eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
614 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 خادم. @Amraei0 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
#یک صفحه قرآن به نیت سلامتی و تعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف #صفحه_393
#یاد_مولا_کنیم❗️ 💠وقتی دعای ندبه می خوانیم که «عَزیزٌ عَلَیَّ أَن أرَی الخَلقَ وَلا تُری» ... باید یادمان باشد که این سخت بودن ندیدن امام را باید با عمل نشان دهیم نه فقط با حرف...! @khademe_alzahra313
خوب نگاه کنید به چهره هاشان آنها که تنها به زبان نگفتند #انی_حرب_لمن_حاربکم... عاشورا را درک کردند و کوشیدند. ومصداق "الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام " #صبحتون_شهدایی @khademe_alzahra313
🌹 این اتفاق در عملیات والفجر4 رخ داده است👇👇 معجزه‌ای در شیار 1904 شهید حاج همت بسیار زیبا جزء به جزء عملیات را توصیف می‌کند. وقتی قله 1904 با پیاده شدن یک گردان از نیروهای دشمن از دست می‌رود،😍💪🤜 کار واقعاً گره می‌خورد. فرمانده اینطور دلواپسی‌هایش را توضیح می‌دهد:👇👇👇 « حالا، خدایا خودت کمک کن. از انصار پرسیدم می‌توانی بیایی عقب‌تر؟ گفتند امکان ندارد.😔😔 سمت راست 1904 شیار سختی بود که گردان انصار حتماً باید می‌آمد توی این شیار. گفتند اگر بیایی یک نفر هم زنده نمی‌ماند. 😭😢 خدا شاهد است معجزه‌ای رخ داد که شاید در طول بی‌نظیر باشد. گردان انصار با یک گروهان روی قله مانده بود. نه راه پس داشتند و نه راه پیش.😔 قله 1904 هم سقوط کرده بود. 😞😞 توی ضد شیب قله یک شیار بود. زیر قله 1904 نارنجک و تیر نمی‌خواست. اگرچه تا سنگ پایین می‌انداختند مستقیم توی سر بچه‌ها می‌خورد. 😔 این گردان که تعداد نیروهایش هم قابل توجه بود با زخمی‌هایش توی شیار ماندند. 😰😭😭 خداوند جلوی دیدگان بعثی‌ها را بسته بود.😍😊😊 پرده جلوی دلشان کشیده بود که نه داخل شیار را می‌توانستند ببینند و نه بچه‌ها را.☺️☺️ خدا شاهد و گواه است، به طور معجزه‌آسایی این بچه‌ها تا شب آنجا ماندند و یک گلوله هم به آنها نخورد.☺️ شب تعدادی را برای کمک به بچه‌های زخمی و گردآوری شهدا فرستادیم و آنها را عقب آوردند.»😊 @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اتفاقات ویژه جهان و امتحانات خاص آخر الزمان نشون دهنده خبرایی هست... استاد پناهیان @khademe_alzahra313
✨ شش نفر در تاریخ بسیار گریه کرده اند ✨ 1⃣ حضرت ادم برای قبولی توبه اش انقدر گریه کرد که رد اشک بر گونه اش افتاد 2⃣ حضرت یعقوب به اندازه ای برای یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد. 3⃣ حضرت یوسف در فراق پدر انقدر گریه کرد که زندانیان گفتند یا شب گریه کن یا روز. 4⃣ فاطمه زهرا در فراق پدر انقدر گریه کرد که اهل مدینه گفتندما را به تنگ اوردی با گریه هایت…یا شب گریه کن یا روز… 5⃣ بیست تا چهل سال در مصیبت و عزای پدرش گریه کرد. هر گاه اب و خوراکی برایش میاوردند گریه میکردند ومی گفتند هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به یاد میاورم گریه گلویم را میفشارد 6⃣ اما یه نفر خیلی گریه کرده و هنوز هم گریه می کند… ،،، من اصلا تو را برده ام ز یاد با انتظارهاے فراوانم از شما..... برشوره زار معصیتم گریہ مے کنے؛ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَرج @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#همین_صلوات_ساده_تو_را_به_این #مقام_میرساند.