eitaa logo
قیام امام زمان ( عج) نزدیک است ✌️
214 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
72 فایل
السلام علیک ایها القائم سلام بر تو ای مولایی که تمام حق های بر زمین مانده قیام تو را انتظار میکشد... و دلهای غمدیده به امید قیام تو می تپد صحیفه مهدیه زیارت بقیة الله ارواحنا فدا در سختی‌ها #الهم عجل لولیک الفرج ارتباط با ادمین @hemati7975
مشاهده در ایتا
دانلود
💕💕💕💕💕 بسم الله الرحمن الرحیم سلام عرض ادب احترام خدمت شما بزرگواران خداوند توفیق عنایت کرده کانال تشکیل دادیم به نام شهید ابراهیم هادی لطفاً تشریف بیاورید با قدوم مبارکتاد کانال شهید ابراهیم هادی را نورباران و گلباران کنید من حقیر گنه کار خادم آقام نوکر دوستداران امام زمان لیاقت پیدا کردم در خدمت شما عزیزان باشم لینک کانال شهید ابراهیم هادی 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/86245636C5a385b385d لینک گروه یاوران مهدی (عج)👇👇وسید خراسانی را به دوستان خود معرفی کنید https://eitaa.com/joinchat/1394540752C4e0c48dd0b لینک کانال قیام امام زمان (عج)👇👇نزدیک است @wwwkhadem_emame12 التماس دعا انشاءالله زیر چتر امن خداوند و اهلبیت موفق سلامت باشید خاک پای همه عزیزان و دوستداران اهلبیت خادم صاحب زمان مآءمعین 💕💕💕💕
هدایت شده از زمانی
هر سال که برای شرکت در کمیسیون مقام زن در سازمان ملل میرفتم، بیشترین معترضین به حقوق زنان بومیان کانادایی بودند. دولت کانادا هزاران زن بومی را سر به نیست و یا مقطوع النسل کرده تا نسل بومیان این کشور از بین برود. حالا این کشور بانی قطعنامه حقوق زنان علیه ایران شده. ✍مرتضی غرقی خبرنگار، نویسنده و برنامه‌ساز تلویزیون
هدایت شده از یا زینب
▪️همین هایی که در اینترنشنال و bbc علیه ایران حرف میزنند، شبها در لندن اینگونه به رخت خواب میروند. قدر مملکت خوب خود را بدانید. [از تصاویر وایرال شده در فجازی انگلیس]
هدایت شده از سربازان رهبری
این چ شکنجه‌ای بلافاصله بعد از آزادی میره بالای ماشین قر میده :)) 🔴به پویش بپیوندید👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/538181826C023db549b8
هدایت شده از هادی زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هادی چوپان این بار قهرمان مستر المپیا شد... وطن‌دوستی و ایران دوستی هادی چوپان را پیش‌تر دیده بودیم... تبریک به او که وقتی نام ایران را می‌آورد اینگونه گر می‌گیرد و اشک می‌ریزد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 طعنه کمدین انگلیسی به ریشی سوناک 🔹 نخست‌وزیر ما مردم ایران را تشویق می‌کند که به خیابان بیایند اما به مردم معترض خودمان می‌گوید اکنون زمان اعتراض نیست!😳😡😡😡 🔴
🔰‏طرفو تو این شلوغیا گرفته بودن تازه آزاد شده میگه ما تو بند همه فکر میکردیم دیگه ماجرا تمومه! انقلابیا میان ما رو آزاد میکنن! 🔺رسانه اینطوری گولت میزنه!😂😁😊☺️😄😉🌹🌷 ـــــــــــــــــ
