آقا یکی این میکروفن را از دست طبرستانی بگیرد!
✍ #حسین_زحمتکش روزنامه نگار مازندرانی
کلا از کودکی و از زمانیکه خودم را شناختم و به مسجد می رفتم از اینکه کسی بین دو نماز میکروفن را بگیرد و سخنرانی کند خوشم نمی آمد معتقد بودم و هستم وقت مردم را که نباید بین دو نماز به گروگان گرفت اگر حرفت حرف باشد همان انتهای نماز جماعت مردم می نشینند و سخنت را گوش میدهند و نتیجه هم میگیری، وگرنه خودت و مردم را بیخود معطل کرده ای..
اتفاقا برحسب تصادف، نمونه اش را در پیاده روی اربعین امسال در یکی از موکب های مازندران مستقر در جاده نجف به کربلا دیدم، هر چند از کارِ قشنگِ روحانی موکب نمی توانم بگذرم که بین دو نماز به کودکی که مکعبر بود از جیب خودش هدیه ای نقدی داد و با شوخی و بذله گویی فضا را عوض کرده بود اما به اندازه همان زیبایی کار این روحانی، یکی از متصدیان موکب بلند شد و حسابی خراب کرد!
او که می خواست از فضای ایجاد شده استفاده کند، ۲۰ دقیقه از زمین و زمان گفت تا به اینجا برسد که آقا ما برای تامین دو عدد جارو برقی نیاز به کمک شما داریم!
انقدر این موضوع را بد بیان کرد که یک هزار تومانی هم جمع نشد!
حالا به مواردی که بیان کردم کار ندارم اصل حرف من اینجاست!
سه روز و نصف در راه بودیم؛ مثل سری قبل؛ در عمود ۱۳۸۷ پشت ترمینال کربلا که عراقی ها به آن گاراژ می گویند، برای استراحت به موکب فاطمه الزهرای بابل مراجعه کردیم.
برو بچه های بابلی سال ها است موکبی به نام حضرت فاطمه الزهرا(س) برای اسکان زائران در ورزشگاه المپیک کربلا در ایام اربعین دائر می کنند.
بر حسب قضا موقع نماز هم رسیدیم و با همان تن خسته و پای تاول زده و صورت آفتاب سوخته و تبی که درونم را می سوزاند به محل برگزاری نماز جماعت رفتیم.
در محوطه موکب و کنار درب ورودی سالن برگزاری نماز جماعت، حسن رمضان زاده از همکاران رسانه ای ام را دیدم که با فردی در حال صحبت بود، خوش و بشی کردیم و بعد رو به همان آقا گفت ایشان همکار رسانه ای ما هستند اما آن مرد در جواب گفت: الان زائر امام حسین(ع) هستند و ما هم نوکرشان!!!
این را گفت و رفت!
خیلی از این دیالوگ و برخورد او خوشم آمد خیلی!! بعد از اینکه از ما جدا شد متوجه شدم او آقای طبرستانی مسئول اجرائیات موکب است!
اما دقت کنید این همه ی ماجرا نیست!
از قضا نماز جماعت ظهر را که خواندیم دیدم طبرستانی که در صف اول نشسته بود بلند شد رفت کنار مکبر و میکروفن را به دست گرفت؛ دقیقا یادم می آید که یک اوووووف سنگینی کشیدم که هیچی بابا اینم که مثل بقیه است!
طبرستانی دقیقا ۶ دقیقه صحبت کرد و فقط در این ۶ دقیقه ابراز شرمندگی از اینکه ما نتوانستیم موکبی در حدِ شان و لیاقت شما راه اندازی کنیم شما را به آقا ما را حلال کنید!!!
او همین حرف ها را شب بین نماز مغرب و عشا تکرار کرد، روزِ بعد، شبِ روزِ بعد، روز اربعین هم بلند شد بین دو نماز همین حرفها را با غلظت بیشتر تکرار کرد و هر بار هم استدلالش این بود زائران جدید که می آیند باید از آن ها حلالیت بطلبد!!
او در سخنانش یکبار هم طلب کمک نکرد می گفت وظیفه ما خدمت به شما است ما را حلال کنید که وظیفه مان را خوب انجام ندادیم!
او می گفت ما افتخار می کنیم نوکر زائران شهدای دشتکربلا هستیم اما اعتراف می کنیم که نوکران خوبی نبودیم، ما را حلال کنید!!
این حرفها را مدیر موکبی میزد که تاکنون برای راه اندازی و خدمت رسانی به زائران اربعین میلیاردها تومان هزینه شده است! در بهترین نقطه شهر کربلا در یکی از بهترین ورزشگاه های کشور عراق موکبی راه اندازی شده که خدماتش شبیه هتل ۵ ستاره است!
خادمانش زائران را از بدو دربِ ورودی موکب، تر و خشک می کنند و از گل نازک تر به آن ها نمیگویند؛ موکبی که روزانه پذیرای هزاران نفر از زائران اربعین است! بهترین درمانگاه با مجهزترین امکانات با بهترین اطبایی که به ذهنتان میرسد توسط موکب راه اندازی شده بود که اگر این درمانگاه و تشخیص به هنگام دکترش نبود معلوم نبود تب ۴۰ درجه با من چه میکرد!
روز اربعین که تبرستانی دوباره میکروفن را به دست گرفت تا طلب حلالیت کند واقعا می خواستم بلند شوم و فریاد بزنم آقا یکی میکروفن را از دست طبرستانی بگیرد به او بگوید بیش از این ما را حداقل مرا شرمنده نکن....
پ.ن: خیلی با خود کژیدم نامی از آقای طبرستانی نیاورم شاید دلش بخواهد در گمنامی بماند، اما از واهمه اینکه برخی از همکاران رسانه ای این واقعیت را توهم ذهنی و داستان خودساخته من بپندارند اسم ایشان را آوردم تا گواه بسیاری از افراد شاهد در موکب را به وقت شبهه افکنی داشته باشم.
چهارشنبه، ۱۵ شهریور ۱۴۰۲.
🔸 کانالاطلاع رسانی #خبر_بابل
🔸 بزرگترین کانال خبری مازندران در ایتا
https://eitaa.com/khabarbabol