🌺 #دردناک_ترین_نوع_شهادت :
🗓️ 1 مهر سال 59 بود ...
از ماموریت برون مرزی باز میگشت .
هنگام فرود در پایگاه هوایی همدان ،
جنگندههای عراقی باند فرودگاه را بمباران کردند ، مجبور به اوج گیری شد ،
اما به علت کمبود سوخت هر دو موتورش را از دست داد .
همسر و فرزند کوچکش ، از بالکن منزل ،شاهد این صحنه بودند .
همسر شهید در لحظات آخر ، فهمید که خلبان همسرش است . شهید عشقی پور برای اینکه به ساختمانهای مسکونی نخورد ، ساختمان مخروبهای پیدا کرد و خود را به آنجا کوبید ...
همسر شهید که دست کودک خود را به دست گرفته بود ، در این لحظات آنقدر دست بچه را فشار داد که استخوانهای دست کودک خرد شد ...
بعدها پزشکان با چندین عمل جراحی توانستند بخشی از دست کودک را ترمیم کنند ، اما ، پدر دیگر برای همیشه رفته بود ...
🌹 اینها تنها بخشی از رنج خانواده های شهداست ...
#کربلا
#لا_یوم_کیومک_یا_ابا_عبد_الله
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
📚 #راوی ؛ امیر سرتیپ خلبان فضلالله جاویدنیا ، نبرد در آسمان / صفحه 186
@khademinalborz
#شهدا_حواسشان_هست!
✍🏻 یکی ازدوستانم برایم نقل کرد؛ مدتی بود ازدواج کرده بودم، همسرم خوابی عجیب دید، او میگوید خواب دیدم در گلزار شهداء شیراز شما را گم کرده ام. پس از جستجو بسیار خسته و نگران بودم که شخصی نزد من آمد و علت نگرانیم را جویا شد. گفتم شوهرم را گم کرده ام و هرچه میگردم پیدایش نمیکنم. او گفت نگران نباش من میدانم او کجاست و مرا راهنمایی کرد و گفت به شوهرت سلام برسان و بگو بیمعرفت، مدتی است سراغی از ما نمیگیری!
🌻وقتی همسرم خوابش را برایم تعریف کرد من که طی ۲ سال گذشته دائم به گلزار شهداء و سر قبر شهید موسوی میرفتم فوراً متوجه شدم مدتی است از رفتن به گلزار شهداء غافل شدهام. بلافاصله در اولین پنجشنبه به اتفاق همسرم به گلزار شهداء سر مزار شهید موسوی رفتیم. همسرم به محض دیدن عکس شهید با تعجب گفت این همان شخصی است که در خواب دیدم و برایت پیغام داد.
📝خاطره ای به یاد شهید معزز سید کوچک موسوی
🎙 #راوی: برادر حسن جنگی مداح اهل بیت (ع)
شهید سیدکوچک موسوی🕊
@khademin_alborz
#راوی
#اخبار
+راوی ، روایت گر روایت اول است 😎
برای اطلاع از اخبار به روز و جدید بزن رو لینک زیر سریع عضو شو 😉
🔰 https://eitaa.com/ravi_khabar
رد نشو بدو بزن رو لینک بالا 😍👆
🌷 #درمحضرشهدا
#پای_نفوذیها_و_منافقها_در_میان_بود!!
🌷در عملیات کربلای ۴، ساعت ۱۲ شب کنار رودخانه بودیم. آرامش زیادی در فضا موج میزد. عملیات لو رفته بود، اما هنوز درگیری شروع نشده بود. این عملیات توسط عوامل متعددی لو رفت. تا آنجایی که من متوجه شدم، یکی از این نفوذیها فردی به نام عباس داوری بود که به عنوان پزشک میان بچههای پاسدار و رزمنده نفوذ کرده بود. خلاصه عراق میدانست قرار است عملیات کنیم و آماده بود.
🌷وقتی خطشکنهای ما وارد خط عراق میشدند و سر از آب بیرون میآوردند، بعثیها با قناسه آنها را میزدند. آنجا خیلی شهید دادیم. مثلاً از گردان مالک اشتر که همه خطشکن و غواص بودند، از ۴۰۰ نیرو فقط ۲۰ تا نیرو برگشت. بقیه شهید شدند. پیکرشان بعد از چند سال برگشت. یادم است وقتی درگیری شدت گرفت، دشمن آنقدر گلوله زد که انگار پایین رودخانه کلاً آتش گرفته بود. ما حتی سوار بر قایق تا آن طرف اروند رفتیم، ولی نگذاشتند پیاده شویم. عملیات چند ساعته لغو شده بود. بعثیها دوطرف محور را باز کرده بودند و وقتی رزمندهها داخل محور میشدند پشت محور را میبستند با دولول و تکلول ضدهوایی به طرف رزمندهها شلیک میکردند.
🌷ما در جنگ از نفوذیها و منافقها صدمات زیادی خوردیم. در عملیات پاتک شلمچه منافقین بالای سنگرهای دشمن میرفتند و به فارسی از بچهها میخواستند بالا بروند. رزمندهها فکر میکردند نیروهای خودمان هستند. تا بلند میشدیم پیشروی کنیم خاکریز را به رگبار میبستند. پاتک شلمچه یکی از سنگینترین پاتکهای دشمن در دفاع مقدس بود. آنجا شهدای زیادی دادیم، اما با همین جانفشانیها هشت سال مقابل تهاجم شرق و غرب ایستادیم.
#راوی: جانباز سرافراز ۲۵ درصد شیمیایی عباس فقیهان (یکی از همین ۱۳ سالههای جنگ که در سن نوجوانی به مقام جانبازی نائل آمد.)
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
@khadem_koolebar