْ خَیْرٌ، فَتابَ عَلَیْکُمْ، إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِیمُ» @keyfonas