#قصه_دلبری
#قسمت_هفتادوششم
دست کشیدم داخل موهایش
همان موهایی که تازه کاشته بود!
همان موهایی که وقتی با امیرحسین بازی می کرد ، می خندید :
« نکش! میدونی بابت هر تار اینا پونصد هزار تومن پول دادم!»
یک سال هم نشد..
مشمای دور بدن را باز کرده بودند.. بازتر کردم .
دوست داشتم با همان لباس رزم ببینمش .. کفن شده بود .
از من پرسیدند :
« کربلا ومکه که رفتید ، لباس آخرت نخریدید ؟ »
گفتم :
« اتفاقأ من چند بار گفتم ، ولی قبول نکرد!»
می گفت :
« من که شهید می شم ، شهید هم که نه غسل داره نه کفن!»
ناراحت بودم که چرا با لباس رزم دفنش نکردند
می خواستم بدنش را خوب ببینم!
سالم سالم بود ، فقط بالای گوشش یک تیر خورده بود..
وقتش رسیده بود ..
همه کارهایی را که دوست داشت ، انجام دادم .
همان وصیت هایی که هنگام بازی هایمان می گفت ..
راحت کنارش زانوزدم ، امیرحسین را نشاندم روی سینه اش
درست همان طور که خودش می خواست .
بچه دست انداخت به ریش های بلندش :
« یا زینب ، چیزی جز زیبایی نمی بینم! »
گفته بود :
« اگه جنازه ای بود و من رو دیدی ، اول از همه بگونوش جونت!»
بلند بلند می گفتم :
« نوش جونت! نوش جونت!»
می بوسیدمش ، می بوسیدمش ، می بوسیدمش ..
این نیم ساعت را فقط بوسیدمش . بهش گفتم :
« بی بی زینب علیهاالسلام هم بدن امام را وقتی از میان نیزه ها پیدا کرد ، در اولین لحظه بوسیدش ... سلام منو به ارباب برسون! »
به شانه هایش دست کشیدم ..
شانه های همیشه گرمش ، سرد سرد شده بود .
چشمش باز شد!
حاج آقا که آمد ، فکر کرد دستم خورده یا وقت بوسیدن و دولا راست شدن باز شده ...
آن قدر غرق بوسیدنش بودم که متوجه چشم بازکردنش نشدم ..
حاج آقا دست کشید روی چشمش ، اما کامل بسته نشد..!
آمدند که
« باید تابوت رو ببریم داخل حسینیه!»
نمی توانستم دل بکنم . بعد از 99 روز دوری ، نیم ساعت که چیزی نبود
باز دوباره گفتند :
« پیکر باید فریز بشه! »
داشتم دیوانه میشدم هی که می گفتند فریز ، فریز ، فریز ...
بلند شدن از بالای سر شهید ، قوت زانو می خواست که نداشتم!
حریف نشدم
تابوت را بردند داخل حسینیه که رفقا و حاج خانم با او وداع کنند..
زیر لب گفتم :
یا زینب ، باز خداروشکر که جنازه رومیبرن نه من رو!
بعد از معراج ، تا خاکسپاری فقط تابوتش را دیدم .
موقع تشييع خیلی سریع حرکت می کردند .
پشت تابوتش که راه می رفتم ، زمزمه می کردم :
« ای کاروان آهسته ران ، آرام جانم می رود!»
این تک مصراع را تکرار می کردم و نمی توانستم به پای جمعیت برسم..
داستان زندگی شهید مدافع حرم از زبان همسرش
#محمدحسین_محمدخانی
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایبندی شهید عباسی به ولایت فقیه و رهبری
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
1_8012846568.mp3
10.17M
#پادکست_روز
#رهبری| #استاد_شجاعی
#دکتر_رفیعی
√ احساس عزّت اول در درون تو ایجاد میشه، و بعد در چشم دیگران محبوب و عزیز میشی!
مسیر رو برعکس نرو ⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایتی جالب از گره گشایی شهدا ...