عشق و عرفان : مردم گرایی و نوعدوستی مهربانی و دلسوزی بر خلق : دلسوزی و مهر بانی برخلق و نوع‌دوستی، عالی‌ترین درون‌مایة عرفان اسلامی است که موجب بی‌ارزشی منافع انسان و طمع‌های مادی او می‌شود؛ در این هنگام من انسانی به‌نوعی جلوه‌ای الهی می‌یابد؛ همان‌گونه که علامه جعفری می‌گوید: " در عرفان مثبت، نفی من، به هیچ وجه معنایی ندارد؛ بلکه آنچه واقعیت دارد این است که منِ آدمی به سبب خلق‌گرفتن به اخلاق اللّه و ادب‌شدن به آداب اللّه به مرحله ای از کمال میتواند برسد که مانند شعاعی از اشعة نور روح الهی گردد." همان‌گونه‌که ابوبصیر در روایتی از امام صادق علیهالسّلام نقل می‌کند که ایشان فرمودند: « مؤمن برادر مؤمن است؛ مانند اعضای یک پیکر که اگر از یک عضو نالهای داشته باشد، درد آن را در اعضای دیگر جسد درمییابد و ارواح آنان از یک روح است و قطعی است که روح مؤمن به روح الهی متصّل‌تر است از شعاع خورشید به خورشید» (کلینی، 1372، ج2: 164). بنابراین روح نوع‌دوستی و مهربانی بر خلق در چنین انسانی به کمال می‌رسد؛ حقیقت انسانی در او نمود می‌یابد و سیرت و منش او در بستر جامعه گره‌گشای مشکلات می‌شود و تعریف و تبلیغ دین پیامبر مهربانی می‌کند. مهربانی بر خلق در سخن عارفان جلوة معنوی و تازه‌ای می‌یابد که آدمی را با قوانین فراموش‌شدة قرب و کمال آشنا می‌کند. عارفان در باب مهربانی بر خلق سخنان متفاوتی دارند؛ ولی باطن کلام آنان، نشان مهر و رأفت به خلق‌الله را بر پیشانی دارد؛ برای مثال «از جنید سؤال کردند از شفقّت بر خلق. گفت: شفقّت بر خلق آن است که به طوع به ایشان دهی، آنچه طلب می‌کنند و باری بر ایشان ننهی که طاقت آن ندارند و سخنی نگویی که ندانند» (عطار نیشابوری، 1386: 391). ابوالخیر نیز مهربانی بر خلق و یاری مردم را نشانة ایمان می‌داند و می‌گوید: «دل‌ها در اصل آفرینش متفاوت است؛ دلی است که جای ایمان است و علامت آن شفقّت است بر جملة مسلمانان و جهدکردن در کارهای ایشان و یاری‌دادن ایشان را در آنچه صلاح ایشان در آن بود و دلی است که جایگاه نفاق است و علامت آن حقد و غلّ و غشّ و حسد است» (همان: 481). در احوال عارفان این سخنان جلوة لطیف‌تر و زیبا‌تری می‌یابد و آدمی را در طلب این عشق خراباتی، مشتاق و خراب می‌کند تا به یاری آن وجود خویش را از شرّ نفس رهایی دهد و به ارزش‌های الهی و انسانی آراسته شود. از ابوعلی دقّاق نقل می‌شود که «روزی به مرو به دعوتش خواندند. در راه که می‌رفت، از خانه‌ای نالة پیرزنی می‌آمد که می‌گفت: بار خدایا! مرا چنین گرسنه بگذاشته‌ای و چندین طفل بر من گماشته‌ای؛ آخر این چه چیز است که تو با من می‌کنی؟ شیخ برگشت و چون به دعوت رسید، بفرمود تا طبقی بیاراستند. خداوند دعوت شادمان شد که امروز شیخ زلّه خواهد تا به خانه برد چون بیاراستند، برخاست و بر سر نهاد و به در سرای آن پیرزن برد و به ایشان داد» (عطار نیشابوری، 1386: 565). حوادث و پیشامدهای روزگار نیز میدان حضور عارفانی است که تاب رنج دیگران را ندارند و مردم را جزئی از پیکر خود می‌دانند و رنج آنان را با تمام وجود درک می‌کنند و تا مردم به آرامش نرسند، آرام ندارند؛ مانند حکایت عبدالله تروغبدی که از زبان عمر