عشق و عرفان
مردم گرایی و نوع دوستی
.
در قسمت های قبل گفته شد که عارف در عین اینکه به خلوت و گوشه نشینی اهمیت می دهد ، اما این عزلت ، موجب رویگردانی از خلق نیست ،بلکه عارفان ِ راستین مردم گرا و خدمت به خلق خدا برای آنان اهمیت بسیار زیادی دارد و اصولا معتقدند که راه وصول به حق از همین مردم دوستی و خدمت به خلق می گذرد .
اکنون جای سوال است که محدوده خدمت به خلق تا کجاست و آیا اصولا باید در این زمینه قائل به محدودیتی شد ؟ و اگر خدمت به خلق دارای حدودی می باشد حدود آن چگونه و تا کجاست ؟
امروزه این مصرع شعر سعدی زیاد زبان زد خاص و عام می باشد که بطور مکرر به آن استناد می کنند و هر جا که سخن از احکام و عبادت و دین و خدا به میان می آید سریعا گفته می شود : "عبادت به جز خدمت خلق نیست."
شکی نیست که طریق عبادت را باید معبود نشان دهد و نه عبد. عبادت آن است که معبود بگوید، نه آن که عبد بگوید.
عبادت یعنی : " هدف قرار دادن و بندگی کردن حق به قصد لقای حق ، که در اطاعت تجلی یافته و محقق میگردد " . پس اگر کسی گفت: «عبادت این است که من میگویم»، یا «من دلم میخواهد این گونه عبادت کنم»، یا گفت: «به نظر من، این عبادت نیست، بلکه آن عبادت است»؛ او در واقع #خودش را عبادت میکند، هوای نفسش را عبادت میکند، امیال خودش را عبادت و بندگی میکند و نه خداوند متعال را.
" عبادت به جز خدمت خلق نیست" ، بله خدمت به خلق، عبادت هست، اما عبادت به جز خدمت خلق نیست حرف درستی نیست. دین را که نمی شود از شعرا بگیریم، دینمان را که نمی توانیم از فیلسوفها بگیریم، فیلسوفها یک مقدمه ای درست می کنند، یک نتیجه ای می گیرند، فردا ممکن است یکی از این مقدمات لغو شود. اینها با یک مقدمه لغو می شود، ما که نمی توانیم دینمان را از آنها بگیریم.
«عبادت به جز خدمت خلق نیست»، یک شعار سوسیالیستی است و نه یک شعار اسلامی. از یک جهانبینی مادی سخن دارد، نه یک جهانبینی توحیدی
نشانههای حماقت:
امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام میفرمایند: «آدم احمق یا افراط میکند و یا تفریط».
برخی گمان کردند که «عبادت» یعنی مکرر نماز خواندن، مرتب روزه گرفتن و بسیار تسبیح فرستادن و خلاصه رابطه خود با خدا را خلاصه کردند به محدودهی سجادهی شخصی خودشان. برای اینان، دین از فرهنگ، اقتصاد، سیاست، روابط اجتماعی ... و خلاصه از زندگی جداست. اینها اهل افراط هستند.
متقابلاً برخی دیگر سجاده را بستند، نماز و روزه را کنار گذاشتند و به دنبال زندگی دنیوی خود رفتند و گاهی هم به دیگران کمکی کردند و گفتند: عبادت همین است و به نماز و روزه نیست. اینها نیز اهل تفریط هستند.
در فرهنگ اصیل اسلامی ایثار و کمک به دیگری جایگاه بسیار والاهی دارد
بقول شاعر :
تا توانی به جهان حاجت مستمندان ده
به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی
اما در استناد به این شعر سعدی همواره باید دو اصل را مد نظر قرار داد :
اصل اول :
اصل و شرط اول اینکه کمک به دیگران و خدمت به خلق " در قلمرو" است.
به این معنی که انسان نیت کمک کردن و خدمت رسانی به دیگران را داشته باشد حال اگر در قلمرو زندگیش این موقعیت پیش آمد ،اقدام به کمک کردن نماید و اگر چنین موقعیتی پیش نیامد، فعلا مسئولیت و وظیفه ای ندارد ،نه اینکه همه امورات عبادی دیگر و وظایف اساسی خود را تعطیل نماید و از این در به اون در بزند و توجیه کند که می خواهد به دیگران کمک نماید.
اصل دوم :
دوم اینکه خدمت به خلق به شرط استطاعت است.
به این معنی که هر کسی به اندازه توانایی و استطاعت خود ملزم به خدمت به دیگری می باشد.
از هیچ کسی فراتر از توانایی خود انتظار مساعدت به دیگری را ندارند.
خداوند در این زمینه می فرماید :" لا یکلف الله نفسا الا وسعها ،یعنی : خداوند هیچ کس را تکلیف نمی کند مگر به اندازه توانایی."286 سوره بقره
پس اینکه انسان خود را به هزار زحمت بیندازد و امورات زندگی خود و سایر وظایف عبودی خود را تعطیل نماید و بگوید که می خواهم به خلق خدا خدمت کنم ،به هیچوجه توجیه پذیر نیست .
بنابراین هر انسان ملزم است به اینکه وظایف عبودی و فردی و اجتماعی خود را طبق دستوراتی که در شرع لحاظ شده انجام دهد و حذف یکی و اولویت یکی بر دیگری به بهانه خدمت به خلق به هیچ وجه منطقی و مورد قبول نیست و از رفع مسئولیت نمی کند.
#عشق_و_عرفان
#مردم_گرایی_و_نوعدوستی
#عبادت_به_جز_خدمت_خلق_نیست
🌴گوهر معرفت 🌴