♨️تکفیر علامه حسنزاده آملی!
🖊احمدحسین شریفی
🔶اخیراً دیدم شخصی با ذکر کلماتی از علامه حسنزاده آملی درباب وحدت وجود میگوید او معتقد بوده است همه چیز خدا است و غیر از خدا چیزی وجود ندارد و این کفر آشکار است! و سپس به مردم و علمای بزرگ اعتراض میکند که چرا در مرگ یک کافر و ملحد سوگوار شدهاید و پیام تسلیت میدهید؟!
🔶حقیقت این است که بحث «وحدت شخصیه وجود» صرف نظر از پذیرش یا عدم پذیرش آن، از دقیقترین و پیچیدهترین مباحث عرفان نظری است. شرح و توضیح آن در چنین فضایی ممکن نیست. حتی عارفان به کسانی که تعمق در فلسفه به ویژه حکمت متعالیه نداشته باشند، آموزش چنین بحثی را مجاز نمیدانند.
🔶در عین حال به این آقایانی که با تمسک به پارهای از آیات و روایات در نقد وحدت وجود و در تکفیر عارفان به ویژه امام خمینی(ره) و علامه حسنزاده آملی(ره) بیمحابا سخن میگویند عرض میکنم که مدعای این آقایان چیزی جز شرح عمیق و دقیق این آیات نیست:
هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم (حدید، ۳)
وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَليم(بقره، ۱۱۵)
🔶به تعبیر #علامه_حسنزاده آملی در فصل دوم رساله لقاء الله:
«بيشتر کسانى که در سخن گفتن مبالاتى ندارند، اگر از عارفى بشنوند که بگويد: «وجود، واحد است و در آن تعدد نيست، و وجود همان خداوند متعال است»، او را به کفر و الحاد و زندقه متهم میسازد. زيرا نمیدانند که نفى «وجود حقيقى» از اشيا، معنايش اين نيست که همه چيز خداست و معنايش اتّحاد نيست.»
🔶سپس داستان شیرینی را از کتاب لقاء الله مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی درباره مواجهه یکی از عرفا با طلبهای که او را به دلیل قول به وحدت وجود کافر و نجس میدانسته است، نقل میکند و در پایان آن داستان از قول آن حکیم وحدت وجودی به آن طلبه تکفیری که علیرغم گرسنگی حاضر نیست از غذای حکیم تناول کند، میگوید:
«شما در اشتباه هستيد، بهتر است غذايتان را ميل نماييد؛ من به وحدت وجود معتقدم، ولى همه اشيا را خدا نمیدانم. زيرا جنابعالى نيز از جملة آنها هستيد؛ من شک ندارم که شما مانند الاغ و يا پايينتر از آن هستيد؛ حال، چگونه میتوانم شما را خدا بدانم؟ پس بهتر است احتياط را کنار بگذاريد و غذايتان را ميل نماييد.»
♨️اخبار داغ روحانیت
♨️ @khabarehowzeh
♨️یکبام و دو هوا در دفاع از ذخایر حوزه
✍حجت الاسلام احمدحسین شریفی
🔷چندروزی است که یکی از نویسندگان جوان و دغدغهمند (دکتر مهدی جمشیدی)، در نقد یکی از موضعگیریهای سیاسی آیتالله العظمی صافی گلپایگانی (حفظه الله) نکتهای مختصر در کانال ایتایی خودش منتشر کرده است. اما بلافاصله پس از انتشار آن مطلب کوتاه ایتایی، شاهد به جوش آمدن غیرت اسلامی بسیاری از گروههای سیاسی و علمی حوزوی هستیم. آنان به حق در دفاع از شأن مرجعیت و لزوم حفظ حرمت مرجعیت سخن میگویند و مینویسند. خداوند از همه آنان این غیرت دینی را قبول کند.
جالب است که پیش از همه جریانهای سیاسی و علمی حوزوی و حتی پیش از نهادهای رسمی حوزوی، «جریان سیاسی غربگرا» در کشور ما، که در عمل هیچ اعتنایی به توصیههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مراجع بزرگوار، از جمله حضرت آیتالله العظمی صافی گلپایگانی، نداشتهاند، به حمایت همهجانبه از این مرجع بزرگوار قیام کردهاند و خواستار «برخورد سخت» با آن نویسنده جوان هستند. البته امیدوارم که این حمایتها و غیرتها فقط به دفاع از یک موضعگیری سیاسی (که به زعم و خیال باطل آنها در راستای موضعگیریهای سیاسیشان بوده است) منحصر نشود. بلکه جرأت و شجاعت حمایت از همه دیدگاههای این مرجع عالیقدر و عظیم الشأن از جمله دیدگاههای ایشان درباره حجاب و موسیقی و ربا و فعالیتهای اجتماعی زنان و حقوق اسلامی و ... را نیز داشته باشند. یعنی فی المثل اگر کسی در نقد دیدگاه این عالم عظیمالشأن در باب حجاب یا موسیقی هم سخنی گفت، نه تنها با همین شدّت و حدّت علیه او موضعگیری کنند! بلکه دست کم خودشان در گفتار و نوشتار و رفتار به دیدگاههای فرهنگی و اقتصادی این مرجع بزرگوار پایبند باشند؛ تا این حمایت آنها شائبه سوء استفاده سیاسی از این مرجع بزرگوار را نداشته باشد.
🔶در عین حال، به عنوان یک طلبه ناچیز، گلایهای از بزرگان حوزوی هم دارم و آن اینکه حتماً به خوبی میدانید که از روز رحلت #علامه_حسنزاده آملی تاکنون به صورتی بیوقفه، سیل تهمتها و افتراها و لعنها و ناسزاها از سوی عدهای از مخالفان ولایت و همچنین عدهای از روحانیان مخالف فلسفه و عرفان به سوی آن علامه ذوفنون و افتخار علمی حوزههای علمیه و جهان تشیع روانه شده است! (تهمتها و ناسزاهایی که یک میلیونیوم آنها در نوشته این نویسنده جوان در نقد آیتالله صافی گلپایگانی وجود ندارد). عدهای از سکولارهای عمامه به سر و بعضاً خارجنشین، علامه حسنزاده را به جرم دفاع از حریم ولایت و حمایت از رهبر معظم انقلاب اسلامی، به باد تهمت و ناسزا و فحاشی گرفتهاند. و عدهای از مخالفان حوزوی فلسفه و عرفان هم، از هیچگونه حرمتشکنی و هتاکی و ناسزایی علیه آن مرد بزرگ دریغ نورزیدهاند. شخصیتی که رهبر فرزانه انقلاب او را «عالمی ربانی» و «سالکی توحیدی» و «از چهرههای نادر و فاخری» معرفی کردند که «نمونههای معدودی از آنان در هر دورهای چشم و دل آشنایان را مینوازد». اما دریغ از یک موضعگیری رسمی از سوی نهادهای حوزوی یا حتی عالمان بزرگ حوزوی در محکومیت این رفتارها!
از خدای بزرگ میخواهم به همه توفیق «شناخت حق»، «عمل به حق» و «نشر و گسترش حق» را عنایت بفرماید.
#حوزه_انقلابی
#حوزه_سکولار
@Ahmadhoseinsharifi
♨️اخبار داغ روحانیت
♨️ @khabarehowzeh