بن محمّد بن احمد نقل شده است: «از زن عبدالله تُروغبَدی شنیدم که قحط بود و مردمان همی‌مردند از گرسنگی و ابوعبدالله اندر خانه شد و مقداری دو من گندم یافت و گفت: مردمان از گرسنگی می‌میرند و اندر خانة من گندم باشد و درشورید و هرگز به هوش نیامد؛ مگر به وقت نماز. فریضه بگزاردی و باز آن حال شدی و بر این حال همی‌بودی تا زمان یافت» (قشیری، 1388: 103). عارف انسانی است که مردم پارة تن و جزئی از وجود او به شمار می‌روند؛ بنابراین درد هر دردمندی، درد اوست و رنج هر گرفتار و نیازمندی، رنج اوست که باید زود بهبود یابد. گاه با همة وجود و دارایی کمک می‌کند و گاه با تضرّع و زاری به درگاه خداوند یاری و کمک می‌خواهد. روح لطیف عارف هر‌گونه نا‌آرامی و رنج را در‌می‌یابد و آرامش و آسایش دیگران برای او بیش از هرچیز دیگری اهمیت دارد. او به پشتوانة ایمان، فضایل روان‌شناسی مثبت، یعنی رأفت و عشق را در خود پرورش داده است و از یاری به دیگران حتی کسانی که نمی‌شناسد، بسیار لذت می‌برد و به رضایت و خشنودی دست می‌یابد که البته یکی از اهداف این علم است. ادامه دارد... 🌴 گوهر معرفت 🌴
عشق و عرفان مردم گرایی و نوع دوستی . در قسمت های قبل گفته شد که عارف در عین اینکه به خلوت و گوشه نشینی اهمیت می دهد ، اما این عزلت ، موجب رویگردانی از خلق نیست ،بلکه عارفان ِ راستین مردم گرا و خدمت به خلق خدا برای آنان اهمیت بسیار زیادی دارد و اصولا معتقدند که راه وصول به حق از همین مردم دوستی و خدمت به خلق می گذرد . اکنون‌ جای سوال است که محدوده خدمت به خلق تا کجاست و آیا اصولا باید در این زمینه قائل به محدودیتی شد ؟ و اگر خدمت به خلق دارای حدودی می باشد حدود آن چگونه و تا کجاست ؟ امروزه این مصرع شعر سعدی زیاد زبان زد خاص و عام‌ می باشد که بطور مکرر به آن استناد می کنند و هر جا که سخن از احکام و عبادت و دین و خدا به میان می آید سریعا گفته می شود : "عبادت به جز خدمت خلق نیست." شکی نیست که طریق عبادت را باید معبود نشان دهد و نه عبد. عبادت آن است که معبود بگوید، نه آن که عبد بگوید. عبادت یعنی : " هدف قرار دادن و بندگی کردن حق به قصد لقای حق ، که در اطاعت تجلی یافته و محقق می‌گردد " . پس اگر کسی گفت: «عبادت این است که من می‌گویم»، یا «من دلم می‌خواهد این گونه عبادت کنم»، یا گفت: «به نظر من، این عبادت نیست، بلکه آن عبادت است»؛ او در واقع را عبادت می‌کند، هوای نفسش را عبادت می‌کند، امیال خودش را عبادت و بندگی می‌کند و نه خداوند متعال را. " عبادت به جز خدمت خلق نیست" ، بله خدمت به خلق، عبادت هست، اما عبادت به جز خدمت خلق نیست حرف درستی نیست. دین را که نمی شود از شعرا بگیریم، دینمان را که نمی توانیم از فیلسوف‌ها بگیریم، فیلسوف‌ها یک مقدمه ای درست می کنند، یک نتیجه ای می گیرند، فردا ممکن است یکی از این مقدمات لغو شود. اینها با یک مقدمه لغو می شود، ما که نمی توانیم دینمان را از آنها بگیریم.  «عبادت به جز خدمت خلق نیست»، یک شعار سوسیالیستی است و نه یک شعار اسلامی. از یک جهان‌بینی مادی سخن دارد، نه یک جهان‌بینی توحیدی نشانه‌های حماقت: امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «آدم احمق یا افراط می‌کند و یا تفریط». برخی گمان کردند که «عبادت» یعنی مکرر نماز خواندن، مرتب روزه گرفتن و بسیار تسبیح فرستادن و خلاصه رابطه خود با خدا را خلاصه کردند به محدوده‌ی سجاده‌ی شخصی خودشان. برای اینان، دین از فرهنگ، اقتصاد، سیاست، روابط اجتماعی ... و خلاصه از زندگی جداست. اینها اهل افراط هستند. متقابلاً برخی دیگر سجاده را بستند، نماز و روزه را کنار گذاشتند و به دنبال زندگی دنیوی خود رفتند و گاهی هم به دیگران کمکی کردند و گفتند: عبادت همین است و به نماز و روزه نیست. اینها نیز اهل تفریط هستند. در فرهنگ اصیل اسلامی ایثار و کمک به دیگری جایگاه بسیار والاهی دارد بقول شاعر : تا توانی به جهان حاجت مستمندان ده به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی اما در استناد به این شعر سعدی همواره باید دو اصل را مد نظر قرار داد : اصل اول : اصل و شرط اول اینکه کمک به دیگران و خدمت به خلق " در قلمرو" است. به این معنی که انسان نیت کمک کردن و خدمت رسانی به دیگران را داشته باشد حال اگر در قلمرو زندگیش این موقعیت پیش آمد ،اقدام به کمک کردن نماید و اگر چنین موقعیتی پیش نیامد، فعلا مسئولیت و وظیفه ای ندارد ،نه اینکه همه امورات عبادی دیگر و وظایف اساسی خود را تعطیل نماید و از این در به اون در بزند و توجیه کند که می خواهد به دیگران کمک نماید. اصل دوم : دوم اینکه خدمت به خلق به شرط استطاعت است. به این معنی که هر کسی به اندازه توانایی و استطاعت خود ملزم به خدمت به دیگری می باشد. از هیچ کسی فراتر از توانایی خود انتظار مساعدت به دیگری را ندارند. خداوند در این زمینه می فرماید :" لا یکلف الله نفسا الا وسعها ،یعنی : خداوند هیچ کس را تکلیف نمی کند مگر به اندازه توانایی."286 سوره بقره پس اینکه انسان خود را به هزار زحمت بیندازد و امورات زندگی خود و‌ سایر وظایف عبودی خود را تعطیل نماید و بگوید که می خواهم به خلق خدا خدمت کنم ،به هیچوجه توجیه پذیر نیست . بنابراین هر انسان ملزم است به اینکه وظایف عبودی و فردی و اجتماعی خود را طبق دستوراتی که در شرع لحاظ شده انجام دهد و حذف یکی و اولویت یکی بر دیگری به بهانه خدمت به خلق به هیچ وجه منطقی و مورد قبول نیست و از رفع مسئولیت نمی کند. 🌴گوهر معرفت 🌴
عشق و عرفان : مردم گرایی و نوعدوستی :  ایثار و بخشش : ایثار در عرفان اسلامی نقشی برتر از چهرة معمول خود می‌یابد. عارفان همة هستی خود را در عین نیاز می‌بخشند و فراتر از آن، از جان نیز می‌گذرند و بخشش جان را در راه عشق سبک‌وزن می‌دانند. عارفان نمونة آیات وحی‌اند که خلق و خوی‌ آنها علم هدایت در جامعة بشری برافراخته و به حکم آیات وحی در عین نیازمندی از بخشش و ایثار پروایی ندارند. «وَ یُؤثِرُونَ عَلی اَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصَة»؛ ایثار می‌کنند اگرچه بدان حاجت‌مند باشند (حشر: 9). بیان سخنان عارفان، تکرار دوبارة سنت رسول