eitaa logo
خـادم الـشهدا 🇵🇸 .
1.1هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
91 فایل
﷽ • -سلا‌م‌برآن‌هایی‌که‌رفتندتا‌بمانند ونماندندتابمیرند . . .🌿(: ــــ امروزکار تجلیل از شهــدا وحفظ یاد گرامی این عزیزان یک فریضه است -حضرت‌آقـٰـا- ــــ جهت‌نظرات‌وپیشنهادات ➺ @shahidgomnam8 آیدی‌پیج اینستاگرام قرارگاه:👇👇 ➺ khadem_shohadajahrom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👇 اگر خدا شهادت را نصیبم کرد بنده از شهدایی هستم که ؛ در قیامت حتماً یقه بی حجاب ها را و کسانی که ترویج بی حجابی میکنند را خواهم گرفت 🌷🌷 @khadem_shohadajahrom
خـادم الـشهدا 🇵🇸 .
#شهیده_محبوبه_افراز مشخصات شهید نام:محبوبه نام خانوادگی:افراز نام پدر:غلام تاریخ تولد:چهارشنبه, 08
🔻قسمت دوم مرحوم بهجت افراز( ) دختری که می‌خواست مثل مستضعفین زندگی کند «محبوبه هم مانند رفعت واقعا به دستورهای اسلام مقید بود. با اینکه در دوران مبارزه، سنش کم بود؛ نوشته‌های دفترچه‌اش نشان می‌دهد که چقدر احساسات مذهبی او قوی بود. محبوبه هیچ وقت بدون حجاب به دانشگاه نرفت. همیشه روسری و مانتو شلوار وجوراب ضخیم می‌پوشیدو حداقل لباس و خوراک را داشت. اغلب ساده پوش بود و از اول تا آخر زندگی هیچ تغییری در حجاب او به وجود نیامد. محبوبه دلش می‌خواست مثل مستضعفین زندگی کند. تابستان‌ها که بیکار بود به روستاهای اطراف تهران می‌رفت و به وضع بهداشت آنها رسیدگی می‌کرد. در آن زمان کفش‌هایی از جنس پلاستیک وجود داشت که براق و راحت بودند و معمولا پیرزن‌ها آنها را می‌پوشیدند. محبوبه برای رفتن به روستا از این کفش‌ها خریده بود. به او گفتم :«محبوبه جان چرا کفش اینجوری خریدی؟» گفت: «برای این است که روستاییان فکر نکنند من غیر آنها هستم. می‌خواهم کفشی که می‌پوشند، من هم بپوشم تا برای یک لحظه احساس نکنند که من از آنها بهتر و برتر هستم». یک روز از بیمارستان امام خمینی که در آن کار می‌کرد به خانه آمد. دیدم لبخند می‌زند گفتم: «چی شده؟» گفت:«امروز توی اتاق سرپرستاری بیمارستان نشسته بودم. یکی از خانم‌های خدمتکار که کف بیمارستان را تمیز می‌کرد، برای نظافت آمد. سرپرستار به او گفت خانم روی میزها را هم دستمال بکش.» او جواب داد: «این دیگر کار من نیست کار این خانم است.» یعنی کار محبوبه است. چون محبوبه مثل خانم خدمتکار شلوار پوشیده بود، جوراب به پا داشت و روسری هم به سر داشت، روپوش سفید هم پوشیده بود، این خانم خیال کرده بود محبوبه هم یکی از خدمتکاران نظافت چی است. @khadem_shohadajahrom
🔻قسمت سوم جوان‌ترین پزشک زن محبوبه گفت: «من چیزی نگفتم. بلند شدم که دنبال کارم بروم.» خانم سرپرستار گفت: «فهمیدی ایشان چه کسی بود؟» گفته بود: «نه. مگر خدمتکار نبوده؟» جواب داده بود: «نه این خانم دکتر بوده ». خدمتکار وقتی متوجه شده بود، گفته بود خدا مرگم بدهد و در راهروی بیمارستان خواهرم را پیدا کرده و معذرت خواسته بود. خواهرم با دست به پشت شانه‌اش زده بود و معذرت خواسته بود. خواهرم هم با دست به پشت شانه‌اش زده بود و او را در بغل گرفته بود و گفته بود: «عزیزم در این ساختمان همه ما یکی هستیم. شما یک کاری انجام می‌دهی