🔴️ چگونه شستشوی مغزی می شویم؟
📝#مجتبی_لشکربلوکی
🔸پروفسور ادگار شاین دانش آموخته دانشگاه هاروارد و رییس دانشکده مدیریت آم.آی.تی در زمینه شستشوی مغزی نگاه جالبی دارد.
🔹زمانی شستشوی مغزی در زندان های چین بسیار معروف بود. وی با بررسی روش های اعمال شده در زندان های چینی و همچنین ترفندهایی که سازمان ها برای متقاعدسازی و همرنگ سازی کارکنان خود به کار می برند، به این نتیجه رسید که این دو (یعنی زندان های چینی و سازمان های بزرگ)، نقاط مشترکی دارند که آن را شستشوی مغزی یا متقاعدسازی اجباری خواند.
🔸شستشوی مغزی به این معناست که تحت شرایط خاص، فرد ناخودآگاه وادار به تبعیت از اندیشه یا خواستههای افراد دیگر می شود و تغییرات عمدهای در باورها و در نتیجه در رفتارهای او به وجود می آید.
🔹 ادگار شاین «ایزوله شدن از دیگران» و «دستبندهای طلایی» را دو ایدهی اصلی شستشوی مغزی میداند.
👈 ايزوله شدن از دیگران یعنی اینکه ارتباطات وی را با دیگران کم یا قطع کنیم تا از منابع دیگر ورودی نداشته باشد
👈 دستبندهای طلایی یعنی آن که به نوعی منافعش را گره بزنیم به خودمان که تداوم وضعیت فعلی برایش جذاب باشد.
️⭕ ️تحلیل و تجویز راهبردی:
نشانه های فرآیند شستشوی مغزی چیست؟ در واقع می توان 5 شاه کلید اصلی شستشوگران را به ترتیب زیر برشمرد:
✅ تکرار خستگی ناپذیر: یک ایده اصلی یا جمله محوری مرتب تکرار می شود تا کاملا ملکه ذهن تان شود.
✅ ترس آفرینی از دیگران: ایده ها و دیدگاه های متفاوت با ایده اصلی معمولا به توطئه، خطای فاحش، سو نیت، ساده دلی یا فریب کاری متهم می شوند.
✅ تعمیق بخشی هیجانی: برای محکم کاری و رفتن ذهن شما به مراحل عمیق تر از شستشوهای احساسی و شور انگیز استفاده می شود. به این ترتیب فکر منطقی و بکارگیری ادراک مشکل تر می شود.
✅ قدرت انتخاب توهمی: شستشودهنده، تعدادی انتخاب جلوی شما می گذارد اما در واقع تمام انتخاب ها به یکی ختم می شوند. شستشودهندگان عاشق دادن انتخاب های فراوانی هستند که به یک محصول/ایده یکسان ختم می شوند. ایده اصلی در لباس های متفاوت پیش روی شما گذاشته می شود.
✅ ایزوله سازی و قطع ارتباط: برای اطمینان از اینکه شما در معرض ایده های متفاوت از ایده اصلی قرار نگیرید سعی می شود به ترفندهای مختلف، ارتباط شما با دیگران و دیگر اندیشان قطع شود.
امپراطوری های رسانه ای معمولا از این شاه کلیدها به خوبی استفاده می کنند.
⭕ چه می توان کرد؟
راهبرد اصلی مبارزه با شستشوی مغزی سه گانه «تنوع، ارتباط و مقایسه» است.
✔ قبل از آن که این سه گانه را توضیح دهم. این خاطره بسیار درس آموز را با هم بخوانیم. مشاور ارشد اقتصادی شرکت آلیانز (شرکت چندملیتی خدمات مالی) خاطره جالبی از دوران کودکی خود تعریف می کند. او در پاریس بزرگ شده است. پدرش سفیر مصر در فرانسه بود. ما عادت داشتیم هر روز حداقل چهار روزنامه بخریم. از روزنامهی فیگارو که در زمرهی راست سیاسی قرار داشت تا اومانیته که روزنامه چپ متعلق به حزب کمونیست بود. به خاطر دارم روزی از پدرم پرسیدم، چرا ما هر روز چهار روزنامه مختلف می خریم چه نیازی هست که چهار روزنامه بخریم. اخبار همه آن ها یکی است. پدرش پاسخ داد: اگر دیدگاههای متفاوت دیگران را دنبال نکنی، نهایتا ذهنت بسته خواهد ماند و تو به زندانی یک تفکر خاص تبدیل خواهی شد که هیچگاه سوالی درباره آن نمیپرسد.
💢 جانمایه سه گانه تنوع، ارتباط و مقایسه در خاطره بالا گنجانده شده است.
1⃣ شما باید منابع مختلف داشته باشید: چند روزنامه، چند سایت، چند حزب، چند کانال با دیدگاه های متفاوت.
2⃣ در شبکه ارتباطی متنوع حضور داشته باشید. ارتباط محدود و در یک فضای بسته شما را به بن بست ذهنی و استبداد فکری می کشاند. گروه های فکری، اقوام متفاوت، تیم های کاری مختلف، پروژه های متنوع باعث می شود اتاق ذهن شما پنجره های متفاوتی داشته باشد. وگرنه اگر اتاق شما فقط یک پنجره در یک زاویه داشته باشد تصاویر شما تکراری خواهند شد.
3⃣ هر چیزی که به شدت تکرار می شود اما دلیلی برای آن ذکر نمی شود را بگذارید در لیست سیاه. و آن را با ایده های متضاد و متفاوتش مقایسه و بررسی کنید و آن را که بر اساس شواهد و دلایل، عقلانی تر و موجه تر بود تا اطلاع ثانوی بپذیرید.
