eitaa logo
#خادمان‌‌‌شهدا_کانال کشوری
419 دنبال‌کننده
11هزار عکس
5.9هزار ویدیو
15 فایل
ما‌ از خم‌ پرجوش‌ ولایت‌ مستیم عهدی‌ ازلی‌ با ره‌ مولا بستیم بنگر‌ که‌ وظیفه‌ چیست‌ در‌ این‌ میدان ما‌ افسر‌ جنگ‌نرم ♡‌آقا‌♡‌ هستیم ارتباط با مدیر 👇 @sarbaze_emamzman
مشاهده در ایتا
دانلود
... خاطره‌ای از جعفر حسین میرزائی این اتفاق کاملا واقعی میباشد ، حتما بخوانید شهید جعفر حسین میرزایی در عملیات والفجر ۲ که نیروهای ایرانی در خاک عراق نفوذ میکنند حضور داشت آن شب ایشان با چند تن از همرزمانش که تعدادی از آنها نیز بنی بودند در بالای یه تپه در خاک عراق در محاصره نیروهای عراقی در میآیند که این شهید از ناحیه پامورد اصابت گلوله قرار میگیرد و همرزمانش راهی را جز برگشت و پایین آمدن از بالای تپه و ملحق شدن به نیروهای خودی را نمی بینند و آن شهید بزرگوار را تا چند ده متر با خود می‌آورند و چون در محاصره بودند و زیر آتش گلوله مجبور میشوند ایشان را تنها گذاشته و برگردند. طبق گفته همرزمانش در مسیر برگشت با صدای بلند ادرکنی آن شهید که در کوه طنین انداز می‌شده مواجه میشوند گویا آن شهید تنها همدم خود را صدا میزده صفحه 1 🔽🔽
بعد از این اتفاق دیگر همرزمانش نمیتوانند به آن منطقه برگردند و به جست و جوی یار خود بروند تا اینکه بعد از چند روز به بن باز میگردند و به دیدار پدر و مادر آن شهید رفته و ماجرای آن شب عملیات را تعریف میکنند این اتفاق که با بی خبری خانواده از وضعیت فرزندشان همراه بود از یک طرف و شهادت فرزند کوچکشان شهید مسلم حسین میرزایی ۱۳ ساله که حدود یک سال پیش از آن اتفاق افتاده بود از طرف دیگر باعث شد که پدر آن بزرگوار حاج فضل الله حسین میرزایی از شدت ناراحتی و غم فراق دو فرزندش به شعر و ادب روی آورد و یکی از شاعران نامی شهر بن که طبع شعرش بیشتر روایت گر حماسه و شهادت بود بشود. حال بپردازیم به آن اتفاق باورنکردنی. () بعد از مفقود الاثر شدن ،جعفر مادرشان همیشه چشم به راه ایشان بودند به گونه ای که هر گاه صدای درب خانه به گوش میرسید ایشان منتظر دیدن روی فرزندش بودند تا اینکه زمان آزادی اسرا فرا رسید و این مادر بزرگوار همیشه به استقبال اسرا میرفت تا که شاید فرزند عزیزش را در میان آنها ببیند ولی گویی این انتظار به گونه ای دیگر میخواهد به پایان برسد... این مادر بزرگوار ۱۷ سال تمام به صورت شبانه روز با خون دل و اشک انتظار فرزندش را کشید تا که در یک روز خرداد ماه سال ۱۳۷۹ که چند روزی بود در بستر بیماری بسر میبرد، یک اتفاق که اشک را بر دیدگان همه جاری ساخت افتاد .... صفحه 2 🔽🔽
ساعت ۲ بعد از ظهر در منطقه عملیاتی پیکر جعفر حسین میرزایی کشف میشود در همین حال مادر ایشان که در بستر بیماری بود و روزهای پایانی عمر خود را سپری میکرد دقیقا در همان ساعت دو بعد از ظهر که پیکر شهید کشف میشود با صدایی آرام و رسا فرزند خود را صدا میزند و میگوید () پسرم آمدی ؟ قربانت برم و این جمله را چندین بار تکرار میکند و بعد از حدود نیم ساعت به رحمت خدا و دیدار فرزندش میرود. یک هفته بعد از فوت مادر از طرف بنیاد شهید به خانواده ایشان اطلاع میدهند که پیکر شهید جعفر پیدا شده و با بررسی صورت جلسه کشف پیکر شهید متوجه میشوند که در همان ساعت که پیکر ایشان از زیر خاک پیدا میشود دقیقا در همان ساعت مادر آن شهید که گویی فرزند خود را می‌بیند و اسمش را صدا میزند با خیالی آسوده از این دنیا دل می‌کند این یعنی و وفاداری به مادر بیایید قدردان شهدا باشیم آنها فراتر از یک انسان بودند 💠 ارسالی از شهاب شاه محمدی نوه ی خواهر شهید صفحه 3 https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
شادی روح شهید والامقام 🌷جعفر حسین میرزایی 🌷وبرادرشهیدش مسلم حسین میرزایی و پدرو مادرش فاتحه وصلوات https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
هر شب به یاد بودن، نعمت‌وسعادتی است که باید قدرش را بدانیم و خداراشاکرباشیم که شهدا قبولمان کردند و به لحظه لحظه زندگیمان نظر می‌کنند و درمحفل نورانی و آسمانیشان راهمان دادند وچه حس خوب‌و لذت‌بخشی است‌با شهدا رفیق و همراه شدن... https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
29.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊زیارتنامه شهدا با قرائت سردار پر افتخار شهید حاج قاسم سلیمانی رضوان الله علیه🕊 https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