🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
مراقبت های چله پنجم 👇👇👇 💫🌟هدیه اعمال خیرمان از طرف شهید روز به بقیه الله الاعظم عج 🌟💫 ✅ 1_ رفت
سلام علیکم💐
بیست و پنجمین روز از چله 🌟 پنجم 🌟 مهمان سفره شهید 🌷حمید سیاهکالی 🌷 هستیم.
🌻👆🌻👆🌻👆
حمیدآقا بعد از نماز با دستش تسبیحات فاطمه زهرا (س) را می گفت. هنگام ذکر هم انگشت هایش را فشار می داد و در جواب چرایی این کار می گفت بندهای انگشت هایم را فشار می دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته ام.
حمید آقا از غیبت بیزار بود و اگر در مجلسی غیبت می شد سعی می کرد مجلس را ترک کند. همیشه به من می گفت: «دلم می خواهد در منزل ما غیبت نباشد تا خدا و ائمه اطهار به خانه و زندگی ما جور دیگری نگاه کنند.»
بسیار مهربان و مودب بود و رفتارش با فامیل و همسایه زبانزد بود.
بی اندازه صبور بود و ذکر لبش «و کفی بالله ناصرا» بود چنانچه در انتهای وصیت نامه خود نیز این ذکر را نوشت تا همه ما در فراغ او صبوری پیشه کنیم.
شهید حمید سیاهکالی مرادی #متولد اردیبهشت سال 1368 #مهندس نرم افزار💾 و #کارشناس حسابداری مالی بودند و سمت ایشان در #سپاه پاسداران استان قزوین به صورت #فرمانده مخابرات☎️ گردان سیدالشهدا علیه السلام، #فرمانده توپ 23 و مسئول فرهنگی گردان سیدالشهدا استان قزوین بوده است.
🔸آقاحمید مقید به #نمازشب و انفاق پنهانی واحترام زیاد به والدین وخانواده بودند👌
و بسیار مودب و مهربان☺️ که به حُسن خلق شهرت داشتند ایشان علاقه مند❣ به ادبیات بودند و وصیت نامه ایی📜 بسیار زیبا و پر محتوا به جا گذاشته اند👌.
🔹به دلیل علاقه ایشان به ادبیات اشعار و متون زیبای عارفانه و #عاشقانه در وصف مولایش #اباعبدالله و ✨امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) به یادگار مانده است..
🔸ایشان در مهر ماه سال 94 به اذن خداوند توانستند فردی از اهل #تسنن را به #شیعه متمایل گردانند و آن فرد شیعه گردید😍. #حافظ_قران و مربی کاراته و مربی دفاع شخصی و داور کاراته🏆 بود.در سال 91 ازدواج💍 کردند که از شهید #فرزندی به جا نمانده است🚫.
🔹زندگی ساده و ایمان و #چهره دل گشای☺️ ایشان زبان زد خاص و عام بود.در ماموریت #جعفرطیار در عملیات نصر 2 در سوریه منطقه حلب ناحیه العیس در 5 آذر ماه سال 1394 به فیض #شهادت نائل آمد🌷.که همچون #ابوالفضل_العباس (علیه السلام) بی دست وبی پا شدند و 💥فقط سینه ایشان که در محرم سینه زنی میکرد سالم مانده بود.
🔸مزار ایشان در گلزار شهدای🌷 استان #قزوین در قطعه 7 ردیف 11 واقع است.درست جایی که #خودش قبل رفتنش مشخص کرده است.
از اول نامزدیمون...💍
با خودم کنار اومده بودم که من،
اینو تا ابد ڪنارم نخواهم داشت...💔
یه روزے از دستش میدم...😞
اونم با #شهادت...
وقتی كه گفت میخواد بره...🚶
انگار ته دلم ،آخرین بند پاره شد...💔
انگار میدونستم ڪہ دیگه برنمیگرده...
اونقد ناراحت بودم...
نمیتونستم گریه کنم...
