... ــ بعد از برگشت به قم دوباره به خدمت مشغول شدم و همسرم در تمام لحظات خدمت من در حرم حضور داشت و مشغول زیارت بود✨ میگفتن: "دعا کن منم خادم بشم"🤲 اتفاقا برای قسمت برادران ثبت نام داشتند ما هم رفتیم ثبت نام کردیم. چند وقتی گذشت ایشون قبول شدند، اما هنوز انتخاب شیفت نکرده بودند. با اینکه خیلی با گروه شیفت خودم دوست بودم و اصلا دلم نمیومد ازشون جدا بشم، اما به همسرم گفتم اگر نتونه تو این شیفت بیاد من جا به جا میشم تا با هم رفت و آمد کنیم. خلاصه باز هم از عنایت ویژه حضرت معصومه سلام الله علیها❤️ ایشون بصورت خیلی خاصی، تو همون شیفت من و البته در کنار #پدرم💕 پذیرش شدند و بگم که پدرم اصلا از این موضوع اطلاعی نداشت! ما هم تصمیم گرفتیم غافلگیرش کنیم روز اول با همسرم زودتر از شروع شیف رفتیم حرم و همسرم مشغول خدمت بود که پدرم وارد حرم شد و با هم روبرو شدند☺️😄 حالا شوق و شعف من در خدمتگزاری این بارگاه بی حد و اندازه هست! ممنونم عمه جان که هوای نوکرت رو داری😊✨💐 ┄┅═❁✨🕊 ⃟❤️❁═┅┄ ➜ @khadem_astan