شهید حسین معزغلامی به ذکر
«الهی به رقیه» خیلی اعتقاد داشت
میگفت تا گرهای به کارتون افتاد یه
تسبیح بردارید و بگید :الهی به رقیه ...
خدا حتما به سه ساله ارباب نظر میکنه
و مشکلتون حل میکنه
#شهیدحسینمعزغلامی
@khadem_koolebar
دل؛
به ڪنجِ قفس
از حسرتِ پروازم سوخت...
#ناۍدل..
#شهید_گمنام
#شهادت..
@khadem_koolebar
نمازاول وقت
سفارش شهدا
سیــــر الے الله را
چگونہ مےتوان آغاز ڪرد جز...
#اسْتَعِينُواْ_بِالصَّبْرِ_وَالصَّلاَةِ
حال بال پروازتـــ کہ خونین باشد دیگــــر نورٌعلی نور ..
#وقت_عاشقے🕊
@khadem_koolebar
#رقیه
#روضه
🏴پنجم ماه صفر سالروز شهادت حضرت رقیه(س) تسلیت
▪️یوسف(ع) از بالای چاه توسط برادرانش به درون چاه انداخته شد. پس از سالها که حضرت یعقوب فرزندش را دید و ملاقاتش نمود، از او سؤال کرد: یوسف جان! آنوقتی که توی چاه افتادی چه شد؟ کجای بدنت درد گرفت؟ چه بلایی سرت آمد؟ دلم میخواهد بدانم برادران دقیقاً با تو چه کردند...1
▪️حال شما فکر میکنید که وقتی سر پدر در بغل نازدانه دختر قرار گرفت، با دخترش دردودل نکرده است؟ از او نپرسیده که رقیه جان! آنوقتی که در بیابان پابرهنه میدویدی چه کشیدی؟! رقیه جان چرا پاهایت پر آبله است؟! چرا صورتت کبود است؟
📗تفسیر نمونه، ج 10، ص 86.
🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
@khadem_koolebar
🍀کُمیٖتـــــهخـٰادِمیٖنِشـُـهدٰا✨
#رقیه #روضه 🏴پنجم ماه صفر سالروز شهادت حضرت رقیه(س) تسلیت ▪️یوسف(ع) از بالای چاه توسط برادرانش به
اصلاً رقیه نه؛
دختر خودت
یك شب میان کوچه بماند چه میشود؟(:❤️🩹#امام_حسین
#شهادت_حضرت_رقیه
سَنگَـــــرِرسانه🪖
@khadem_koolebar
صوت نجمه خانم فرزند شهید .mp3
3.27M
🏴🥀
🥀
#انتشار_برای_اولین_بار
#خاطره_گویی_دختر_شهید
شهادت حضرت رقیه تسلیت باد .
این بار او می گوید
او که دختر است ...🥀
از پدرش میگویید...
از خاطراتشان🍃
از رویاهای زیبایش با پدرش
از قرار های پدر و دخترییشان
و
از دیدار رهبری بعد از شهادت پدرش ...
این بار از زبان #نجمه #دختر_شهید_علی_آقابابایی
@khadem_koolebar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••
بی کفن کربــلا
حضرت آقا ســَـــلام
اذن عزاداریم می شود امضا کنی...
#قرارعاشقی
#خادمی_نجف
#حرم_علمدار_کربلا
#خادمی_خادمان_اشتهارد
@khadem_koolebar
❣تا اسم مدال میاد،همه ما به فکر مدال طلا میافتیم همیشه مدالها از جنس طلا نیست! بعضی وقت ها از جنسِ ،خون جگر است و داغِ دل ...
👆تصویر آقای حسنعلی ضرغام پور
🌹پدر ۵ شهید که عکس فرزندانش را
مثل مدال به سینه چسبانده...
@khadem_koolebar
❣عادت داشت قبل از اعزام به جبهه، حمام می رفت و غسل شهادت می کرد. من لباس هایش را جمع می کردم، چشمم افتاد به کمربند نظامی اش که تقریباً تمام تار و پود های آن از هم باز شده بود. رضا که از حمام بیرون آمد، گفتم: «داداش این کمربند که دیگه به درد نمی خوره! این را بندازم بیرون!»