خداوند انسان را آزاد، خلاق و جستجوگر آفریده است. از آزادی خود با تنوع، ارتباط و مقایسه حفاظت کنیم.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📡 رصد بهترین تحلیل های روز در خیابان انقلاب 👇
🔺https://t.me/enqelab_street
🔹https://eitaa.com/enqelab_st
🔸https://sapp.ir/enqelab_st
🔴دهان آمریکا دقیقا کجاست؟
📝 #مجتبی_لشکربلوکی
مدت هاست که داریم مشت محکم می زنیم به دهان آمریکا. خیلی هم روی «دهان» آمریکا تاکید داریم. چهل سالگی را در انسان ها، دوران کمال و پختگی می دانند. شاید بتوان آن را به حکومت ها نیز تعمیم داد. نظام ما نیز در آستانه چهل سالگی است. پختگی یک نشانه دارد و آن اینکه چهل ساله ها شروع می کنند به شخم زدن اندیشه ها، باورها، گذشته ها و آینده و سوالات عریان و اساسی از خود می پرسد. بنابراین اجازه می خواهم سه سوال بپرسم. سوالات ممکن است جسورانه باشد اما تماماً از سر دلسوزی است.
1- اینکه دست های گره کرده مان علیه آمریکا را بالا می آوریم اما در جیب مان، گوشی آیفون باشد آیا این مشت به دهان آمریکا است؟
2- اینکه مستقیم کالایمان را از آمریکا وارد نمی کنیم و با ده درصد هزینه بالاتر و سه ماه زمان بیشتر کالا را وارد می کنیم، این مشت به آنجای آمریکا است؟
3- چرا فکر می کنیم فقط با رای دادن و تظاهرات می توانیم دهان آمریکا را مورد عنایت قرار دهیم و چرا فکر نمی کنیم که با صرفه جویی در مصرف آب و نان و انرژی می شود رابطه خشونت آمیز با دهان آمریکا داشت؟
کمی به اطرافمان نگاه کنیم: آمریکا تا بن دندان به ما نفوذ کرده است: گوگل آمریکایی تمام اطلاعات ما را دارد می داند چه فیلمی نگاه می کنیم، چه کسانی را دوست داریم با چه کسانی در ارتباط هستیم، تصویرمان چه شکلی است. آیفون ها، میلیون ها دلار از کشور ما خارج می کند. فیلم ها و سریال های هالیوودی ساعت های ما را پر کرده اند. جوانان ما برد پیت و آنجلیناجولی را بیشتر از رستم و تهمینه می شناسند. قیمت دلار آمریکا کابوس شب های کارگزاران ماست. نتیجه انتخابات آن کشور برای ما هیجان انگیزتر از انتخابات وطنی است. در بودجه سالانه مان، تعیین قیمت دلار برایمان یک عدد کلیدی است. تقریبا نیمی از جمعیت ایران، شهروند سرزمین مجازی آمریکایی ها هستند. فقط کافیست تعداد کسانی که عضو شبکه های اجتماعی آمریکایی (فیس بوک، توئیتر و ...) هستند را بررسی کنید. با احتساب شهروندی مجازی، ده ها میلیون دو تابعیتی در ایران داریم!
💢 چه باید کرد؟
نسل جوان کنونی که نه پیش از انقلاب را دیده است و نه جنگ را و نه خیانت های آمریکا در قبال این مردم، این سوال را می پرسد که آیا واقعا باید دهان آمریکا برای ما مساله ای باشد؟ من فرض می کنم که یک بار دیگر همه با هم نشسته ایم و به این جمع بندی رسیده ایم که باید با آمریکا در تخاصم باشیم. با این «فرض» پیشنهاد می کنم به این سه نکته بیاندیشیم:
1- مهم ترین روش مبارزه با آمریکا، تمرکز بر فقر و فساد است. هر کارگر فرتوتی که شب سرش را سیر و با آرامش به زمین می گذارد، هر کارگزار فاسدی که پرونده اش به صورت شفاف، غیرسیاسی و کارشناسی بررسی می شود و سزای اعمالش می رسد این یعنی مشت محکم به دهان آمریکا. هر دختر و پسر جوانی که حداقل های زندگی (شغلی آبرومند و مسکنی کوچک ولو اجاره ای) برایش فراهم باشد در سن ازدواج، برود سر خانه و زندگی اش این یعنی مشت محکم به دهان آمریکا. این ها، محتاج افزایش کیفیت حکمرانی (کشورداری) است و کیفیت حکمرانی اصلا در گرو بیشتر تلاش کردن مدیران نیست. بلکه در گرو شجاعت در کنار گذاشتن تفکرات، روش ها، نهادها و مدیرانی است که چهل سال آزمودیم و نتیجه نگرفتیم و نگه داشتن تفکرات، روش ها، نهادها و مدیرانی آزمودیم و نتیجه گرفتیم.
2- هر کالای ایرانی مرغوب می خریم و خریدن آن را تبلیغ می کنیم و آن را جایگزین کالای خارجی می کنیم یعنی یک مشت محکم. سلبریتی های محترم می توانند هر هفته با یکی از محصولات ایرانی تصویر بیاندازند. یک روز خمیر دندان ایرانی، یک روز یک تفریحگاه ایرانی، یک روز شکلات ایرانی. باور کنید فالوئرهایتان کم نمی شود بلکه مانند علی کریمی و علی دایی عزیز مردمی می شوید.
3- فضای فرهنگی و فضای کسب وکار را بازتر و بهتر کنیم و نگذاریم سرمایه های حقیقی این سرزمین (نخبگان) به آمریکا و خارج مهاجرت کنند. هر نخبه که نمی رود و هر نخبه ای که باز می گردد، هر ثروتمندی که پولش را از کشور خارج نمی کند و کارخانه اش را در ایران بنا می کند و توسعه می دهد به اندازه صدها مشت گره کرده می ارزد.