چون میترسیدم اگه گریه ڪنم،
بعداً پیش ائمه(ع) #شرمنده شمـ 😞
يه سمت #ايمانم بود و
يه سمت #احساسم...
احساسم ميگفت جلوش وایسا نذار بره...❌
ولی ایمانم اجازه نمیداد...
یعنی همش به این فکر میکردم
که #قیامت...
چطور میتونم تو چشماے #امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و...
انتظار شفاعت داشته باشم...😕
در حالےکه هیچ کاری تو این دنیا نکردم...
اشکامو که دید...😢😭
دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت...😭
"دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیـــــا..."
راحت کلمه ی...
❤...دوستت دارم...❤
💕...عاشقتم...💕
رو بیان میڪرد...
روزی که میخواست بره گفت...
#عاشقت_هستم_شدیدا_دوستت_دارم_ولی…
#دلبری_ها_یت_بماند_بعد_فتح_سوریه…
"من جلو دوستام،پشت تلفن نمیتونم بگم...
❤...دوستت دارم...❤
میتونم بگم...
💔...دلم برات تنگ شده...💔
ولی نمیتونم بگم #دوستت_دارم...
چیکار کنم...؟!"
گفتم...
"تو بگو یادت باشه،
من یادم میفته...☺️
از پله ها که میرفت پایین...
بلند بلند داد میزد...
❣یادت باشـہ...
❣یادت باشـہ...
منم میخندیدم و میگفتم:
💕یادم هسسست...
💕یادم هسسست...😭
✍همسر شهید،حمید سیاهکالی مرادی
#کرامت_شهید
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
پدرم از #دنیا رفته بودند و من برای ایشان خیلی #ناراحت بودم روزی به #مزار شهید حمید سیاهکالی مرادی رفتم و گفتم لطفا به دیدار #پدرم بروید
شب در خواب پدرم را دیدم که گفتن که آقایی اومد و منو ملاقات کرد و من رو برد در غرفه ی #پدران_شهدا... من جایم خوب است...
ارادتمندتم ای شهید...
👇👇👇👇
🔮 کرامت شهید
برای فرزند دار شدن کاملا ناامید بودم و دل مرده وقتی متوجه شدم شهید مدافع حرم آورده اند آمدم بر سر مزار شهید حمید سیاهکالی مرادی و خیلی گریه کردم و قسمش دادم و گفتم نذر میکنم بستنی بدهم در مزارتان و برایتان زیارت عاشورا بخوانم آن شب خواب دیدم شهید و همسرش به من هدیه ایی دادندخداوند به من بعد از دیدن خواب فرزندی به من عطا کرد و ما را غرق در خوشحالی کرد فرزندی سالم و زیبامن هنوز مرید این شهید عزیز هستم و خاک پای خانواده محترمشان بعد از تولد فرزندم نذرم را در مزار این شهید ادا کردم.
حمید #شبهای_جمعہ هیئت میرفت . چندین بار بہ من گفت ڪه باهاش برم ؛ ولی چون خجالت میڪشیدم نمیرفتم ؛ این بار حرفش را رد نڪردم ♥️.
فردای آن روز بعد از ڪلاس حمید طبق معمول با موتور دنبالم اومده بود ولی این بار با دستہ گل قشنگ🌹🌺
پرسیدم بہ چہ مناسبت گرفتی ؟😍 گفت : این گلها قابلتو نداره ، ولی از اونجا ڪه قبول ڪردی بیای هیئت این دستہ گل رو برای تشڪر برات گرفتم ... ☺️
✍ همسر شهید ...
#ایها_الرئوف
#امام_رضا_جان
یک بار دگر باز شد این میکده عشق
تا پُر بشود جام تهی گشته ی مستان...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم مطهر رضوی در انتظار روز میلاد ...