من کار دیگری می‌کنم. هر کدام از ما هم که نباشیم کار بیمارستان لنگ است. شما اصلا ناراحت نباش.» این در حالی بود که در آن زمان اگر به خانم دکتری چنین حرفی زده می‌شد، آسمان را به زمین می‌رساند. محبوبه در خرداد ۱۳۵۳ در حالی که ۲۳ سال داشت فارغ التحصیل شد. خبرنگاران به خانه ی ما آمدند و با او مصاحبه کردند و نوشتند :«جوان ترین پزشک ایران.» از طرف بنیاد خیریه ی البرز و قوامی برای او جایزه‌هایی تهیه و از او تجلیل کردند. موسسه البرز متعلق به مردی به نام حسنعلی البرز از ثروتمندهای آن زمان بود که همه ثروتش را وقف امور فرهنگی و علمی کرده بود و به استادان دانشگاه و دانشجویان زبده وام می‌داد و برای دانشجویان نیازمند کتاب می‌خرید. @khadem_shohadajahrom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... باز هم در به در ظلمتم ای نور سلام باز هم زائرتان نیستم از دور سلام با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام به سلیمان برسد از طرف مور سلام @khadem_shohadajahrom
⭕️ سال های قبل نائب الشهید بودیم. هر سال عکسی از شهدایمان قاب میکردیم و به یاد آن شهید پشتِ کوله هجرت نصب مےکردیم و قدم میگذاشتیم در مسیر نجف_کربلا اما امسال این رسم برعکس شده این رفقای شهیدمان هستند که در مسیر عشق یاد ما خواهند کرد 🚩 آی شهدا! به رسم رفاقت یادمان کنید... 🆔 @khadem_shohadajahrom
قرارگاه‌خادم‌الشهدا‌جهرم.mp3
12.61M
🔊 🔻سربازان ام الشهدا "اختصاصی دخترانه خادم الشهدا" 🎙 روایتگر: حجت الاسلام والمسلمین رضا آبیار 🆔 @khadem_shohadajahrom
خـادم الـشهدا 🇵🇸 .
#شهیده_محبوبه_افراز مشخصات شهید نام:محبوبه نام خانوادگی:افراز نام پدر:غلام تاریخ تولد:چهارشنبه, 08
🔻قسمت چهارم وام شرافت برای دانشجویان چون خرید کتاب در آن زمان آسان نبود. دفتر موسسه البرز هم در خیابان لاله زار، «چهاراه کنت» بود.دبیرستان البرز را هم این موسسه ایجاد کرده بود. وقتی که افراد زبده شاگرد اول، دوم و سوم، فارغ التحصیل شدند، به آنها جایزه : می‌داد. درآن زمان هم به محبوبه ۶۰۰۰ تومان جایزه داد. «بنیاد قوامی» هم که ما اسمش را نشنیده بودیم، در آن زمان ۲۰۰۰ تومان برای محبوبه پول فرستاد. در زمان تحصیل محبوبه، دانشگاه، وامی به نام «وام شرافتی» به دانشجویان می‌داد؛ یعنی هرکس مطابق شرافت خودش وام دریافت می‌کرد. وقتی که فارغ التحصیل می‌شد، ماهیانه ۲۵۰ تومان قسط این وام را می‌داد. رئیس دانشگاه تهران گفته بود محبوبه بیاید تا او را ببینم تا برایش وام بنویسم. وقتی که محبوبه رفته بود، از او درباره زندگی‌اش پرسیده بود. محبوبه گفته بود: «من از دو سالگی پدرم را از دست داده‌ام و در شهرستان تحصیل کرده و دیپلم گرفتم. در دوران تحصیل شاگرد اول بودم و در دانشگاه هم در رشته پزشکی درس خواندم و شاگرد اول هستم.» رئیس دانشگاه تهران پس از شنیدن این سخنان به محبوبه گفته بود: «تو خود شرافت هستی. وام شرافت برای شما معنی ندارد.» @khadem_shohadajahrom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 حالِ من سخٺ وخیم اسٺ، دوایے بفرسٺ یڪ عیادٺ بڪن از نوڪرِ بیمار حرم ❤️ 🌷 @khadem_shohadajahrom
خـادم الـشهدا 🇵🇸 .