⭕️خلاصه آنکه بهتر است به جای آمریکا، روی کشورداری ایرانی، نخبگان ایرانی، ثروتمندان ایرانی، کالاهای ایرانی متمرکز شویم. شما ممکن است با صورت مساله و تحلیلی که کرده ام موافق نباشید، اما قبل از آنکه شروع کنید به انتقاد، به این فکر کنید که با تجویزها نیز مخالفید؟ اگر مخالف نیستید در هر کجا که هستید و هر میزان که می توانیم به ایران کمک کنیم.
@Dr_Lashkarbolouki
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📡 رصد بهترین تحلیل های روز در خیابان انقلاب 👇
http://eitaa.com/joinchat/825098246C346759229f
🔴اوضاع کی درست می شود؟!
📝 #مجتبی_لشکربلوکی
🔹«اینها کی میروند؟» در زمان حکومت هر رژیمی بارها این جمله به گوش میخورد. یا از خود میپرسیم: «اوضاع کی درست میشود؟» اما برای «درست شدن» تعریف روشن و مشخصی نداریم.
یکی از آثار بیتفاوتی در زندگی سیاسی و اجتماعی این است که برای تحولات تاریخی «منتظر وقایع نشین» و منفعل هستیم و فعالانه برای متحول کردن سرنوشت و بهبود شرایط زندگی خود گام بر نمیداریم.
🔸من بارها در پاسخ افرادی که میپرسند اوضاع کی درست میشود؟ میپرسم: منظور شما از درست شدن چیست؟ اغلب از نگاه و لحن صحبت آنها پیداست که تعریف خاصی از درست شدن ندارند یا از آنها میپرسم شما کی درست میشوید؟ آیا حاضرید روزی چند ساعت کار سیاسی بکنید یا اگر به سیاست باور ندارید، آیا حاضرید در فعالیتهای اجتماعی یا خیریه شرکت کنید؟ آیا مثلا حاضرید مسئولیت نگهداری از درختهای محله خود را بپذیرید یا نهالی بکارید؟
🔺آنچه در بالا خواندیم بخشی از کتاب بالندگی و بازندگی ایرانیان (دلایل عقب ماندگی ایرانیان و آسیب شناسی جامعه ایران) نوشته جمال هاشمی است. چه با اندیشه ایشان مخالف باشیم یا موافق، دو نکته عمیق در همین نوشته کوتاه وجود دارد که شایسته است همه ما صادقانه در مورد آن فکر کنیم.
نکته اول: سالهاست که داریم یک سوال غلط می پرسیم و به همین خاطر هم هست که به جواب نمی رسیم. سوال این است: اوضاع کِی درست می شود؟ در صورتی که می توانستیم بپرسیم «من چه کاری می توانم بکنم؟» اولی انتظار و ایستایی می آورد و دومی اقدام و پویایی می آفریند.
نکته دوم: که از نکته اول هم عمیق تر و مهم است. ما هیچ «مانیفست ساختاریافتهِ مکتوبِ تفاهم شده» در مورد «اوضاع درست» نداریم. به همین خاطر هم هست که وقتی در پاسخ کسانی که می پرسند اوضاع کِی درست می شود؟ سوال می کنید منظور شما از درست یعنی چه؟ یا به افق خیره می شوند یا چند جمله کلی می گویند. تا آنجا که من اطلاع دارم در اوایل دهه نود دست کم 223 حزب و تشکل سیاسی داشتیم. اما دریغ از یک برنامه منسجمِ مکتوبِ تعهد شده و منتشر شده. اکثرا در جستجوی آن هستند که قدرت را به دست بگیرند. در انتخاب شوراها و پارلمانی و اصناف نماینده داشته باشند. اما دریغ از یک برنامه راهبردیِ زمان بندی شدهِ که به کسانی که رای می دهند تعهد کنند که آن ها را اجرا خواهیم کرد. من حتی یک مورد! تاکید می کنم یک مورد هم ندیده ام. راست و چپ و اصول گرا و اصلاح طلب و اعتدالی، پوزیسيون و اپوزیسيون هم ندارد.
🔻چه می توان کرد؟
1⃣ در مورد هر چیزی که به آن انتقاد داریم و می گویم نادرست است، «درست» را تعریف کنیم! هر کدام از ما در یک حوزه متخصص و آگاه است. یا خودمان می توانیم درست را تعریف کنیم یا دست کم می توانیم افرادی که توانایی فکری خلق آینده مطلوب را دارند را تشویق و حمایت کنیم. اگر به نظام کشورداری، نظام انتخابات، نظام مدیریت منابع آب، نظام ارزی، نظام تامین آتیه (بازنشستگی) و نظام بانکی انتقاد داریم. اول راه حل مکتوبِ عملی طراحی کنیم و سپس سعی کنیم که آن را به اجرا نزدیک کنیم.
2⃣ ممکن است بگویید گوش شنوا نیست. بن بست سیاستی وجود دارد. امیدی به اصلاح نیست. در جواب باید گفت که همه جای دنیا همین است. تئوری ها و تجارب می گویند که برای آنکه یک راه حل/ایده/برنامه ملی به نتیجه برسد. ممکن است برای مدت ها، راه حل وجود داشته باشد اما امکان تصویب و اجرای آن وجود نداشته باشد. فاکتورهای متعددی باید در کنار هم قرار بگیرند تا یک پنجره فرصت باز شود تا آن راه حل/ایده/سیاست/برنامه، تصویب و اجرا شود. بنابراین به قول خارجی ها ما باید Homework (مشق شب) مان را انجام دهیم و آنگاه فعالانه منتظر پنجره فرصتی باشیم تا راه حل/ایده/برنامه مان را در زمان مناسب به فرد مناسب عرضه کنیم.
💢حالا بگذارید به این سوال پاسخ دهم که اوضاع کی درست می شود؟ جواب: هیچوقت! هیچوقت اوضاع درست نخواهد شد تا زمانی که ما این سوال اشتباه را می پرسیم و هیچ جایگزینی برای شرایط فعلی نداریم و تا زمانی که خودمان درست نشویم. این را من نمی گویم. خداوند در کتاب آسمانی به صراحت فرمود من سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهم مگر آن که آنچه را در خودشان است تغییر دهند.
