#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
خاطرات فرمانده حسین به روایت همسر:
اوایل ازدواجمان برای شهادتش #دعا میکرد، می دیدم که بعد از نماز از خدا #طلب_شهادت میکند.
#نمازهایش راهمیشه #اول_وقت می خواند #نماز_شبش ترک نمی شد، دیگر تحمل نکردم؛ یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم، به او گفتم: تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی#شهید می شی!
حتی جلوی نماز اول وقت اورا میگرفتم! اما چیزی نمی گفت. دیگر هم نماز شب نخواند! پرسیدم: چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟
خندید و گفت: کاری که باعث ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم، رضایت تو برام از #عمل_مستحبی مهم تره، اینجوری #امام_زمان هم راضی تره.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
بعد از مدتی برای شهادت هم دعا نمیکرد، پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟؟
گفت: چرا. ولی براش #دعا نمیکنم! چون خود خدا باید عاشقم بشه تا به شهادت برسم.
گفتم: حالا اگه تو جوونی عاشقت بشه چیکار کنیم؟؟
لبخندی زد و گفت: مگه #عشق پیر و جوون میشناسه.
#شهید_مدافع_حرم_مرتضی_حسین_پورشلمانی
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