eitaa logo
خادمان افتخاری حضرت‌فاطمه‌معصومه‌سلام‌الله‌علیها
8هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
51 فایل
ویژه خادمین افتخاری آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه‌سلام‌الله‌علیها آموزش مجازی و غیرحضوری، اطلاع از اخبار و رویدادهای مربوط به حرم مطهر و خادمان افتخاری، ارتقاء سطح آگاهی عمومی خدام، #جهاد_تبیین https://eitaa.com/khadem_astan ادمین: @khademharam86
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅═══✼✼═══┅┄ حس و همکاری صادقانه‌ای داشت. با افراد تحت فرماندهی‌اش، و بود. به تغذیه و سربازان رسیدگی می‌کرد. یک بار متوجه شد که جیره گوشت غذای ، در حالت یخ زده وزن می‌شود؛ دستور داد که مواد غذایی پس از انجمادزدایی، وزن شود تا از جیره روزانه غذای آنان کم نشود. این شهید بزرگوار، با هوش و خود كرد تا و را بدون خشونت در منطقه برقرار كند و جان و مال مردم را از تعرض مصون دارد. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ در ۳۱ مرداد سال ۱۳۵۸ در سقز در نهایت ناجوانمردی، گلوله‌ای به قلبش شلیک کردند، و او را که روزه دار بود، به رساندند. (ره) در مراسم پیکر شهید محمد فراشاهی از مسجد امام حسن عسکری (ع) تا حرم حضرت معصومه (س) شرکت کردند و در صحن حرم مطهر، نماز میت گزاردند. پس از نماز، وقتی جنازه را بلند کردند، از پدر پرسیدند: «کجا دفن می‌کنید؟» پدر شهید گفت: در «باغ بهشت». امام فرمودند: «ایشان اولین افسر شهید ارتش است، در ، نزدیک حرم دفن کنید». به‌ فرمان ، پیکر شهید محمد فراشاهی در گلزار شهدای شیخان نزدیک حرم مطهر (س) به خاک سپرده شد. ╔═•__●°•🌷•°●__•══╗ @khadem_astan ╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
┄┅═══✼✼═══┅┄ شهید علیرضا گلمحمدی در پیدا شدن پیکر چند هزار به صورت مستقیم یا غیرمستقیم نقش داشت. یک بار در جریان عملیات با لودر در ارتفاع بسیار بلندی تلاش می کرد تا لودر را که نقص فنی داشت حفظ کند اما همراه آن به انتهای دره افتاد. به طوری که لودر روی بدن او قرار گرفت. دست چپش بسیار آسیب دید، لگنش خرد شد و پایش نیز صدمه دید. او بشدت مجروح شد. ولی در همان دقایق با آرامش فضا را مدیریت می کرد و از زیر لودر داشت تا را ادامه دهد. و این روحیه عجیب شهید گلمحمدی بود. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ سردار باقرزاده متذکر شد: چند سال پیش موفق شد سه را در شهر سیدصادق عراق پیدا کند. ما آنها را در پارک نهج البلاغه تهران در منطقه پونک دفن کردیم؛ خواهر یکی از این شهدا بی خبر از پیدا شدن برادرش، متوسل به در بهشت زهرا می شود. ده روز پس از تدفین شهید، خواهر، برادر و عروس خانواده به صورت همزمان در یک شب، خواب مشترکی می‌بینند. به خواب این افراد آمد و گفت من به پونک آمده ام و محل دقیق تدفین خود را مشخص کرد. او در این خواب یک جمله تکمیلی گفت که "ما از همه اینهایی که در جنازه مان شرکت کرده اند می‌کنیم." برای خواهرش سوال شد که چطور ممکن است این همه آدم را شفاعت کنید؟ او پاسخ داد: "این موضوع پیش فضل خدا کاری ندارد." مهم است. ╔═•__●°•🌷•°●__•══╗ @khadem_astan ╚══•__●°•🌷•°●__•═╝