👌 بوسيدن دهان #صلوات فرستنده   شيخ على اكبر نهاوندى از علماى بزرگ مشهد، در كتاب خزينة الجواهر مى فرمايد يكى از زاهدان و پرهيزگاران گفت من با خود عهد و پيمان بستم كه هر شب قبل از خوابيدن به تعداد معين بر #پيامبر و اهل بيت طاهرين اش صلوات بفرستم. يك شب عده اى از دوستانم به حجره من آمدند و با اين كه حجره ام شلوغ شده بود و تا دير وقت طول كشيد و خسته بودم ؛ اما صلوات ها را فرستادم و خوابيدم . در خواب ديدم كه #پيامبر💚 صلوات الله علیه و اله به حجره من آمدند و وجود شريف و نورانى شان باعث منور شدن حجره من شد، سپس به سوى من آمده و فرمودند:كجاست آن دهانى كه بر من صلوات مى فرستاد، تا آن را ببوسم ! من خجالت كشيدم كه بگويم فرستنده آن صلوات ها من بودم؛ پيامبر صورت مبارك را جلو آورده و بر صورت من بوسه زدند. از شدت شعف و خوشحالى از خواب برخاستم ، به گونه اى كه همه دوستانم نيز بيدار شدند.  #یادآوری چرا بیکار💢 نشستی رفیق‼️ مشغول #صلوات💚 فرستادن باش👌 @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#خاطرات_شهدا در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا #اباعبدالله_الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه.روز سوم وقتی خواست از خانه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت. می گفت : مثل ارباب همه جا را مثل دود می دیدم. اینقدر حال من بد شد که نمی توانستم روی پای خودم بایستم. از آن روز بیشتر از قبل مفهوم #کربلا و #تشنگی و #امام_حسین علیه السلام را فهمید. #شهیدمحمدهادی_ذوالفقاری🌷 @khademe_alzahra313
💦💧💦💧💦💧💦💧💦💧💦 ❣﷽❣ 🌺 ✨همان آبي كه بر فرزندان پيامبر در ظهر عاشورا ۱۴ قرن پيش بستند، امروز در حرم قمر بني هاشم، به طرز معجره آسايي نابينا را بينا مي‌كند.. ✨بيمار سرطاني را شفا مي‌دهد و از ۵۰ سال قبل تاكنون اين آب در يك سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده مي‌شود نه كم و نه زياد مي‌شود... ✅آیت الله سيد عباس کاشاني حائري اینگونه نقل کرده است : 💠« روزي در بيت آيت الله حکيم بودم که کليددار آستان مقدس حضرت ابوالفضل عليه السلام تلفن کرد و گفت: سرداب مقدس حضرت ابوالفضل عليه السلام را آب گرفته و بيم آن مي رود که ويران گردد و به حرم مطهر و گنبد و مناره ها نيز آسيب کلي وارد شود شما کاري بکنيد. 🌟آنگاه گروهي از علماي نجف از جمله اينجانب به همراه ايشان به کربلا و به حرم مطهر حضرت ابوالفضل عليه السلام رفتيم. 🔰آن مرجع بزرگ براي بازديد به طرف سرداب مقدس رفت و ما نيز از پي او آمديم . 💎 اما همين که چند پله پايين رفتند ديدم نشست و با صداي بسيار بلند که تا آن روز نديده بودم شروع به گريه کرد. همه شگفت زده و هراسان شديم که چه شده است؟ 💥 منظره اين بود : ديدم قبر شريف ابوالفضل عليه السلام در ميان آب بسان جايي که از هر سو به وسيله ديوار بتوني بسيار محکم حفاظت شود در وسط آب قرار دارد اما آب آن را نمي گيرد درست همانند قبر سالارش حسين عليه السلام که متوکل بر آن آب بست اما آب به سوي قبر پيشروي نکرد و آنجا را حاير حسيني ناميدند. 💦این آب چند ویژگی دارد. اول اینکه اگرچه راکد است، هرگز رنگ و طعم آن از دست نرفته و گندیده نشده است.