دیشب داییم اومد به خوابم گفت من جام خوبه ولی چرا دیگه برام نون خامه ای خیرات نمیکنی؟ آدم چی بگه به مرده؟ بگه پول ندارم؟☹️
😊
حالا اینکه شوخی و مزاح بود ولی میشه حتی کارهای پیش پا افتاده و کوچیک رو به نیت اموات انجام داد
مثلا آجری ،شیشه ای وسط خیابون افتاده به نیت امواتمون برداریم
هر کمک کوچیک به مردم رو هم دست کم نگیریم سریع زرنگ باشیم به نیت اموات انجا بدیم
کفشهای بهم ریخته جلو مساجد یا هر جایی رو به نیت اموات جفت کنیم
این کارها و خیلی از این نمونه های ساده که همه انجام میدیم همیشه
با یک نیت هم به خودمون هم به اموات منفعت برسونیم و باعث خوشحالیشون بشیم
میرسه به اونها مطمئن باشید
وقتی درروایت داریم اموات به تکه ای استخون که جلو سگ میندازن به همون اندازه به خیرات محتاجن فکر کنیم، هر کاری خیر کوچولو رو نیت خیر میکنیم و دست کم نمیگیریم
از امروز اینکارو بکنید نتیجه و اثرش هم به خودت هم به اموات میرسه
بنده دیدم که اثر داشته و نورش رسیده به اموات
شما هم امتحان کنید و لذت ببرید از انجام کار خیر😊✨💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فوق العاده زیباست
تصاویر کمتر دیده شده از حاج قاسم سلیمانی در حرم مطهر رضوی در شب ولادت امام هشتم علیه السلام
#ولادت_عشق
✨🌘✨
☘ یکی از بزرگان که در بین برخی اهل معرفت، معروف است که توانسته در مدت زمان کوتاهی تمام مراحل سلوک را طی نماید، سفارش می فرمود:
☘ "عمر خیلی کوتاه است ؛
تا می توانید از فرصت های خاصی که در آن می توانید مسیر های طولانی را در مقدار کمی از زمان طی کنید، استفاده ببرید.
✅ یکی از این فرصت ها، شب جمعه است.
شب های جمعه را اگر می توانید بیدار بمانید!"
☘ اگر کسی قادر به بیداری تمام شب نبود، سحر آن را از دست ندهد
و اگر به فیض بیداری سحر نیز نایل نگشت،
💟بین الطلوعین جمعه را مغتنم شمارد
که هم حالات معنوی و هم برکات مادی بسیاری را در آن می توان کسب نمود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 با امام رضـــــا یه سر بریم به ڪربلا...
📎درب بستـــــه حـــــرم
#التماس_دعـا
#سلام_امام_زمانم
💚 #سلام_آقای_من💚
بنویسید امید دلِ زهرا مهدی ست
چاره کار همه ی مردم دنیا مهدی ست...
السَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ اَوْلِیآئِهِ...
سلام بر تو ای مولایی که همچون پدران پاکت، بر ذره ذره این عالم ولایت داری.
سلام بر تو و بر روزی که زیر پرچم ولایت تو جهان آباد خواهد شد.
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
#یاایهاالعزیز🌱
❤️اللّٰهُمَعَجْللوَلِیِّکَاَلفَرَج❤️
@khademe_alzahra313
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_51
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
❄️🍃🌹🍃❄️
@khademe_alzahra313
💝✨💝✨💝✨💝
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ✨
🍃🤲اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِىَّ بن مُوسَی الِّرِضا المَرُتَضی.
✨ اَلاِمامِ التَّقیِّ النَّقیِّ
🍃💖وَ حُجَتِکَ عَلی مَن فَوق الاَرضِ.
✨و َمَن تَحت الثَّری 🍃💖اَلصِدّیقِ الشَّهید
✨صَلاةً کَثیرَةً تآمَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة
🍃💖کَاَفضَلِ ما صَلَّیتَ عَلی اَحَدٍ مِن اولیائِک
🍃💖✨💖🍃
🍃🤲یا اَبَالْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ مُوسى اَیُّهَا الرِّضا
🍃یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ
🍃🤲یا سَیِدَنا وَ مَولانااِنا تَوَجَّهنا وَ استَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ
🍃وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا
🍃🤲یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه.