@Dr_Lashkarbolouki
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📡 رصد بهترین تحلیل های روز در خیابان انقلاب 👇
http://eitaa.com/joinchat/825098246C346759229f
🔴 جاسوس آمریکا در هیات دولت
📝 #مجتبی_لشکربلوکی
🔹چندسال پس از پیروزی انقلاب یوگسلاوی از کا.گ.ب (سازمان اطلاعاتی روسیه) اطلاع دادند که معاون اول شما یک جاسوس سیا (سازمان اطلاعات آمریکا) وجود دارد. چگونه از زمان دانشجویی قبل از پیروزی انقلاب در زمان جنگ های چریکی در این مدت با تمام کنترل های امنیتی، هیچ ارتباطی با سیا، از تو کشف نشد؟
پاسخ داد: الان هیچ ارتباطی با سیا ندارم. سیا مسئولیتی به من واگذار کرده که وظیفه ام را انجام می دهم مسئولیت تو چیست؟ به من ماموریت داده شده تا “در سپردن پست ها به افراد غیرتخصصی عمل کنم” و تا کنون هم این گونه عمل کرده ام. مثلا طرف تحصیل کرده حوزه الف است اما وزیر در حوزه ب است. تحلیل سیا این بود که با این روش، انقلاب بدون کودتا و حمله خارجی از درون متلاشی می شود (برگرفته از پایگاه خبری صبح اقتصاد)
🔻در سیستم داینامیکس یا همان پویایی شناسی سیستم ها جمله معروفی هست که می گوید: دشمن بیرون از من نیست. «دشمن» درون «من» است و نه جای دیگری. اگر این را بپذیریم متوجه میشویم که همه می توانند به صورت بالقوه و ناخواسته جاسوس آمریکا و عامل اسرائیل باشند. دست کم چهار گونه از آن ها را بشناسیم:
1⃣ اقوام سالاران: کسانی که کاملا و از صمیم قلب به شایسته سالاری معتقدند و بهترین ها را انتخاب می کنند منتها از بین خانواده، قوم و قبیله و حزب خود و هم محلی ها و هم شهری هایشان.
2⃣ محدود اندیشان: کسانی که به جوانان، زنان و اقلیت ها علی رغم شایستگی شان فرصت نمی دهند و اعتماد نمی کنند و از یک طرف باعث می شوند جامعه از پتانسیل های خود محروم شود و از طرفی دیگر باعث سرخوردگی شایستگان می شوند.
3⃣ صندلی پرستان: یکی از مدیران ارشد کشور که اتفاقا بسیار هم در جستجوی انتصاب جوانان توانمند این سرزمین بود به شوخی و در نقد هم قطاران خود می گفت: مگر اینکه مرگ ما را از این صندلی جدا کند! احتمالا برخی وصیت کرده اند ما را با صندلی مان دفن کنید. آن ها می گویند من یعتی صندلی، صندلی یعنی من! آنها با ماندنشان فضایی برای رشد ارگانیک جوان ترها باقی نمی گذارند و سیستم بوی کهنگی می گیرد.
4⃣ تبعیت خواهان: کسانی که مدیران مستقل، توانمند و متخصص را به جرم استقلال به نفع مدیران بله قربان گو کنار می گذارند. کسانی که مدیران متخصص را به بهانه گرایش نظری متفاوت یا سابقه سیاسی خاص کنار می گذارند.
🔻چه باید کرد؟ در کشور ما دو نظام مهم وجود دارد که هر دو نیازمند اصلاحات جدی است.
💢 نظام انتخابات: نظامی که بر اساس آن چهار انتخابات مهم انجام می شود: ریاست جمهوری، مجلس، شوراهای شهر و روستا و انتخابات صنفی و هر چهار نیازمند بهبود جدی. یکی از مهم ترین عوامل مفقود، احزاب واقعیِ ریشه دارِ شفاف است. اکنون ما عادت کرده ایم که «لیستی- شب انتخاباتی» رای دهیم بدون مشخص بودن تعهدات قابل پیگیری فقط بر اساس یک سری حرف های عمومی، بی ریشه و هیجانی. این باعث می شود که رای گیرندگان محترم بعد از آن که بر کرسی قدرت نشستند نه پاسخگوی رای دهندگان باشند و نه کارآمد.
💢 نظام انتصابات: نظامی که بر اساس آن 1000 مدیر اصلی کشور شامل معاونین روسای قوا، استانداران، سفرا و معاونین وزرا و مدیران شرکت های بزرگ دولتی و ... تعیین می شوند. این نظام نیز به شدت در معرض لابی گری، بده بستان و تعارفات و ملاحظات غیرکاری است. کمترین کاری که دولت می تواند انجام دهد افشای اطلاعات این مدیران ارشد است به گونه ای که معلوم شود که روابط خانوادگی اش چیست و محل تولدش کجاست (افشای این دو مساله دلیل دارد، خودتان بیاندیشید) و آیا تحصیلات و تجربه مرتبط دارد؟ و در هر موقعیت مدیریتی چند سال است که باقی مانده اند.
⭕️ یک بار دیگر جمله آخر خاطره را بخوانید: با این روش، انقلاب بدون کودتا و حمله خارجی از درون متلاشی می شود.