ویژگی دوم آن که سطح آب بالاتر از قبر مطهر آقا ابوالفضل(علیه السلام) است آب از دیواره دور قبر به داخل نفوذ نمی‌کند... 🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤 @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سرداب_مقدس_حرم_حضرت_عباس_ع ویدئو نادر از چشمه آب زلالی كه صدها سال است گرد قبر اصلی حضرت ابوالفضل العباس در زیر حرم مطهرش در كربلا طواف می كند #سَلاٰمٌ_عَلیٰ_آلِ_یاٰسیٖنْ 🔳////🔳////🔳////🔳////🔳 @slamon_ala_aleyasin313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ 🌿] خندیدم و چند قدم رفتم جلو گل از دستم افتاد بابا رضا فاطمہ و ماماݧ معصومہ رو با زور برد بیروݧ ماماݧ معصومہ کہ بلند شد علیمو دیدم آروم خوابیده بود .و اطرافشو پراز گل یاس بود کنارش نشستم و تکونش دادم:علے؟؟پاشو الاݧ وقت خوابہ مگہ؟؟میدونم خستہ اے عزیزم.اما پاشو یہ بار نگاهم کـݧ دوباره بخواب قول میدم تا خودت بیدار نشدے بیدارت نکنم .قول میدم إ علے پاشو دیگہ ،قهر میکنما چرا تو دهنت پنبہ گذاشتے؟؟ لبات چرا کبوده؟؟؟ مواظب خودت نبودے؟؟تو مگہ بہ مـݧ قول ندادے مواظب خودت باشي؟؟ دستے بہ ریشهاش کشیدم.نگاه کـݧ چقد لاغر شدے؟؟ریشاتم بلند شده تو کہ هیچ وقت دوست نداشتے ریشات انقد بلند بشہ .عیبے نداره خودم برات کوتاهشوݧ میکنم .تو فقط پاشو بیا مـݧ دستاتو میگرم کمکت میکنم .علے دستهات کو؟؟جاشوݧ گذاشتے؟؟ عیبے نداره پاشو . پیشونیشو بوسیدم و گفتم:نگاه کـݧ همیشہ تو پیشونے منو میبوسیدے حالا مـݧ بوسیدمش . علے چرا جوابمو نمیدے؟؟؟قهرے باهام.بخدا وقتے نبودے کم گریہ کردم .پاشو بریم خونہ ے ما ببیـݧ عکستو کشیدما .وسایل خونمونو هم خریدم.باید لباس عروسو باهم بگیریم پاشو همسر جاݧ إ الاݧ اشکام جارے میشہ ها.تو کہ دوست ندارے اشکامو ببینے .علے دارے نگرانم میکنیا پاشو دیگہ تو کہ انقد خوابت سنگیـݧ نبود کم کم بہ خودم اومد چشمهام میسوخت و اشکام یواش یواش داشت جارے شد علے نکنہ ...نکنہ زدے زیر قولت.رفتے پیش مصطفے؟؟ حالا دیگہ داد میزدم و اشک میریختم علے؟؟؟؟پاشو قرارموݧ ایـݧ نبود بے معرفت؟؟؟تو بہ مـݧ قول دادے. محکم چند بار زدم تو صورتم.ݧ دارم خواب میبینم ،هنوز از خواب بیدار نشدم سرم و گذاشتم رو پاهاش:بے معرفت یادتہ قبل از اینکہ برے سرمو گذاشتم رو پاهات؟؟یادتہ قول دادے برگردے؟؟یادتہ گفتے تنهام... تنهام نمیرارے ؟؟ مـݧبدوݧ تو چیکار کنم؟؟؟چطورے طاقت بیارم؟؟علے مگہ قول نداده بودے بعد عروسے بریم پابوس آقا؟؟ علے پاشو. مـݧ طاقت ندارم پاشو مـݧ نمیتونم بدوݧ تو کے بدنت و اینطورے زخمے کرده الهے مـݧ فدات بشم .چرا سرت شکستہ؟؟ پهلوت چرا خونیہ؟؟؟دستاتو کے ازم گرفت؟؟علے پاشو فقط یہ بار نگاهم کـݧ بہ قولت عمل کردے برام گل یاس آوردے. علے رفتے ؟؟رفتے پیش خانوم زینب؟؟نگفت چرا عروستو نیاوردے؟؟؟؟ عزیزم بہ آرزوت رسیدے رفتے پیش مصطفے منو یادت نره سلام منو بهشوݧ برسوݧ.شفاعت عروستو پیش خدا بکـݧ . بگو منو هم زود بیاره پیشت بگو کہ چقد همو دوست داریم. بگو ما طاقت دورے از همو نداریم. بگو همسرم خودش با دستهاے خودش راحیم کرد تا از حرم بے بے زینب دفاع کنم بگو خودش ساکم و بست و پشت سرم آب ریخت کہ زود برگردم. بگو کہ زود برگشتے اما اینطورے جوݧ تو بدنت نیست.تو بدݧ مـݧ هم نیست تو جوݧ مـݧ بودے و رفتے اردلاݧ با چند نفر دیگہ وارد اتاق شدݧ کہ علے و ببرݧ. میبینے علے اومدݧ ببرنت.الانم میخواݧ ازم بگیرنت نمیزارݧ پیشت باشم.علے وقت خداحافظیہ بازور منو از رو تابوت جدا کردݧ با چشمام رفتـݧ علے از اتاق دنبال میکردم.صداے نفس هامو کہ بہ سختے میکشیدم میشنیدم . از جام بلند شدم و دوییدم سمت تابوت کہ همراهشوݧ برم. دومیـݧ قدمو کہ برداشتم افتادم و از حال رفتم دیگہ چیزے نفهمیدم قرارمان به برگشتنت بود... به دوباره دیدنت... اما تو اکنون اینجا ارام گرفته ای... بی آنکه بدانی من هنوز چشم به راهم برای آمدنت... . .