#یادشهداصلوات
السلام علیک یا ابا عبدالله
💠 ( ۱۰ ) آذر
💠 ششصدو سیوسومین( ۶۳۳)روز
#قرائت_زیارت_عاشورا
وچهل ۴۰ مرتبه ذکر
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
• ••••••••••••••••••••••••
متوسل می شویم به
⬇️⬇️⬇️
کشتی نجات اباعبدالله(ع)
و
شهیدان معززراه اسلام
⬇️⬇️⬇️
🌹#نوید_صفری
🌹#احمدخادمالحسین
••••••••••••••••••••••••
⏰ شروع ⏮
۲۶ بهمن ( ۱۴۰۰ )-- ۱۳ رجب
❇️ ادامه ⏮
تازمانی که پروردگار توفیق عنایت نماید
••••••••••••••••••••••••
دوستان معنوی گرانقدر
اولین نیتمان از
#توسل_به_شهدا_و_زیارت_عاشورا
✅سلامتی وتعجیل در ظهور امام زمان باشد
وپس ازآن⬇️⬇️⬇️
✅نماز اول وقت
⛔️ترک گناه
✅حاجات شخصی
••••••••••••••••••••••••
⏰زمان قرائت #زیارت_عاشورا
ازاذان صبح تا نیمه شب شرعی هرروز می باشد
•••••••••••••••••••••••••
ان شاالله به هرنیتی مهمان شهدای گرانقدر شده اید حاجت روا باشید
#دعای_خیر_در_حق_همدیگر_را_فراموش_نکنیم
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
💠شهید والامقام احمد خادم الحسینی
شهیدی که به احترام امام زمان عج درقبر زنده شد
سردار شهید احمد خادم الحسینی در سال 1332 در شیراز به دنیا آمد
شهید به دلیل وضعیت اقتصادی خانواده به کار مشغول شد و شبانه درس خواند و دیپلم گرفت
سردار شهید احمد خادم الحسینی 1357 در جریان فعالیتهای سیاسی و مذهبی ،بارها مورد تعقیب و بازداشت نیروهای ساواک قرار گرفت بااین همه دست از تلاش و مبارزه برنداشت وتا لحظة پیروزی به فعالیتهای پیگیر خودادامه داد
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
شهید خادم الحسینی از بدو تشکیل سپاه رسماً به عضویت این نیروی مردمی در آمد و اندکی بعد ،راهی کردستان گردیده و در شهر پاوه مبارزاتی خستگی ناپذیر را با عوامل دموکرات و ضد انقلاب آغاز کرد.
شهید بزرگوار قبل از جنگ دوره های مختلف آموزش نظامی و چتربازی را با موفقیت پشت سر گذاشته بود ،با شروع جنگ ودر هیأت گروههای اعزامی ،راهی خوزستان گردید وبا عنوان مسؤول محور در عملیات پیروزمند فتح المبین شرکت کرد . درعملیات بیت المقدس فرماندة گردان بود.
سردار شهید احمد خادم الحسینی بیستم اردیبهشت ماه 1361 به درجه رفیع شهادت نائل آمد
شهیدی که با شنیدن اسم مبارک امام زمان(عج)زنده شد
💫پاسدار شهيد احمد خادم الحسینی💫
حجة الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر که امام جماعت مسجد کوشک عباسعلى شيراز بودبراى من نقل مى کرد:
شب قبل که براى نماز شب برخاستم مسائلى برایم پيش آمدکه دانستم فرداباامری عجيب مواجه مى شوم.
وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد مورد نظر راانجام دهم، به محض ورود به قبردرچهره شهيد حالت تبسمى احساس کردم وفهميدم باصحنه اى غير طبيعى روبرو هستم.
وقتى خم شدم و تلقين شهيدراآغاز کردم، به محض اینكه به اسم مبارك امام زمان(عج) رسيدم مشاهده کردم جان به بدن این شهيد مراجعت کرد، چون شهيد به احترام امام زمان(عج) سرش راخم کردبه نحوى که سر او تا روى سينه خم شدودوباره به حالت اوليه برگشت.
درآن لحظه وقتى احساس کردم حضرت صاحب الزمان(عج) درموقع تدفين آن عزیز حضور یافته است،حالم منقلب شد و نتوانستم با مشاهده این صحنه عجيب و غيرمنتظره تلقين را ادامه دهم.
پس از اینكه حالم دگرگون شد و نتوانستم تلقين شهيد را ادامه دهم، به کسانی که بالاى قبر ایستاده بودند و متوجه حال منقلب من نبودند اشاره کردم که مرابالابكشند
وقتى آنهاچشمان پرازاشك وحال دگرگون مرادیدندسراسيمه مرااز قبربالاکشیدند و از من پرسيدند:چه شده؟چرا تلقين شهيد را تمام نكردید؟
درجواب به آنها گفتم: اگر صحنه هایى راکه من دیدم شما هم مى دیدیدمثل من نمى توانستيد تلقين شهيدراادامه دهيدواضافه کردم کسی دیگر برودوتلقين شهيدرا بخواندوتمام کند چون من دیگر قادربه ادامه این کار نيستم
برگرفته ازکتاب لحظه های آسمانی
#شهید_احمد_خادم الحسین
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
742K
این صحبتها را خیلی با دقت
گوش کنید اگر حضرت زهرایی
باشین واقعا اگر حضرت زهرایی
باشین......... گوش دهید....
