eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
600 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 ها مهمان پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هستیم ... 🌼🌱اعمال مستحبی امروز را تقدیم به وجود مقدس پیامبر وپدر و مادر بزگوارشان میکنیم السّلام علیک یا مولای یا رسول الله ورحمة الله و برکاته 🌿🌿💚🌿🌿💚🌿🌿💚 @khademe_alzahra313
امروز شنبه است و ما با حضور در بیت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، پر از رحمت و. مهربانی می شویم و نیت می کنیم که امروز با همه موجودات عالم با رحمت و مهربانی روبرو شویم. این نیت را وارد متن زندگی امروز کنیم و خیال خود را پرواز دهیم تا مدينة النبی (ص). به نظر شما خیال ما با این اتصال دائمی و این مراقبت بر مهربانی و رحمت، طهارت پیدا نمی کند؟ «نیت های ما بر خیال های ما اثر گذار هستند» ‼️ سلام بر پیامبر عظیم الشان اسلام سلام بر انبیا الهی از آدم تا خاتم سلام بر اهل رحمت و نور سلام بر شما صبح شنبه شما بخير و عافیت
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج‌محمد ابراهیم همت 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 این قسمت دشت های سوخته فصل سوم قسمت 4⃣7⃣ چرا این قد
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🌸🌺🌹🌸🌺🌹🌸🌺 فصل چهارم قسمت5⃣7⃣ آخدا یک سرسوزن نسیم!یک باد کوچولو به ابوالفضل از گرما پختیم😢😩 وای ی ی ی ی !این پشه ها هم قوز بالاقوز شده اند.😕😕 شب که برای خواب به داخل چادر رفتیم حاجی هموز نیامده بود .نه کولر داشتیم و نه روشنایی.دار و ندارمان یک بسته شمع بود.😩 باید حواسمان را جمع میکردیم که محلمان کشف نشود.و الا سروکله ی میگ های دشمن پیدا میشد😏 چند دقیقه ای داخل ننشسته بودیم که نفس مان از گرما گرفت.بیرون که رفتیم از دست پشه ها کلافه و به سرعت داخل چادر شدیم.🙄 همان چند لحظه کافی بود تا سر و صورتمان مثل زمین شخم زده شود.😩😩 آن ها نیش میزدند و ما با ناخن می خراشیدیم و دشنام می دادیم.😣 ناچار یکی از شمع ها رو روشن کردیم و اطرافش نشستیم .خیس عرق بودیم که حاجی غرزنان وارد شد.😩 در حالی که سر و بدنش را خشک میکرد و می خارید ،روی یکی از پتوها دراز کشید و آرنج روی پیشانی گذاشت تا بخوابد🙂 چند ثانیه ای نگذشته بود که اولین سیلی را خودش به صورت خودش زد و زیر لب غرزد :((ببین سگ پدر صاحاب نمیذاره یه چرتی بزنیم!))😒 به خنده ی ما اهمیت نداد و دومی را هم با بدوبیراه به پس گردن خودش زد که شلیک خنده ی ما بلند شد. 😁😆😅 با گفتن:((رو آب بخندید!)) به پهلوی راست غلتید و نیمرخ صورتش را زیر پنجه برد.خروپف او در حال بیرون آمدن بود که یکباره مثل فنر نیم خیز شد و ضدبه ی محکمی به صورت و گوش خود نواخت و فریادش چادر را پرکرد:((ای پدرسوخته ی بد جد و آباد!بی پدر مادر تا ته فرو میکند.))☹️ قهقهه ی ما دوباره چادر را گرفت وضربه ی بعدی حاجی با فریاد بیرون آمد :((آخ گردنم که الهی تخمتان را ملخ بخورد!))😣😢😫 و روی دوزانو نشست و در نور کم شمع چشم در هوا چرخاند . یک مرتبه دستش در هوا قوس زد و با مالیدن به شلوارش گفت:((آخیش ش ش! بالاخره گرفتمش.))😠😐😐 ادامه دارد.... 🌺🌸🌹🌺🌸🌹🌺🌸🌹
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🌸🌺🌹🌸🌺🌹🌸🌺 فصل چهارم قسمت5⃣7⃣ آخدا یک سرسوزن نسیم!یک باد کوچو