@Dr_Lashkarbolouki
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📡 رصد بهترین تحلیل های روز در خیابان انقلاب 👇
http://eitaa.com/joinchat/825098246C346759229f
🔴 لاشه سگ زیر بالش ایرانیان
📝 #مجتبی_لشکربلوکی
🔹حکایت اوضاع ما حکایت روستایی است که درون تنها چاه آب آن لاشه سگی افتاده و تا وقتی آن لاشه از چاه بیرون نیاید هرقدر هم آب از آن چاه بیرون ریخته شود، آب کثیف و بدبو باقی میماند. خیلی از مسایل حل نمی شوند. بلکه از دولتی به دولت دیگر و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند. یک مورد را با هم مرور کنیم:
🔸مردم یک مساله مشخص دارند. بخشی از پولشان را پس انداز می کنند با انگیزه های مختلف. یکی می خواهد در آینده خانه بخرد و دیگری جهیزیه دخترش را تامین کند و یکی نیز نقشه دارد کسب وکاری برای خودش راه بیاندازد. مردم می خواهند این پولی که پس انداز می کنند، ارزشش حفظ شود و هم اینکه به صورت معقولی افزایش پیدا کند (پنج سال بعد قدرت خرید بیشتری داشته باشند). این خواسته مردم، کاملا معقول و منطقی است. اما مشکل آنجاست که برای این خواسته مشروع و منطقی جواب مناسبی فراهم نشده.
🔻آیا می توانم به شیوه ای اطمینان بخش، در ایران ماهانه یک متر زمین بخرم؟ نه!
آیا می توانم در سهام صد شرکت استارت آپی که ستارگان موفق سال های آینده هستند سرمایه گذاری کنم؟ نه!
آیا اگر تشخیص دهم یک صنعت خاص رشد خوبی خواهد داشت می توانم به راحتی روی آن سرمایه گذاری کنم؟ نه!
آیا گزینه های آسانی برای آنکه ریسک خودم را در برابر تغییرات نرخ ارز پوشش دهم وجود دارد؟ نه!
آیا می توانم به جای آنکه در یک صندوق بازنشستگی سرمایه گذاری کنم، در شش صندوق، آتیه ام را تامین کنم؟ نه!
🔹در صورتی که در کشورهایی که بازارهای مالی پیشرفته دارند شما می توانید ماهانه معادل یک متر زمین بخرید! فقط با مراجعه به یک نهاد مالی و یک بار سرمایه گذاری، همزمان سهام دار صد شرکت استارت آپی شوید. اگر با چین تجارت می کنید، می توانید از ابزارهای مالی استفاده کنید که ریسک شما را در برابر تغییرات نرخ یوان پوشش دهد.
🔸فرض کنید که فکر می کنم دلار گران می شود. سه راه دارم: یکی اینکه بروم بازار، دلار بخرم و آنرا بگذارم زیر بالش. دوم اینکه دلار بخرم، آن را در حساب ارزی بانکی بگذارم و سوم اینکه سهام شرکت های با درآمد ارزی بخرم. این سه گزینه تاثیر کاملا متفاوتی بر اقتصاد می گذارند. مقایسه کنید دلاری که زیربالش های ماست و دلاری که در بانک ها می تواند تجمیع شود و تسهیلات ارزی ارایه کند. اما گزینه دوم و سوم در ایران به خوبی کار نمی کند. چرا؟ به این خاطر که مردم به دلیل تجربیات تلخ، در مورد سپرده های ارزی به بانک ها سخت اعتماد می کنند و گزینه سوم نیز محدودیت هایی دارد. بازار سرمایه (بازار خرید و فروش سهام و سایر اوراق بهادار) خوب رشد کرده، اما بعضاً به خاطر ترس و تنگ نظری و مخالفت های جاهلانه، نه تنوع گزینه هایش به میزان مطلوب است و نه آنچنان عمقی دارد که بتواند میزبان حجم نقدینگی 1700 هزار میلیارد تومانی باشد.
🔻مشکل اینجاست که ما گزینه های متنوع و مطلوب سرمایه گذاری پیش روی مردم نگذاشته ایم. لذا مردم مجبورند در صف و در حال هجوم باشند: گاهی برای خرید سیم کارت! گاهی خودرو، زمانی طلا و سکه، گاهی ارز و گاهی هم هجوم برای پس گرفتن پول شان از موسسات مالی اعتباری بی اعتبار! و نباید مردم را ملامت کرد. باید کسانی را ملامت کرد که کار را به اینجا کشاندند.
💢 دقت کنید که منظورم این نیست که فقط نبود گزینه های متنوع و مطلوب سرمایه گذاری، تنها لاشه سگ است. افزایش کنترل نشده نقدینگی، بی اعتقادی به بخش خصوصی، نگاه قیم مابانه به مردم، تخصیص بودجه بسیار ناکارآمد دولتی، عدم تعامل پذیری جهانی و وابستگی دولت به درآمدهای نفتی ... لاشه سگ هایی هستند که تا از چاه بیرون کشیده نشوند، همچنان بوی تعفن ما را آزار خواهد داد.
⭕️ به گواه تاریخ و شهادت خارجیان، ایرانیان تجارت را خوب می فهمند و خرید و فروش در ذات شان است. اگر بازار خوبی فراهم شود و گزینه های سرمایه گذاری متنوع و متعدد فراهم شود شک ندارم که پول و پس انداز مردم گزینه های خود را پیدا خواهد کرد و چرخ های تولید بهتر خواهد چرخید.
@Dr_Lashkarbolouki
➖➖➖➖➖➖➖
📡 رصد بهترین تحلیل های روز 👇
http://eitaa.com/joinchat/825098246C346759229f
🔴 عقده خاک بر سری ایرانیان
📝 #مجتبی_لشکربلوکی
عقده خاک بر سری ایرانیان چهار نشانه دارد:
1⃣ نوستالوژی دیروز؛ همیشه می گوییم که دیروز، خیلی بهتر از امروز بود. هر سال می گیم دریغ از پارسال. ولی هیچ کدام مان حاضر نیستیم که به زندگی سی سال قبل بازگردیم.