اکرم‌(ص) است که با آشناکردن سالک به حقیقت هستی، او را از خود تهی می‌کند؛ طوری‌که فقط خداوند را مالک حقیقی وجود می‌داند؛ همان‌گونه‌که یوسف بن الحسین ـ رحمه ـ گفته است: «هر آن کس که خود را مالک چیزی داند، ایثار از او درست نیاید. از بهر آنکه نفس خود بدان چیز سزاوارتر می‌بیند و ایثار آن است که جملة اسباب، ملک و ملک حق تعالی دانند و هر آن کس که در آن ملک تصرف کند او از خود سزاوارتر بیند و نفس را گوید: به دست تو عاریت بوده، ملک به صاحب رسید» (سهروردی، 1362: 113). عارف در این راه دیگران را بر خود مقدم می‌دارد، همچنان‌که ابوحفص، رحمه‌الله، می‌گوید: «ایثار آن است که حظّ برادران و دوستان را در امور دنیا و آخرت بر حظوظ و امور خود تقدیم کنی چنان‌که میان برادران صلبی و خویشاوندان و میان دوستان هیچ فرق و تمیز جایز نشمری» (همان: 113). احوال عارفان بیانگر کلام آنان است و انسان را در عمل‌کردن به سخن ایشان پایدارتر می‌کند. از سلطان‌العارفین با‌یزید بسطامی، رحمه‌الله، نقل است که گفت: «هیچ کس بر من چنان غلبه نکرد که جوانی از بلخ از حج می‌آمد؛ مرا گفت: یا بایزید حدّ زهد نزدیک شما چیست؟ من گفتم: چون بیابیم بخوریم و چون نیابیم، صبر کنیم. گفت: سگان بلخ نیز همین صفت دارند. پس من او را گفتم: حدّ زهد نزد شما چیست؟ گفت: ما چون بیابیم، ایثار کنیم و چون نیابیم، صبر کنیم» (سهروردی، 1362: 112). در شرح حال احمد بن عاصم انطاکی نیز نقل می‌کنند که «شبی سی و اند کس از یاران او جمع شدند و سفره نهادند. نان اندک بود شیخ پاره می‌کرد و چراغ برگرفت چون چراغ بازآورد، همة پاره‌ها بر جای خود بود که کس نخورده بود، از طریق ایثار» (عطار نیشابوری، 1386: 360). روحیة ایثار و جوانمردی، آنان را از بشربودن فراتر برده است و به مرتبه‌ای از اندیشة معنوی و فرامادی رسانده است که حاضرند درد و بلای دنیایی و آخرتی مردمان را نیز تحمل کنند؛ همچنان‌که از سَرّی سقطی نقل می‌کنند: «خواهم که آنچه بر دل مردمان است بر دل من استی از اندوه تا ایشان فارغ بودندی از اندوه» (همان: 288). شیخ خرقانی هم در اندیشه‌ای فرا‌مادی می‌گوید: «کاشکی بدل همة خلق من بمردمی تا خلق را مرگ نبایستی دید. کاشکی حساب همة خلق با من بکردی تا خلق را به قیامت حساب نبایستی دید. کاشکی عقوبت همة خلق مرا کردی تا ایشان را دوزخ نبایستی دید» (همان: 591).  بنابراین عرفان اسلامی، تبدیل روح بشری به روح جهانی کل‌نگر است که جز منافع دیگران به چیزی نمی‌اندیشد؛ عارف نیز انسانی است که در کمترین مرتبه از اوصاف خدایی، عشق و مهر و بخشش را به دیگران نثار می‌کند و این‌چنین معجزه‌گر انسانیّت و محبت می‌شود. او با دید الهی، جهان و همة چارچوب‌های مادی بشر را درهم می‌ریزد و راهی فراتر از من و ما به بشریت تقدیم می‌کند. عارف به دور از تعلقات دنیایی از همه چیز می‌گذرد؛ زیرا دلبستگی به دنیا منشأ بخل و تنگ‌چشمی و حرص و آز است که اینها همگی عامل خواری و اسارت انسان‌ها و سرچشمة همة تعلقات پست مادی است (یثربی، 1377: 203). ادامه دارد... 🌴گوهر معرفت 🌴