eitaa logo
#خادمان‌‌‌شهدا_کانال کشوری
420 دنبال‌کننده
11هزار عکس
5.9هزار ویدیو
15 فایل
ما‌ از خم‌ پرجوش‌ ولایت‌ مستیم عهدی‌ ازلی‌ با ره‌ مولا بستیم بنگر‌ که‌ وظیفه‌ چیست‌ در‌ این‌ میدان ما‌ افسر‌ جنگ‌نرم ♡‌آقا‌♡‌ هستیم ارتباط با مدیر 👇 @sarbaze_emamzman
مشاهده در ایتا
دانلود
یک شب خواب شهید زین الدین را دیدم و هیجان‌زده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟ حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندن؟ عجله داشت. می‌خواست برود. یک بار دیگر چهره‌ درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم. رویم را زمین نزد. گفت: قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یک برگه‌‌ كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم. گفت: بنویس: "سلام، ‌من در جمع شما هستم!" همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: سید مهدی زین‌الدین.۹ نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی! گفت: اینجا بهم مقام سیادت دادند! از خواب پریدم. موج صدای آقا مهدی هنوز توی گوشم بود؛ سلام، من در جمع شما هستم!✓ 📚تنها زیر باران راوی: https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