2⃣ غازپنداری مرغ همسایه: ما یک سری جملات کلاسیک داریم که این گونه آغاز می شود: در کشورهای پیشرفته ..... این جملات با کشورهای پیشرفته یا با بقیه کشورهای دنیا شروع می شود و هر چیزی که واقعیت دارد یا ندارد اما آرزوی ماست را می گوییم. گويی که ده ها سال تمام کشورهای دنیا را بررسی میدانی و حضوری کرده ایم. اگر یک ژاپنی بیاید و چند عدد پلاستیک از روی زمین بردارد می گوییم که آن ها چقدر با شعورند و ما چقدر ...! ولی اگر یک گروه 10 نفره سه شبانه روز خود را برای پاکسازی جنگل صرف کنند بازتابی پیدا نمی کند. اگر در اسکاتلند کسی مغازه اش را باز بگذارد و قیمت اجناس را بزند و برود و هر کسی خودش حساب کند این عین فرهنگ است اما اگر در ایران کسی چنین کند (که کرده است) می گوییم ....
3⃣ نفرت از مسوولین و دیگران: دیگران بد رانندگی می کنند. دیگران صف را رعایت نمی کنند. دیگران بی توجهند. دیگران صدای ضبط شان بالاست. دیگران فرزندان شان را درست تربیت نمی کنند. اشکال کار در دیگران است اگر نه حتما مسوولان مقصرند!
4⃣ ناامیدی نسبت به هر گونه تلاش: از نظر ما قرار نیست هیچ اتفاقی بیفتد! این بهبودها هم که می بینی اتفاقی، موردی و موقت است.
⭕️ عده ای هم موجسوار پوپولیست با توجه به «عقده خاکبرسری ایرانیان» به «فرمول جادویی محبوبیت و لایک در یک دقیقه» دست یافته اند. این فرمول محبوبیت یک دقیقه ای چیست؟
هر جا نشستید بگویید میتوان «یک شبه» گرانی، فساد و تبعيض و رانت و... را از بین برد و بعد قیافه دلسوز واقعی مردم را بگیرید و بگویید حیف که نمی خواهند.
بگویید که در فلان کشور چنین کاری می کنند. دقت کنید که اصلا لازم نیست که واقعا در آن کشور چنین کاری کنند. شما فقط احتیاج دارید که از غازپنداری مرغ همسایه استفاده کنید.
مدام بگویید همشون سر و ته یه کرباسند. در پشت هر پیشرفتی، مذاکره ای، تعاملی، کاسه ای زیر نیم کاسه هست (تئوری توطئه) و بدون اینکه راهکار عملی بدهید صحنه را ترک کنید. با این دستورالعمل یک دقیقه ای، شما هزاران لایک بدست می آورید.
✅ چه می توان کرد؟
1⃣ کمی فقط کمی در مورد جهان بیشتر بدانیم. حتی یک مورد هم دیده نشده است که کشورها و ملت ها یک شبه، یک ساله، حتی یک دهه به پیشرفت و رفاه رسیده باشند.
2⃣ به خاطر بیاوریم در همه کشورها، هنوز که هنوز است چالشهای جدی دارند یکی از افسردگی رنج میبرد دیگری از ترافیک وحشتناک (گاهی چهار ساعت در ترافیک می مانند)، دیگری از آلودگی شدید هوا، بعدی از اعتیاد و خودکشی فزاینده، دیگری از اختلاف طبقاتی بسیار بسیار زیاد، دیگری از پیری سن و آخری از سنتهای غلطی مانند گاوبازی یا گاوپرستی! اینگونه نیست که دنیا همه با فرهنگ، خوش حال و خوش آتیه باشند و ما نفرین شدگان زمین.
3⃣ دیدن ابتکارات: نسل جدیدی که من می بینم از ما خلاق تر، امیدوارتر و باهوش تر هستند. هر روز می بینم که چه ایده های نابی را به اجرا می گذارند. آن ها هر روز دنیا را بهتر می کنند. امروز من راحت تر و بهتر از دیروز کتاب می خرم، تاکسی می گیرم، پول جابجا می کنم، قبض پرداخت می کنم، خرید می کنم، کولر خانه ام را تعمیر می کنم. اگر امروز ماشینم خراب شود کمتر از 15 دقیقه تعمیرکار سیار می رسد (این را بر اساس تجربه می گویم و نه آرمان و آرزو). سریع تر از جریان اخبار و اطلاعات از کانال های متنوع قرار می گیرم. تا دیروز باید به سختی و با دایال آپ به اینترنت کم سرعت وصل می شدم اما امروز فیلم می بینم. همه این ها را مدیون جوانان باهوشی هستم که عقده خاک بر سری ایرانیان را ندارند. اصلا وقت ندارند و وقت نمی کنند به نوستالوژی دیروز، نفرت از دیگران و مسوولان و ناامیدی به فردا و غازنماهای همسایه فکر کنند. فقط ایده می دهند و اجرا می کنند، شکست می خورند و بهبود می دهند و دوباره شروع می کنند.
💢 ایران ما زخمی است، افتان و خیزان به پیش می رود. اما به پیش می رود. شما می توانید من را نیز به لیست کسانی که نسبت به آن ها نفرت دارید اضافه کنید و بگویید همه سر و ته یک کرباسند یا اینکه آستین های تان را بالا بزنید و کاری کنید.