@khademe_alzahra313
محبوب رضاست هرکه دل ریش تر است 😭
از کعبه صفای آن حرم بیشتر است 🌷
آن جاست طبیبی که ندارد نوبت 🌷
هردل که شکسته تر بود پيش تر است 😭
شفای همه مریضان...
وبی اولادان
🌕 فضیلت عجیب زیارت امام رضا (ع ):
🌺 شهید دستغیب در کتاب داستانهای شگفت انگیز نقل می کند:
🔴 حیدر آقا تهرانی گفت: در چند سال قبل، روزی در رواق مطهر حضرت رضا علیه السلام مشرف بودم پیرمردی را که از پیری خمیده و موی سر و صورتش سفید و ابروهایش بر چشمانش ریخته بود - دیدم؛ حضور قلب و خشوعش مرا متوجه او ساخت.
وقتی که خواست حرکت کند دیدم از حرکت کردن عاجز است؛ او را در بلند شدن یاری کردم؛ آدرس منزلش را پرسیدم تا او را به منزلش رسانم؛ گفت:
حجره ام در مدرسه خیرات خان است او را تا منزل همراهی کردم و سخت مورد علاقه ام شد؛ به طوری که همه روزه می رفتم و او را در کارهایش یاری می کردم نام و محل و حالاتش را پرسیدم.
گفت: نامم ابراهیم و از اهل عراقم و زبان فارسی را هم خوب می دانم؛ ضمن بیان حالاتش گفت: من از سن جوانی تا حال هر سال برای زیارت قبر حضرت رضا علیه السلام مشرف می شوم و مدتی توقف کرده، باز به عراق بر می گردم؛
در سن جوانی که هنوز اتومبیل نبود دو مرتبه، پیاده مشرف شده ام؛ در مرتبه اول سه نفر جوان، که با من هم سن و رفاقت ایمانی بین ما بود و سخت به یکدیگر علاقه داشتیم؛مرا تا یک فرسخی مشایعت کردند و از مفارقت من و این که نمی توانستند با من مشرف شوند، سخت افسرده و نگران بودند؛ هنگام وداع با من می گریستند و گفتند: تو جوانی و سفر اول پیاده و به زحمت می روی؛ البته مورد نظر واقع می شوی؛ حاجت ما از تو این است که از طرف ما سه نفر هم سلامی تقدیم امام علیه السلام نموده،در آن محل شریف، یادی هم از ما بنما.
پس آنها را وداع نموده،به سمت مشهد حرکت کردم. پس از ورود به مشهد مقدس با همان حالت خستگی و ناراحتی به حرم مطهر مشرف شدم. پس از زیارت، در گوشه ای از حرم، و حالت بیخودی و بی خبری به من عارض شد؛ در آن حالت دیدم حضرت رضا علیه السلام به دست مبارکش رقعه های بیشماری بود که به تمام زوار، از مرد و زن، حتی به بچه ها هم رقعه ای می داد؛ چون به من رسیدند، چهار رقعه به من مرحمت فرمود: پرسیدم چه شده است که به من چهار رقعه دادید؟
فرمود: یکی از برای خودت و سه تای دیگر برای سه رفیقت؛عرض کردم این کار، مناسب حضرتت نیست خوب است به دیگری امر فرمائید تا این رقعه ها را تقسیم کند.
حضرت فرمود: این جمعیت همه به امید من آمده اند و خودم باید به آنها برسم. پس از آن یکی از رقعه ها را گشودم دیدم چهار جمله در آن نوشته شده بود.
🔴 برائة من النار و امان من الحساب و دخول فی الجنة و انا بن رسول الله صلی الله علیه و آله
🔵 خلاصی از آتش جهنم و ایمنی از حساب و داخل شدن در بهشت منم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله
📚 داستانهای شگفت انگیزص 165
🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺
-------------------------
@khademe_alzahra313