کمربند را از دست من در آورد و گفت:« نه، نه. ما با هم انس داریم، عمریست با هم هستیم، عمر ما هم یکی است!»
ادامه داد: «وقتی تمام تار های این کمربند از هم باز شد، تمام وابستگی من هم از این دنیا کنده می شود!»
مادر همیشه قبل از اعزام قرآن بالای سر رضا می گرفت و پشت سرش آب می ریخت. بار آخر قبل از اینکه از زیر قرآن رد شود. قرآن را از دست مادر گرفت، بوسید و بر چشم گذاشت و بعد هم باز کرد. گل از گلش شکفت. با خنده گفت: «دیدی گفتم وعده خدایی محقق خواهد شد. »
اولین آیه در صفحه سمت راست این بود: «وَعدَ اللهِ لا یُخلِفُ اللهُ وَعدِهُ»
همیشه می گفت من با خدایم وعده ای دارم و مطمئنم که خدا خلف وعده نمی کند. این آیه را که خواند، رو به مادر که با کاسه ای آب که چند برگ نارنج در آن شناور بود گفت: «مادر دیگر این آب را اصراف نکن، من دیگر بر نمی گردم!»
چند هفته بعد وقتی برای خداحافظی با پیکرش رفته بودیم، چشمم سُر خُرد روی کمربندش. هنوز یک تار آن پاره نشده بود. وقتی همه خانواده به او خدا حافظی کردند. دست بردیم زیر کمرش که بلندش کنیم، ناگهان آخرین تار کمربندش هم، از هم گسیخت! انگار همه وابستگی اش از دنیا جدا شد.
راوی خواهر شهید
🌹🌷🌹🌷
هدیه به سردار شهید رضا پورخسروانی
@khadem_koolebar
#استوری🍃
_اگر خداوند متاع وجود تو را خریدنی بیابد..هر کجا که باشی و در هر زمان تو را با #شهادت برمیگزیند🕊•.
#سیدمرتضیآوینۍ
@khadem_koolebar
اگه میشه اسم منو
بگو توی گوش بابات
تو بگی نه نمیاره(:
تو بخوای محاله که محل نزاره...
بگو خیلی بیقراره
بگو دلشوره اربعینُ داره....
سلام_امام_زمانم
تو را
"دوست دارم"
همانگونه که آفتاب، قبله صبح را ....
یاایهاالعزیز
اللهـمعجـللولیڪالفـرج
@khadem_koolebar
شامگاهان که خیالت بہ سرم مےآید
دسٺ بر سینہ دلم سمت حرم مےآید
بعد هر ذکرسلامے که بہ تو مےگویم
#عطرسیب اسٺ که از دور و برم مےآید
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
صبحتون حسینی
@khadem_koolebar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشه ایی برای تو....
🌺
وصیت کرده ام:
برگوشه ی تابوت خونینم
برای دستهای خالیت جای دنجی رانگه دارند...
@khadem_koolebar
رفته بودند جنوب
توی فکه، یکی از رفقایش مداحی میکرد
و روضه میخواند..!
یکدفعه روحالله بلندشد و گفت:
سید، رسیدی به گوشواره..
از رقیه بخون از بیابونهای داغ،
پای برهنه، دستهای سنگین دشمن..
میگفت و بلندبلند گریه میکرد.
از خود بیخود شدهبود..!
همه با دیدن حالِ روحالله به گریه افتادند
عاشقِ حضرت رقیه(س)بود!
همین که شنیدهبود تکفیریها تا حرم حضرت رقیه(س) رسیده بودند، دیوانه میشد..!
حتی نمیتوانست غذا بخورد.
میگفت: من نباید الان اینجا باشم
و اون حرومیها برسند نزدیکِ حرمِ حضرت رقیه..!
#شهید روحاللهقربانی
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
❣کمیته خادمین شهدا🌱
@khadem_koolebar