@Dr_Lashkarbolouki
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📡 رصد بهترین تحلیلهای روز در خیابان انقلاب 👇
http://eitaa.com/joinchat/825098246C346759229f
خیابان انقلاب
🔴رحیم پور ازغدی:آیا ژاپن به خاطر تسلیم آمریکا شدن پیشرفت کرد؟ ژاپنی کار میکند، ایرانی نمیکند. ژاپ
🔴 چرا ایران، ژاپن نشد؟
📝 #مجتبی_لشکربلوکی
🔹زمانی یکی از مسوولان ارشد کشور گفته بود که ما باید ژاپن اسلامی شویم! ظاهرا این فانتزی، فقط خواسته دوران ما نیست. بیش از صد سال است که ما ایرانیها خود را با ژاپن مقایسه میکنیم، حدود ۱۱۰ سال پیش، ناصرالملک، که در دوران قاجار چند سالی هم نایبالسلطنه بود، جایی گفته: راه سعادت ملت این است که ما هم همان راهی را برویم که امپراتور ژاپن رفت و امروز برای سرمشق مللِ غافل و خوابآلوده هیچ نمونه ای بهتر از ژاپن نیست. اما چه شد که ژاپن، ژاپن شد و ایران، ایران ماند!؟
🔻باید اعتراف کرد که نمی شود، به این مساله به سادگی پاسخ داد. یکی از روش ها توجه به تفاوت هاست. تفاوت های رفتاری، تفاوت های جغرافیایی و یا تفاوت های نهادی. در این فرصت کوتاه فقط به سه تفاوت اشاره می کنم و شما را به تامل فرامی خوانم.
1⃣ ژاپنی ها خیلی شیک و مجلسی حاضرخوابند!
معروف است که ژاپنیها اصلاً نمیخوابند. خودشان هم خیلی به این مساله اعتقاد دارند. ولی اگر چندوقتی را در ژاپن بگذرانید، مداوماً با آدمهایی روبهرو میشوید که در ایستگاه مترو، روی نیمکتهای خیابان و ... خیلی شیک و مجلسی خوابیدهاند. یکی از اساتید مطالعات ژاپن می گوید: ژاپنی ها حاضرخوابی می کنند! (خواب در حضور دیگران).
ژاپنی ها بعد از جنگ، روزانه بیش از چهارده ساعت کار می کردند، تا کشورشان را از نو بسارند. متوسط ساعات کار ژاپنی ها در سال ۱۹۸۳ از تمامى کشورها بیشتر گزارش شده است؛ یعنى ۲۱۵۲ ساعت که نسبت به کشور بعدى؛ یعنى آمریکا، ۲۵۴ ساعت بیشتر است. از خودمان صادقانه بپرسیم ما در روز چند ساعت کار مفید می کنیم؟
2⃣ ژاپنی ها از اویاتوئی گائیکوکوجین استفاده کردند!!
یکی از اقدامات فوق العاده ژاپنی ها، استفاده از مشاوران بین المللی بود. آمار این مشاوران حیرتانگیز است: بین ۱۸۶۸ تا ۱۸۸۹ ، ۲۶۹۰ مشاور بین المللی (یا به قول ژاپنیها اویاتوئی گائیکوکوجین) در همۀ زمینهها از هنر و موسیقی گرفته تا امور نظامی و اقتصادی از کشورهای مختلف دنیا دعوت شدند. ایده مدیریت کیفیت جامع متعلق به یک آمریکایی بود اما در ژاپن به ثمر نشست و خود را در کیفیت بی نظیر سونی و تویوتا نشان داد.
🔺هنوز که هنوز است، بهره کشی ژاپن از خارجی ها ادامه دارد، نه تنها در کسوت مشاور که بسیاری از مدیران ارشد شرکت های معروف ژاپنی، خارجی بودند و یا هستند: یک فرانسوی، رییس نیسان است، مزدا از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳ مدیران عامل غیر ژاپنی داشته است. آلبرت کریچمن مدیر عامل گروه میتسوبیشی فوسو است و ....
برای اینکه اهمیت این نکته را بیشتر درک کنیم باید توجه کنیم که ژاپن در همه این صنایع، در جهان پیش رو است مانند اینکه ما برویم برای صنعت فرش از چین، برای کشت و فرآوری زعفران از اسپانیا و برای تولید پسته از کانادا مدیر بیاوریم!
3⃣ ژاپنی ها تفاوت هشت و هشت یک دقیقه را می فهمند!
در اين کشور هيچ بهانه اي براي تاخير پذيرفته نيست. نه تنها انسان ها که تمام سسیستم ها نیز به وقت حساسند. مثلا قطارهاي متروي توکيو در روزهاي عادي هر دو دقيقه يک بار راه مي افتند. نکته جالب اينجاست که اگر هر روز در ساعت خاصي سوار مترو شويد، مسافران تقريبا همان ها هستند که هر روز مي بينيد!
جالب اینجاست بدانید متروی ژاپن در صورت تاخیر برگه ای به مسافران میدهد تا رییس شان بداند که عذرشان موجه است. در این کاغذ، نام قطار و مدت زمان تأخیر به دقت نوشته شده. مقایسه کنید با قرارهای کاری ما؛ ساعت ۳ قرار می گذاریم، ۳:۱۵ اعضا حاضر می شوند. تا ۳:۲۵ راجع به حواشی صحبت می کنیم. ۳:۳۰ دنبال دستور کار می گردیم، ۳:۴۰ یک نفر به خاطر جواب دادن به تلفن همراه جلسه را ترک می کند و ۳:۴۵ جلسه را ادامه می دهیم و جلسه با ۴۰ دقیقه تاخیر به پایان می رسد و کار بعدی ما ۴۵ دقیقه دیرتر آغاز می شود.
💢 ایران قرار نیست ژاپن شود، هر کشوری مختصات یگانه خود را دارد، تاریخ، جغرافیا، باورها و ارزش ها و عادت ها. بنابراین کپی برداری یک اشتباه استراتژیک است، اما الهام گرفتن و یادگیری فعالانه توصیه شدنی است. اشتباه بزرگی است که بخواهیم همان راهی را برویم که ژاپن رفت، اما می توانیم به تفاوت ها بنگریم و بیاموزیم برای توسعه نیازمند آنیم که تفاوت هشت و هشت یک دقیقه را بفهمیم، ضمن استفاده از تمام پتانسیل های داخلی، هیچ ابایی برای بکارگیری زبده ترین مدیران و مشاوران بین المللی نداشته باشیم و کار کنیم؛ منضبط، خستگی ناپذیر و با وجدان. اولی و سومی را باید از دبستان آغاز کرد و دومی را مدیران شجاع و چارچوب شکن باید ترویج کنند.