#شهیده_محبوبه_افراز مشخصات شهید نام:محبوبه نام خانوادگی:افراز نام پدر:غلام تاریخ تولد:چهارشنبه, 08
🔻قسمت پنجم دختران روسری به سر دانشگاه تهران یکی از اقوام ما به نام دکتر حقدان که پدرش هم مجتهد بود و دکتری ادبیات فارسی داشت و در آن زمان معاون وزیر علوم بود. برای ما تعریف می‌کرد که به دکتر غلامحسین مصاحب که همکارم بود، گفتم: «به خواهرت شمس الملوک مصاحب که معادن دانشگاه تهران است بگو ما در دانشگاه تهران یک فامیل داریم مواظبش باش.» دکتر مصاحب اسم محبوبه را پرسیده بود و به خواهرش گفته بود. شمس الملوک از بس عظمت در محبوبه دیده بود، پس از چند روز به برادرش گفته بود:«این دیگر کیست؟» محبوبه دختری فعال و درس خوان بود و از نظر درسی به دانشجویان کمک می‌کرد. در کلاس نیز به مشکلات درسی آنها را رفع می‌کرد و به پرسش‌های آنها پاسخ می‌گفت. در کلاس دانشجویان پزشکی، دو نفر روسری به سر داشتند یکی محبوبه و یکی هم خانم دکتر زهرا اعلمی که متخصص قرنیه در بیمارستان فارابی و استاد دانشگاه تهران است. @khadem_shohadajahrom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | 🔻شباهت‌های پیاده‌روی اربعین و دفاع مقدس 🎙 به روایت: حاج حسین یکتا ➕ @khadem_shohadajahrom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹عشق که از حد گذشت، شد سرگذشت. 💔مادری که همه فرزندانش ،عروس و دامادش شهید شدند.. ما در مقابل این مادر شهید چه کرده ایم پاسخ مان چه هست؟ @khadem_shohadajahrom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ شاید مهم‌ترین چیزی که اربعین میتونه به سبک زندگی ما اضافه کنه یا ثبتش کنه، «اعتماد به خداست». هیچ کدوم از ما در طول مسیر نگران آب و غذا و جای خواب و... نیستیم. کاش همین اعتماد رو طول زندگی به خدا هم داشته باشیم @khadem_shohadajahrom
• • • هـــر دری بـــســـتــه شــود جـز در پـر فـیـض حـسـیـن این در خانه ی عشق اسـت کـــه بـــاز اســـت هــــنــوز 🆔 @khadem_shohadajahrom
...💚🌷 من بیقـرار روضہ و بے تاب ڪربلا تو حضرٺ حسینـے و ارباب ڪربلا شش گوشہ‌اٺ قشنگےِ دنیاےِ زشٺِ ماسٺ جانم فـداے قبلہ ے جذاب ڪربلا @khadem_shohadajahrom
اربعین_ ۱۴۴۱_جهرم آقا این اربعین این دعامون رو اجابت کنین : امسال برای اربعین توی جاده‌های خاکی کربلا قدم نزدیم اما به جاش بخواین تا آخر عمـر توی راه خودتون باشیم... بخواین فدایی راه خودتون باشیم . . . 💔🕊 هیئت دخترانه خادم الشهدا @khadem_shohadajahrom
🏴 حاشیه های هیئت ✔️رزق شهدایی ✔️کتابخانه سیار ✔️ایستگاه صلواتی ✔️ضدعفونی و ماسک😷 ✔️خدمت خالصانه @khadem_shohadajahrom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽؛ باشد محل نده.. نبرم حرم.. امّا بدان که قلبم از این ماجرا گرفت..😭😭😭😭😭 ✍"هر کی دلش به چی خوشه.. دل ما بچّه هیئتیام به روضه و نوحه و اشک برا اربابمون خوشه.. چقد خوشبختیم و خوشیم و مفتخریم که بساط خوشیمون تا آخر عمر تا وقتی اربابی مثِ تو داریم فراهمه آقا جان.. یه دل خوشیم داشتیم ، یه تیکّه از بهشت رو زمینو دسته جمعی قدم می ذاشتیم توش و پرواز می کردیم تا خود عرش.. تا تو حسین(ع) جان..😭😭😭 حالا اِمسال کنج خونه تو حسرتِ پیاده روی تو راهروی بهشت توئیم.. تو حسرت پیاده رویِ .." ;;;;;;;;;;;; اربعینی با هم یه نوحه ی جانسوز گوش بدیم، یه کم بغضمون خالی بشه؟! سسلرم کرببلا حسین کرب و بلا؛ باشدا وار شوق کربلا  آلدی صبریمی نینوا؛ آتشین دیلدن سس گلیر  سنده یاتان شاهه جانم فدا، ای دیل الهلیلا وسیاق  گوزل سهنو رواق، یاندریر درد و فراق… منی درد و فراق… سسلرم کرببلا حسین کرببلا؛ گول ال اوزدو گلزارینن  یار ایریلدی اوز یارینن؛ گوزل یومدو بیچاره لیلا  اکبر اول ماه سیما قابارینن ●♪♫ @khadem_shohadajahrom
خـادم الـشهدا 🇵🇸 .
