eitaa logo
🍀کُمیٖتـــــه‌خـٰادِمیٖن‌ِشـُـهدٰا✨
4.3هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
55 فایل
کمیته برادران: @bisimchi67 کمیته خواهران: @Md654321 تبادل شبانه @bisimchi67 #خادم‌الشهدا فقط یک مدال بر روی سینه نیست! یک هدف و راه است‌ کسانی میتوانند هم مسیر باشند که اَدا و اِدعا را دفن کنند...
مشاهده در ایتا
دانلود
🎯 عضو کانال شوید. 🌷آدرس کمیته خادمین شهدا در ایتا: 🆔️ @khademinalborz 🌷آدرس کمیته خادمین شهدا در اینستاگرام: 🆔️ @khademinalborz 🌷آدرس کمیته خادمین شهدا در سروش: 🆔️ @khademinalborz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤﷽❤ کانال کمیته مرکزی خادمین شهدا استان البرز اندیشه✌ زندگینامه📖 خاطرات📝 عکس📷 صوت📢 فیلم🎥 اعلام برنامه های کمیته مرکزی استان همراه ما باشید❤ @khademinalborz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از اینکه دست حاج حسین ما تو عملیات قطع شد ومجروح تو بیمارستان بود در همان ایام به همراه دخترم رفته بودیم نماز جمعه. امام جمعه بعد از خطبه های نماز جمعه گفت مردم برای حاج حسین خرازی فرمانده سپاه اصفهان دعا کنید مجروح شده، بعد از این حرف باتعجب به دخترم نگاه کردم و گفتم مگه حسین فرمانده ست؟یعنی حسین ما مدنظرش بوده؟ شهید حاج حسین خرازی ۸ اسفند ماه سالروز آسمانی شدن علمدار @khademinalborz
خادمین گرامی سلام در این فرصت پیش آمده حتما نواقصی پرونده خود را تکمیل نمایید (نواقص شامل بارگزاری عکس و فرم معرف)، و یا سایر نواقص از قبیل اطلاعات تکمیلی و غیره، بدیهی است تا اینگونه امور تکمیل انجام نشود فرایند مصاحبه حضوری شما ناقص بوده و پرونده شما راکد خواهد شد. کمیته مرکزی خادمین شهدا استان البرز @khademinalborz
مکه برای شما، فکه برای من... دلم در جامانده است. عکس ارسالی از خادم گرامی برادر فرشیدفر تابلو نوشته سال ۱۳۹۷ @khademinalborz
📷مادر است دیگر... ❄️در شب های سرد سال خرم‌آباد مادر شهید مدافع حرم اسماعیل غلامی یاراحمدی روی قبر پسرش پتو انداخته حدود ۵ ماه از شهادتش میگذره و اگه سالها سال هم بگذره باز مادره و دلتنگه کمیته مرکزی خادمین شهدا استان البرز 🔻لینک ما در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/khademinalborz 🔻لینک ما در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/khademinalborz
بستند، هر کدامشان شدند! دو دوست دیگر را هم کنند.. اما.. احتیاجی به شفاعت نبود! وقتی هر سه شدند💔 چقدر محتاج شفاعت از این سه نگاهیم... 🆔 @khademinalborz
قرار یاران افلاکی، اکنون چنان در جان جوانان رخنه کرده که یک سال را برای رفتن به سفری خاکی به انتظار بنشینند، و انتظاری که سرفصل های آنان با خون شهدا نوشته و "عشق " تنها واژه ای است که عشاق را به وادی سرزمین نور می کشاند. عشقی از جنس خاک های رملی فکه، عشقی که حرارت آن را باید در پرتاب اشعه های گنبد زرین طلاییه جست و جو کرد. و همچون رود اروند برای رسیدن به معشوق آسمانی به خروش درآید و راهی کانال تشنه لبان کمیل شود. و اما امسال...... @khademinalborz