➖➖➖➖➖➖➖
📡 رصد بهترین تحلیلهای روز در خیابان انقلاب 👇
http://eitaa.com/joinchat/825098246C346759229f
🔴 بابا دیگر نان ندارد! تمام!
📝 #مجتبی_لشکربلوکی
🔹یادتان هست در همان روزهای اول به ما آموختند بابا نان داد! از همان روز اول غیرمستقیم به ما گفتند کس دیگری هست که باید بیاید و نیاز شما را برطرف کند. چیزی از اراده، خواستن و توانستن در این جمله نیست. حالا نمی خواهم بگویم اگر فقط این جمله از کتاب ها حذف شود، همه چیز حل می شود، نه! ولی باید از همین چیزهای ساده شروع کرد. نه تنها باید جملات این چنینی از کتاب ها و کلاس های ما حذف شود. بلکه باید دقیقا جملاتی که نشان از اراده و خواستن است جایگزین شود.
🔸این تفکر «بابا آب داد» در عمق روح و فکر ما رسوخ کرده است. قبول ندارید؟ کمی به رفتار خودمان و اطرافیان مان دقت کنید. به خاطر همین تفکر است که همیشه منتظریم کسی بیاید و مشکلات ما را حل کند. به همین خاطر هست که همیشه می گوییم مسوولین فکری بکنند. به همین خاطر است که همیشه فکر می کنیم مدیر ساختمان باید بیشتر به فکر ساختمان باشد و به همین خاطر است که می گوییم این ها را باید بگذاریم بعد از ظهور حل شود. می بینید، این تفکر بابا نان داد را گرفته ایم و کمتر به این فکر کرده ایم که خودمان نان پخت کنیم.
🔹در این میان برداشت های نادرست از مفاهیمی مانند انتظار نیز به این فرهنگ و فکر بابا نان داد اضافه شده است. برداشت غلط از انتظار برای ظهور را ترکیب کرده ایم با بی عملی! کسی نبود به ما بگوید که انتظار معنایش این نیست که چشم به راه باشی. معنایش این است که پا به کار باشی. کسی نبود به ما بگوید که انتظار ایستا یعنی رکود و رخوت و عقب ماندگی. آنچه حقیقت دارد انتظار فعال است.
🔸چقدر خنده دار است کسانی که منتظر ظهورند و می گویند در جهان پساظهور، عدالت و امانت فراگیر می شود. اما خود اکنون دزدی می کنند و کم فروشی می کنند. نمی شود آدم دزد باشد اما خود را منتظر بداند. نمی شود در برابر بی عدالتی و گورخوابی و روسپی گری معیشتی سکوت کنی و فیگور انتظار عدالت آخرالزمانی را داشته باشی. بین منتظر و چیزی که به انتظارش نشسته است باید تناسبی باشد.
💢 هر کدام از ما می تواند یک منجی کوچک باشد. هر کدام از ما می تواند زندگی امروز خودش، خانواده اش، محله اش را زیباتر، دلپذیرتر و دوست داشتنی تر کند. قرار نیست ما کارهای بزرگ انجام دهیم. فقط کافیست:
🔻از امروز کمی فرهنگ به خرج دهیم و ته سیگارمان را از ماشین بیرون نیاندازیم.
🔻از امروز اگر رفتیم رستوران، یک غذا بیشتر بگیریم و در راه برگشت آن را به نیازمندی بدهیم که تا کمر در سطل زباله شهرداری خم شده است.
🔻از امروز یک سبقت بی جا کمتر بگیریم و یک بوق نابجا کمتر بزنیم.
از امروز برای زنان سرزمین مان احترام و حرمت بیشتری قائل شویم.
🔻از امروز کمی بیشتر کتاب بخوانیم و کمی بیشتر در مورد جهان بدانیم.
🔻از امروز بیشتر تلاش کنیم تا کارمان توسعه پیدا کند و ده نفر بیشتر استخدام کنیم.
🔻از امروز کنار فرزندانمان بنشینیم و داستانی برایش تعریف کنیم کاملا برخلاف بابا نان داد! داستانی باشد که خواستن و توانستن را معنا کند.
🔻از امروز بنشینیم و به جای اینکه حرف های پراکنده بی سر و ته بزنیم، یک طرح عملی مکتوب تدوین کنیم و نترسیم از اینکه پذیرفته نشود و ناراحت نشویم اگر کنار گذاشته شود.
▫️از امروز عملکرد صاحبان قدرت را محترمانه و بر اساس داده ها و آمار (و نه شایعه ها) نقد کنیم.
⭕️ آری خداوند بشارت قطعی داده به ظهور یک منجی. نام این منجی در ادیان و مذاهب مختلف چنین است: مهدی، ماشیح، سوشیانت و بهرام ورجاوند و یا ویشنو، بودای پنجم. اما هیچگاه و هیچ کجا نگفته که منتظر بمانید تا بیاید. برعکس همیشه ما را به بهبود خویشتن و بهبود جهان دعوت کرده است: در کتاب عهد عتیق در فصل «اشعیاء نبی» آماده است: اما آنانی که منتظر خداوندند قوت تازه خواهند یافت و مانند عقاب پرواز خواهند کرد، خواهند دوید و خسته نخواهند شد. آن اتفاق خوب می افتد. دیر یا زود. اما آن اتفاق خوب اول باید درون تو بیفتد. آن اتفاق خوب تویی! اتفاق خوب درون تو آغاز اتفاق بزرگ نهایی است.
➖➖➖➖➖➖
📡 رصد بهترین یادداشتهای روز در خیابان انقلاب 👇
http://eitaa.com/joinchat/825098246C346759229f