#شهیده_محبوبه_افراز مشخصات شهید نام:محبوبه نام خانوادگی:افراز نام پدر:غلام تاریخ تولد:چهارشنبه, 08
🔻قسمت ششم تاثیر کلاس‌های دکتر شریعتی بر دو دختر سال‌ها بعد یک دختر خانم دیگر هم به آنها اضافه شد. خانم دکتر شریفه جعفری که به دلیل شرکت در کلاس‌های دکتر علی شریعتی در حسینیه ی ارشاد خود و خواهرش مذهبی و محجبه شدند. محبوبه هم از نظر ساده زیستی مانند رفعت بود. به طوری که مادر ما که یک زن پاک دامن بود، یک روز صدایش درآمد و به محبوبه گفت: «تو مثل مار دریک پوست هستی. به تو می گویند خانم دکتر! اقلا یک لباس عوض کن.» محبوبه به مادرم جواب داد:« مادر ارزش انسان به لباس نیست.» محبوبه زمانی این جواب را به مادرم داد که ارزش‌ها به لباس، ماشین و خانه بود. ولی محبوبه در نهایت تواضع و فروتنی بود. هر سال دوم مهر، در دانشگاه تهران، در آمفی تئاتر دانشکده از شاگرد اول و دوم و سوم سال قبل تجلیل می‌کردند. محبوبه چون هر سال شاگرد اول شده بود، روز دوم مهر یکی از سال ها به خانه آمد و گفت: «خواهر نمی‌دانی امروز دانشجویان برای من چه کردند؟» گفتم:«چه کردند؟» گفت:«وقتی که اسم همه دانشجویان را گفتند، حاضرین در آمفی تئاتر یک دستی زدند. ولی وقتی که من برای گرفتن جایزه به روی سن آمدم، به حدی دست زدند که تا لحظاتی دست زدن آنها قطع نمی‌شد.» علت استقبال دانشجویان از محبوبه این بود که او نسبت به همه متواضع بود و با اخلاق خوب با آنها رفتار می‌کرد و مشکلات درسی آنها را برطرف می‌کرد. به همین دلیل همه او را دوست داشتند. @khadem_shohadajahrom
●●● حـــالا کـــھ نــشــد بــیــایــم آقـــا از دور ســـلام یا ابــاعبـــدالله.. 🆔 @khadem_shohadajahrom
خـادم الـشهدا 🇵🇸 .
#شهیده_محبوبه_افراز مشخصات شهید نام:محبوبه نام خانوادگی:افراز نام پدر:غلام تاریخ تولد:چهارشنبه, 08
🔻قسمت هفتم پولی که محبوبه به یک دانشجو داد محبوبه دختری بسیار عاطفی بود. به طوری که شماره تلفن خود را به بیماران فقیرش می‌داد که بعد از مرخصی از بیمارستان با او در تماس باشند تا اگر به کمکی نیازمند بودند به آنها کمک کنند. به یاد دارم یک روز محبوبه از بیمارستان آمده و خوابیده بود. در این موقع یکی از اقوام ما که دانشجو بود، به خانه ما آمد و گفت: «می خواهم پایان نامه‌ام رابگیرم، ولی پول ندارم. می شود مقداری پول به من بدهید؟» من به کیفم نگاه کردم واقعا پول نداشتم. محبوبه را از خواب بیدار کردم و گفتم: «فلانی آمده برای پایان نامه‌اش پول می‌خواهد، من ندارم. تو داری؟ » همینطور که از خواب بیدار شده بود، عاطفه‌اش آن قدر به جوش آمد و دلش آن قدر برای آن فرد سوخت که گفت :«الهی من بمیرم که او پول ندارد. من امروز ۲۵۰ تومن کمک هزینه گرفتم. توی کیفم است. برو به او بده.» فکرش را بکنید خودش دانشجو بود و کمک هزینه از دانشگاه می‌گرفت و به پول نیاز داشت اما ۲۵۰ تومان را به فرد دیگری داد. @khadem_shohadajahrom