💕🕊💕
💌 #وقت_سلام ✋
نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه میخواهد
کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه میخواهد
عطش دارم،تو درجریانی و دیریست میدانی
دلم یک جرعه از دریای سقاخانه میخواهد
💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐
☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸
#التمــاس_دعـا
❤️زندگیتون امام رضایی❤️
#لطفا_نشر_حداکثری
👈 #فوروارد_یادتون_نره 🌹
@khademe_alzahra313
🍃🌺 🌺🍃
#ﺻﯿﺎﺩ_امام_ﺧﻤﯿﻨﯽ_ره
#سردار_شهید_عبدالرسول_زرین
سالروز شهادت
ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺯﺭﯾﻦ، ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺩﺷﻤﻦ ﻭﺣﺸﺖ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ " ﺻﯿﺎﺩ ﺧﻤﯿﻨﯽ ” ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺷﺪ.
ﺷﻬﯿﺪ ﺯﺭﯾﻦ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﮏ ﺗﭙﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﯾﮏ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺍﺯ ﭘﺲ ﺁﺯﺍﺩﺳﺎﺯﯼ ﺁﻥ ﺑﺮﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺗﺼﺮﻑ ﮐﺮﺩ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺑﻪ " ﮔﺮﺩﺍﻥ ﯾﮏﻧﻔﺮﻩ ” ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺷد.
ﺗﺼﻮﯾﺮ ضمیمه خبر ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺴﺘﺎﻥ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﮏﺗﯿﺮﺍﻧﺪﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﯾﮏ ﻣﺎﻧﻊ ﺭﺍ ﻫﺪﻑ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﯾﮏ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﺑﻪ ﻻﻟﻪ ﮔﻮﺵ ﺍﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩ.
ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﮏ ﺗﯿﺮﺍﻧﺪﺍﺯ ﺧﺒﺮﻩ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﺷﻬﯿﺪ ﺯﺭﯾﻦ ﺭﺍ ﻫﺪﻑ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺗﯿﺮ ﺑﻪ ﻻﻟﻪ ﭼﭗ ﮔﻮﺵ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺗﮏ ﺗﯿﺮﺍﻧﺪﺍﺯ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﺭﺍ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﺪ؛ ﺍﻭ ﻭ ﮐﻤﮑﯽ ﺁﻥ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﮎ ﻭﺍﺻﻞ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ.
ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ(ﺭﻩ) ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﻓﺘﻪ، ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
ﺍﯾﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺩﺭ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺧﯿﺒﺮ ﺑﻪ فیض #ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪ؛ ﺷﺎﺩﯼ ﺭﻭﺣﺶ #ﺻﻠﻮﺍﺕ
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
👤 آیت الله حق شناس ره شما شب از خواب بیدار شوید و سجاده را پهن کنید و بنشینید سر سجاده... حتی چرت
+
از خلوت های نیمه شب
با خدای خودت نگذر ...
همین مناجات هاست که آدم را
تا خدا می برد (:
این مناجات هاست که دستی میشود به سوی آسمانش برای گرفتن رحمت بی وسعتش ...
نصیب یکایکتون الهی 🌱
+ به یاد نماز شب های خالصانه شهدا
@khademe_alzahra313
#برگےاز_یاد🍃
رفتنم به گلزارشهدا شروع شـد. میخواستم آن حال محسنرا پیدا کنم آن شور و شعفی که از زیارت آنها به دست میآورد. گاهی محسن را سرقبر شهید علیرضا نوری میدیدم.
راست و حسینی همه خلافها را گذاشتم کنار. روزبهروز زندگیام شیرینتر شد. اختلافات زن و شوهریمان رنگ باخت و مهمتر از همه حال درونیام روبهراه شد.
زنم همه را شاهد بود؛ همینها باعث شد که خودش بیاید و بگوید:(( منم میخوام چادر بپوشم.))
دیگر خودمانیتر شدیم و شدیم یکپا رفیق فابریک؛ برای همین خیلی راحت بهش گفتم:(( از این سیدعلی تون که اینقدر سنگش رو به سینه میزنی برام بگو.)) ...
آن روز گفت:(( گفتنی نیست باید راهش رو بری تا بشناسیش!)) چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد:(( اونوقت محسن نیستم اگه تورو ننشونم جلوی آقا.))
.
.
خواهرم زنگ زد:(( آب دستته بذار زمین خودت رو برسون.))
دلم بند شد.سریع شال و کلاه کردم رفتم.همان دم در بهم گفت: داریم میریم دیدار رهبری. گفتیم توهم بیا.
پیش خودم گفتم حتما باید از پشت میلهها ببینمش. باورم نمیشد نمازم را پشت سر رهبر بخوانم نه از پشت میلهها به فاصلهی یک متر و نیمی. عزت از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید:(( عاقبتبهخیر بشی!))
همانجا به محسن گفتم:(( تو قول دادی و به قولت عمل کردی منم عوض شدم؛ ولی هوام رو داشته باش عوضی نشم.))
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_صلوات😊 مجاز است
@khademe_alzahra313