eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
613 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 خادم. @Amraei0 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یابن الحسن... سلام آقاجان سه شنبه شده یک نگاه کن فکری به حال و روز من بی پناه کن یوسف ندیده ها همه جمعند دورهم فکری برای آمدن از عمق چاه کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای مسجد خورشید فلک صحن و سرایت محراب گل و آینه ایوان طلایت 💠 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى @khademe_alzahra313
✅به امام زمان قسم تا به امروزیك نگاه حرام نكرده‌ام سید شجاع الدین جعفری، برادر سعید، نقل می‌کند: «شبی كه مرحوم آقا‌سعید در بامداد آن، شهید شدند دسته‌ی ما عملیات داشتیم. یكی دو ساعت به غروب مانده بود كه آقا‌ سعید به من گفتند: «آقا شجاع برویم غسل كنیم.» نزدیك محل استقرار ما در قره بلاغ یك موقعیتی بود به نام چم امام حسن(ع) كه از سر شاخه‌های رود الوند به حساب می‌آمد، آب زلالی داشت و عمقش هم تقریباً به اندازه یك نفر بود . در مسیر تا چم امام حسن (ع) آقا ‌سعید با من صحبت می‌كرد. از اهمیت امر به معروف و نهی از منكر و لزوم پرهیزکاری سخن می‌گفت. ...صحبت هایمان تا زمان بیرون آمدن از آب ادامه یافت. توصیه هایی به من فرمود از جمله آنكه گفت : «شاربت بلند شده آن را كوتاه كن» و فرمود كه: «تو الان در سِنّی قرار داری كه در معرض نگاه حرام هستی. چشمانت را پاك نگهدار و از گناه دوری كن» عرض كردم: «آقا سعید روزگار طوری نیست كه بشود تقوا را آنطور كه شما می‌گویید نگه داشت. صبح كه از منزل بیرون می‌آئیم كسانی را می‌بینیم كه حجابشان را درست رعایت نمی‌كنند » آقا ‌سعید همانطور كه سرش را با حوله خشك می‌كرد، پرسید: «سن شما بیشتر است یا من؟» گفتم: شما. حوله را از روی صورتش كنار زد و گفت: «به وجود مقدس امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) تا به امروزیك نگاه حرام نكرده‌ام» این قسم بزرگترین قسم سعید بود و چنان این حرف را محكم زد كه اشك در چشمانم حلقه بست @khademe_alzahra313
نصفه شبا اگه از خواب پریدی همینجوری نگیر باز به خواب ... ب این فک کن کی کارت داشته که بلندت کرده ـــ☺️ حداقلش رو‌کن به قبله بگو صل الله علیک یا اباعبدالله💔
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
دانایی دانایی: 🔹آیت الله قاضی(ره) : 🔰اشراف در #قیامت 🔴در قیامت #اشراف آن کسانی هستند، که #نماز_شب
💠برای سعادت دنیوی و اخروی نماز شب را دریابیم❗️ 🌺آیت الله جواد آقا ملکی تبریزی: 🌕شب که انسان می خوابد ملائکه موکل بر انسان، او را بیدار می کنند برای نماز شب و بعد چون انسان اعتنا نمی کند و دوباره می خوابد باز او را بیدار می کنند! ❇️این بیداری ها از روی مصادفه و اتفاق نیست، بلکه بیداری های ملکوتی است که به وسیله فرشتگان انجام می گیرد! 🔖اگر انسان استفاده کرد و برخاست، آنها تقویت و تایید می کنند و روحانیت می دهند؛ و اگر نه متاثر می شوند و کسل می گردند؛ 🌺میرزا جواد ملکی تبریزی می‌فرمود: ✴️اگر از خواب برخاستید آن ملائکه را نمی بینید، أقلاً به آن ها سلام کنید و تحیت و تکریم بگویید و تشکر نمایید! 📚 طبیب دل ها، صادق حسن زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ ❤️قربان و غدیر رفٺ ولے یار نیامد ❤️آن شمع دل افروز شب تار نیامد ❤️چند روز دگر مانده ڪہ با نالہ بگوییم ❤️اے اهل حرم میر و علمدار نیامد 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج 💚
❄️🍃🌹🍃❄️ 🌹طرح ختم قران کریم🌹 به نیت سلامتی وتعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹 ❄️🍃🌹🍃❄️
🌿🌻قراره هر صبح🌻🌿 🔅سه مرتبه بگو : 🌻صَلَّی اللّهُ عَلیکَ یا اَباعَبدِاللّه 🌻 (درود خدا بر تو یا ابا عبدالله) تا ثواب زیارت سیدالشهداء از راه دور برات ثبت بشه ان شاءالله🤲🌻 🌻🌿🌻🌿🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ✨صبح روز چهارشنبه تون پر از خیر و برکت و به شادی ☀️امروز متعلق است به امام موسی کاظم، امام رضا ،امام جواد و امام هادی علیهم السلام 🎁مهمانشون هستیم ان شاء الله با آگاهی و کارهامون رو با نیت الهی انجام و به این بزرگواران هدیه می دهیم ✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و... ✨غذای غیر نذری نخوریم حتی میوه یا آب خوردنمون با نیت باشه خلاصه تو خونه های ما همه فقط غذای حضرتی می خورند (غذای جسم و روح) 💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله دعای روز چهارشنبه: https://eitaa.com/womanart2/85 زیارت روز چهارشنبه: https://eitaa.com/womanart2/86 @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تجدید بیعت روزانه با امیرالمومنین علیه السلام 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین ناصری ⏱ یک دقیقه @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌸🌹🥀🌼🌸🌼🌹🥀🌼🌸🌹🥀 فصل ششم قسمت 5⃣0⃣1⃣ عقرب! عقرب! عقرب