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 این قسمت دشت های سوخته فصل چهارم قسمت 6⃣7⃣ قاسم عبدی ریسه رفت و گفت:((حاج احمد به دلت وعده نده!یکی دوتا که نیستند 😂😂 محسن هم دنبال حرفش گفت:((الان فک و فامیلش میریزند سرت خونخواهی! ))😁😁 حاجی اهمیتی به متلک آن ها نداد وبا دهن دره ی بلندی نالید:((به خدا گیج یه چرت خوابم. کردارم امروز درآمد.))😅 سرهنگ تقی شادکام با طعنه گفت:((حاج احمد کسی که جلوتو نگرفته،خوب بگیر بخواب!))☺️ که یک مرتبه جوش آورد و عصبانی دادش درآمد:((کجا بخوابم!مگر این خمسه خمسه ها می ذارند؟اگر مردین خودتون بخوابین!))😡😡 با شلیک دوباره ی خنده ی ما اخم هایش بازشد و آمد کنار شمع نشست.نگاهی به سقف و اطراف چادر کرد و گفت:((چادر بهتر از اینم گیرتان نیامد.😂😂 با این جگر زلیخا مگه میشه خوابید! ))😂 تقی در جوابش گفت:((خب میگی چیکار کنم حاجی!این شب تاریک نخ و سوزن از کجا بیاریم؟))😁😃 سرهنگ صادق به شوخی زد و گفت:((ای بابا! ماموریت پنج روزه که این همه دنگ و فنگ نداره. یک جوری باید تحمل کنیم)).😁😃 سرهنگ محسن مفیدفر نجوا کرد :((بی خود به دلتان وعده ندهید.کدام ماموریت ما رفتیم و کمتر از یک ماه طول کشید؟این جا هم حالا حالاها مهمانیم.))😏😐 حاجی حرفش را تایید کرد و گفت:((آقا محسن راست میگه.بلند شین یه کاربکنیم که این جوری نمیشه.)) سروان محمدمهدی دجپور که با غیظ گوشش را می چلاند،عصبی گفت:((خدا ذلیلش کند ،چنان نیش زد که ننه ام جلو چشمم آمد)).😡😐 حاجی مثل اینکه فکری به خاطرش رسیده باشد از جا برخاست و رفت بیرون و پنجره های چادر را کیپ بست و داخل شد.نگاه حق به جانبی به همه کرد و با فوت محکمی به شمع گفت:((تحمل گرما بهتر از نیش پشه است،یالا بخوابید!))😁😩😐 قاسم نق زد:حاجی،پنجره ها را چرا بستی؟میپزیم)).😬😕 ادامه دارد... 🌺🌹🍃🌺🌹🍃🌺🌺🍃 ادامه ی این داستان ان شاالله فردا در کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌻 پذیرش یا عدم پذیرش ولایت 🌸 امام رضا علیه السلام فرمودند: مَثَل مؤمنین در قبول ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام در روز خمّ، مثل در سجده بر حضرت علیه السلام است، و مَثَل کسانی که در روز غدیر از ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام سرباز زدند، مَثَل شیطان است. 📕اقبال الأعمال، ص778 🌻 فقط حیدر امیرالمومنین است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 روحانی اولین خانواده ایرانی هستند که پیکرشان به دست داعشی‌های جلاد در شهر بلده عراق قطعه‌قطعه شد
شهید سیدرضا بطحایی تحصیلات خود را در حوزه علمیه گلپایگان آغاز کرد و در خوانسار، قم، تهران و سپس نجف ادامه داد. او مدت ۱۰ سال در نجف زندگی کرد و در عراق به شهادت رسید. همسرش نیز از عراقی‌های مقیم قم بود.
این شهید در تاریخ ۲۱ خرداد ماه سال ۱۳۹۳ به همراه خانواده خود  در مسیر سامرا به نجف گرفتار کمین گروه تروریستی تکفیری داعش می شوند حجت الاسلام سید محمدرضا بطحایی به همراه همسر باردار و فرزند خردسالش سیدمحمد علی و یک خانواده ایرانی دیگر در سامرا توسط تروریست‌های داعش به طرز فجیعی به شهادت رسیدند. حجت الاسلام سید رضا بطحایی طلبه ایرانی ساکن در نجف اشرف به اتفاق خانواده اش و یک خانواده دیگر برای زیارت حرم مطهر امامین عسکریین عازم سامرا شدند. با حمله تروریست های داعش به سامرا و آغاز درگیری ها وی و خانواده اش به اتفاق یک خانواده ایرانی دیگر دو روز در حرم مطهر عسکریین اقامت می کنند. اما ظهر روز پنج شنبه با تصور اینکه امنیت در سامرا برقرار شده است از حرم مطهر خارج تا سامرا را به مقصد نجف اشرف ترک کند که ساعتی بعد در جاده سامرا به کمین نیروهای داعش افتادند. وی هنگام دستگیری ملبس به لباس روحانیت و در حال مکالمه تلفنی با دوستانش در نجف اشرف بوده است که تروریست های داعش تلفن را از وی گرفته و دستگیری آنان را اعلام می‌کنند.  تروریست های داعش پس از دستگیری، این روحانی ایرانی، همسر و فرزند خردسالش و خانواده ایرانی دیگر را به طرز فجیعی به شهادت رساندند.