عین شهدا باشین عین شهید حججی
آقا محسن عاشق حضرت زهرا(س)بود
اگر هنوز زندگیتون می لرزه
هنوز زهرایی نشدید.....
#حاج_آقا_رضا_محمدی
#شهید_محسن_حججی
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
#قصه_دلبری
#قسمت_هفتادوهفتم
فردا صبح ، در شهرک شهید محلاتی از مسجد نزدیک خانه مان تا مقبرة الشهدا تشییع شد .
همان جا کنار شهدا نمازش را خواندند .
یادشب عروسی افتادم ، قبل از اینکه از تالار برویم خانه ، رفتیم زیارت شهدای گمنام شهرک
مداح داشت روضه حضرت علی اصغر علیه السلام می خواند .
نمیدانستم آنجا چه خبر است ، شروع کرد به لالایی خواندن .
بعد هم گفت :همین دفعه آخر که داشت میرفت ، به من گفت :
« من دارم میرم و دیگه برنمیگردم! توی مراسمم برای بچه ام لالایی بخون!»
محمد حسین ، نوحه ی :
« رسیدی به کرب وبلا خیره شو / به گنبد به گلدسته ها خیره شو
اگه قطره اشکی چکید از چشات / به بارون این قطره ها خیره شو»
را خیلی می خواند و دوست داشت ...
نمیدانم کسی به گوش مداح رسانده بود یا خودش انتخاب کرده بود که آن را بخواند!
یکی از رفقای محمد حسین که جزو مدافعان هم بود ، آمد که
« اگه میخواین ، بیاین با آمبولانس همراه تابوت برین بهشت زهرا! »
خواهر و مادر محمدحسین هم بودند ، موقع سوارشدن به من گفت :
« محمدحسین خیلی سفارش شما رو پیش من کرده . اونجا باهم عهد کردیم هرکدوم زودتر شهید شد ، اون یکی هوای زن و بچه اش رو داشته باشه!»
گفتم :
« میتونین کاری کنین برم توی قبر؟؟»
خیلی همراهی و راهنمایی ام کرد ..
آبان ماه بود و خیلی سرد . باران هم نم نم میبارید .
وقتی رفتم پایین قبر ، تمام تنم مورمور شد و بدنم به لرزه افتاد ..
همه روضه هایی را که برایم خوانده بود ، زمزمه کردم .
خاک قبر خیس بود و سرد . گفته بود :
« داخل قبر برام روضه بخون ، زیارت عاشورا بخون ، اشک گریه بر امام حسین رو بریز توی قبر ، تاحدی که یه خرده از خاکش گل بشه!»
برایش خواندم . همان شعری که همیشه آخر هیئت گودال قتلگاه می خواندند ، خیلی دوستش داشت :
« دل من بسته به روضه هات
جونم فدات میمیرم برات
پدر و مادر من فدات
جونم فدات میمیرم برات
سر جدا بيام پایین پات
جونم فدات میمیرم برات »
داستان زندگی شهید مدافع حرم از زبان همسرش
#محمدحسین_محمدخانی
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از راه دور سلام
حرم امام حسین علیه السلام
#السلامعلیالحسین
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
بسماللهالرحمنالرحیم
❤️پنجشنبههای شهدایی❤️
**قرائت سوره های شب جمعه**
1⃣ یس
2⃣ ص
3⃣ الرحمن
4⃣ واقعه
5⃣ صف
6⃣ ملک
7⃣ انسان
8⃣ نبا
هدیه می کنیم به🔽🔽🔽
🔹ارواح طیبه تمام شهدای راه اسلام از صدر خلقت تا صبح قیامت
و
🔹تمام اموات اعضای کانال
🌹 خادمان شهدا 🌹از زمان حاضرتا هفت نسل قبلشان
شادی روحشان صلوات و فاتحه
☀️☀️☀️☀️☀️
بعدازقرائت هرچندسوره که تمایل داشتید چهل(۴۰)مرتبه ذکر
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
بهنیت تعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان ختم نمایید.
☀️☀️☀️☀️☀️
#دعای_خیر_در_حق_همدیگر_را_فراموش_نکنیم
#شهدا_آمین_گوی_دعاهایمان_باشند
#عاقبتمون_شهدایی_ان_شاالله
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
☑️شهید مهدی زین الدین:
هرکس درشب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند.
💠شادی روح شهدا صلوات
#عاقبتمون_شهدایی_ان_شاالله
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