یک سال از رفتـݧ علے مـݧ میگذره حالا تموم زندگے مـݧ شده .دوتا انگشتر یہ قرآن کوچیک ،سربند و بازو بند خونے همسرم . هموݧ چیزے کہ ازش میترسیدم. ولے مـݧ باهاشوݧ زندگے میکنم و سہ روز در هفتہ میرم پیش همسرم و کلے باهاش حرف میزنم. حضورش و همیشہ احساس میکنم.... خودش بهم داد خودشم ازم گرفت... من عاشق لبخندهایت بودم وحالا باخنده های زخمی‌ات دل میبری ازمن . عاشق ترینم!من کجاوحضرت زینب؟! حق داشتی اینقدرراحت بگذری ازمن 🌷°•| @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی: 🔴آقای خامنه ای از تنگه خیبر عربستان تا تنگه جبل الطارق مراکش را به لرزه انداخته، و ملتها را به سوی خود جذب کرده... #آقامونه 😍 #ابر_مرد🌹 @khademe_alzahra313
4_5965313062763233759.mp3
5.65M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 صلوات عصر روز جمعه⬇️⬇️ صلوات ابولحسن ضراب اصفهانی 🕊 ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮ @khademe_alzahra313 ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕🕊💕 💌 ✋ نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه می‌خواهد کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه می‌خواهد عطش دارم،تو درجریانی و دیریست می‌دانی دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می‌خواهد 💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐 ☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸 ❤️زندگیتون امام رضایی❤️ 👈 🌹 🍃🌺 🌺🍃
🔥ماجرای عجیب ران گنــــدیده ابـــن زیاد یکی دیگر از معجزاتی که پس از شهادت حضرت به وقوع پیوست در باب ابن زیاد (علیه العنة) رخ داد به نحوی که در کتاب ریاض القدس مکتوب است، آمده است: ابن زیاد، بعد از دیدن سر مبارک سیدالشهداء(ع) و زدن چوب بر چهره مبارک ایشان، سر مقدس امام حسین(ع) را گرفت و در صورت ایشان نگاهی کرد، ناگهان دست نحسش لرزید و آن خورشید فروزنده به زانوی او فرود آمد، قطره خونی به ران او چکید که از لباس او گذشت و ران کثیف او را سوراخ کرد و از سوی دیگر بیرون آمد. پس از این واقعه ابن زیاد آن زخم را هر چه مداوا می‌کرد خوب نمی‌شد و چون به شدت بوی تعفن از ران پایش به مشام می‌رسید، به ناچار دائم بر آن عطر می‌مالید که بوی بد آن را دیگران استشمام نکند! 📚منابع: 1- مدینه المعاجز و ملحقات احقاق الحق 2- روضة الشهداء 3- چهره درخشان حسین بن علی(ع) 4- تذکره الشهداء 5- ریاض القدس 6- بحارالانوار @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت)) سلام! شما اومدين؟ ابراهيم بود. سرش را از بين گندم‌ها كه دسته دسته روي هم تل‌انبار شده بودند،در آورده بود. من و بابا جون هاج و واج مانده بوديم كه آن‌جا چه كار مي‌كند. ديشب مانده بود سر زمين؛ گندم‌ها را چيده بوديم و بايد يك نفر مي‌ماند كه دزد به آن‌ها نزند. ابراهيم گفت «ديشب چند تا شغال اومده بودند. منم كه تنها بودم اومدم وسط گندم‌ها قايم شدم.» فكرش هم وحشتناك بود. بهش نزديكتر شدم -«اگه مادر بفهمه چي مي‌گه؟ دادا! حالا نترسيدي؟» ابراهيم زير چشمي نگاهم كرد و با غرور گفت «نه دادا، خدا بزرگه.» @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️امروز طایفه بنی اسد آمدند گلبوته ها را از روی زمین جمع کردند و گلستان را سر سامان دادند #سوم_امام🏴 #طایفه_بنی_اسد💔 @khademe_alzahra313