خاکی سبز آبی و امروز سفید... فرقی نمی‌کند که رنگ لباست چه باشد؟ مهم این است که سنگرت را در میانه‌ی میدانِ خدمت، بنا کنی... حسین یکتا @khademinalborz instagram.com/khademinalborz
که میشوی بهترین است گمنامی شان غم هایت را محو میکند گمنامی شان زندگی را برایت حقیرمیکند همان زندگی که برای دنیایت آخرت را میدزدد آری آنجاست که کوچکی افکارت به چشم دلت دیده میشوند و تو میمانی واندوهی از سرآگاهی  میروی تا دنیا را در این آرامگاه کوچک دوربریزی و کمی آخرت  وام بگیری ازآنهایی که تمام دنیارابه آخرت فروختند کاش قدر اَرزنی از عشقشان رابفهمیم  کاش همه چیز به زیبایی سادگیشان بود کاش .... روزتون با یاد شهدا 🆔️ @khademinalborz
هوای دلم از حدِ هشدار گـــذشته دلگیــــرم !! هر چه می می دَوَم ، به گــَرد ِ پایتان هم نمیرسم.. مسئلـــه یک  سربند و یک لباسِ خاکی نیست .. هوای دلم از حدِ هشدار گـــذشته ..  @khademinalborz
رحم کن به دل شکسته من! حال دلم را ببینید ای از قفس آزاد ها ... ❤️ ➕ 🆔 @khademinalborz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدان را شهیدان می شناسند صحبت های داغ حاج حسین کاجی درباره ی حضور حاج قاسم در عروسی فرزند شهید مدافع حرم... 🆔 @khademinalborz
🇮🇷 خاستم برم راهیان نور . پول نداشتم . ۱۰۰ تومن میبردن اما نداشتم نمیدونم چطوری شد گفتن باشه ۳۰ تومن بدید . تو فیلم اخراجی ها اخر اوتوبوس نشسته بودن میزدن میخوندن ;فکر میکردم منم با دوستام برم اونجوری میگیم میزنیم میخندیم .میرقصیم. توی راه برا غذاهای بد راهیان نور اعتراض میکردیم . رفتیم دیدیم گشتیم و رسیدیم به شلمچه . اسم شلمچه که میاد گریم;میگیره . اونجا غریب بود. خاص بود . ادم دلش نمیومد با کفش قدم برداره روی زمینش . اونجا حالو هواش با بقیه جاهایی ک بردنمون فرق میکرد. اونجا نماز جماعتش یه حس دلچسبی داشت . غروبش ی جی دیگه بود. خلوتت با شهدا ی چی دیگه بود . اونجا همه بچه ها اشک میریختن و دلشون نمیخاست ازونجا برن . اونجا همه ی جور خاصی شده بودن . من تا لحظه برگشت به اقامتگاع تو اوتوبوس گریه میکردم . دلم انگار داشت کنده میشد قلبم از جاش کنده میشد انگار . انگار یه عاشق داشت از معشوقش جدا میشد . قلبم توی گلوم بود و داشت تالاپ و تلوپ میکرد. وقتی برگشتیم اقامتگاه . دیگه غر نزدیم واسه غذاهای بی کیفیتشون . بیشتر مشتاق هم بودیم بخوریم و شکر کنیم . شهدا ک غذای گرم نمیخوردن مام نخوریم چی میشه مگه . موقع برگشت از جنوب دلم گرفت . دلم گرفت واسه جدا شدن از شهرغریب شهدا . دلم گرفت واسه همه خون هایی که ریخته شده و دیگه کسی ارزشش رو نمیدونه . دلم گرف که چقد حیف که جوونامون واسه کیا رفتنو شهید شدن. دلم گرف از بخور بخورهای دوران جنگ که تیر میخوردند و ترکش . فک کنم یبار شهدا خودشون طلبیدن مارو . دیگ دوساله ک هنوز نمیشه برم با راهیان نور. من دلمو توی شلمچه جا گزاشتم❤️ @khademinalborz