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌸🌹🥀🌼🌸🌼🌹🥀🌼🌸🌹🥀 فصل ششم قسمت 6⃣0⃣1⃣ _ با ابراهیم صحبت می کنم. اگر اجازه داد با شما برمی گردم.😘😄 با ابراهیم اما صحبت نکرد. پدر و مادر ابراهیم برگشتند شهرضا و ژیلا نتوانست برگردد.دلش نیامد که از ابراهیم جدا شود.😭😓 ترجیح داد با عقرب ها کنار بیاید و بادوری از ابراهیم کنار نیاید. می خواست آن سال را، نوروز آن سال کنار همسرش باشد.😄😃 سفره ی هفت سین را که پهن کند، سه نفری، ابراهیم، مهدی و ژیلا سرسفره، باهم باشند.🤣😅 قرآن که خواندند و دعای تحویل سال(( یا مُقلِّبِ القلوب والابصار، یا مدبّر اللّیلِ والنَّهار، حوّل حالِنا الی اَحَسَنِ الحال)) _ را ابراهیم دیوان حافظ را باز کند وبه تفآل غزلی بخواند تعبیرش را بگوید وبعد هم تبریک و شادمانی. 😁😂 حتی برای چند ساعت ، اما این هم رویایی بیش نبود😪 جنگ هر لحظه وسعت و شدت بیش تری می گرفت و ابراهیم را بیش تر در خود غرق می کرد. ابراهیم غرق شده بود دیگر و ژیلا هرچه قدر هم که می خواست دستش به ابراهیم نمی رسید: 😭😭 _ امروز را لااقل ، پیش ما می ماندی! _ می ماندم ؟ چگونه؟ وقتی حاج احمد سراغ میدان مین رفته است؟🙄😐 وقتی عباس و محسن و محمود و رضا و... همه توی آتش دارند بال بال می زنند، من چه جوری می تونم این جا پیش زن و بچه ام بمانم و با آن ها خوش باشم؟ گر چه می دانم ... 😨😥 و سکوت کرد . ژیلا پرسید: _ می دانی چی ؟ می دانم که این، حق شماست!😭 و بغض کرد . بغض که کرد ، ژیلا پیش تر خزید. شیفته تر وشیداتر از قبل نگاهش کرد وگفت:🤔🙄 _ برو ! همین الان بلند شو برو. _ برم؟ _ تو که باید بری، پس تا پشیمان نشدم و جلوت را نگرفتم ، یا علی! 🤚 و ابراهیم، لبخند برلب، از او واز محمد مهدی اش خداحافظی کرد ورفت. 🙂
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌸🌹🥀🌼🌸🌼🌹🥀🌼🌸🌹🥀 فصل ششم قسمت 6⃣0⃣1⃣ _ با ابراهیم صحب
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌸🌹🥀🌼🌸🌼🌹🥀🌼🌸🌹🥀 فصل ششم قسمت 7⃣0⃣1⃣ ابراهیم دوباره رفت به منطقه. ابراهیم که رفت ، دوباره اندوه، مثل سایه ای از لای دیوار بیرون آمد.😭آرام آرام پیش خزید و اورا ، ژیلا را در آغوش فشرد.😄 ژیلا لرزید، ترسید و روبه ابراهیم _ که انگار روبه رویش ایستاده بود، گفت : _ بیشتر از این نمی تونم بمونی؟ 😥😪 _ می بینی که نمی تونم. آمده اند دنبالم. حاج احمد هم نیست. رفته شناسایی و کارها رو سپرده به من .ببخش دیگه. 😪😏 و ژیلا نتوانست مخالفت کند . می دانست که توی خط همه چشم به راه اویند. گفت : _ باشه برو . خدا نگهدارت. بالاخره آن ها هم حق دارند فرمانده شان هستی و هزار جور کار ومسوولیت داری لابد.😏🤚 و ابراهیم دیگر نبود. گفته بود : _خیلی ممنون . ممنون که مرا درک می کنی و...😄😘 و ژیلا نتوانسته بود حرفی را که می خواست بگوید ، بگوید. ابراهیم رفته بود و این بار تا سه چهار روز برنگشت. یعنی نتوانست برگردد.😭😨 و ژیلا دوباره دفترچه تنهایی اش پر از خط شد و پر از خاطره و پر از اضطراب ونگاه به در و دیوار وحرکت پر شتاب تر عقرب ها که حالا دیگر اظهار هیچ کاری با ژیلا و مهدی نداشتند. فقط بودند. فقط زندگی می کردند😘 از رفتن حاج احمد با کریم چوپان برای شناسایی منطقه عملیاتی یک روز، دو روز، سه روز گذشت و هیچ خبری ازشون نشد. همت دیگر آرام و قرار نداشت.🤔 گاهی خودش را چنان غرق در کارها می کرد که نیامدن حاج احمد را فراموش کند، گاهی به فکر رفتن دنبال حاج احمد می گشت و گاهی به سکوت پناه می برد. شهبازی هم مثل او نگران بود : _ حالا باید چه کار باید بکنیم؟ ادامه دارد...🌹🌹🌹 ادامه این داستان فرد در کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیکم السلام : ۲۲ ذى الحجة ۱ - شهادت ميثم تمّار در اين روز در سال ۶۰ ه’ ميثم تمّار به دليل وفادارى به امام حسين عليه السّلام به دست ابن زياد به دار آويخته شد و به شهادت رسيد. (اعلام الورى: ج ۱، ص ۳۴۳. قلائد النحور: ج ذى الحجة، ص ۴۱۶. منتخب التواريخ: ص ۱۳۱. مراقد المعارف: ج ۲، ص ۳۴۰. وقايع المشهور: ص ۲۴۰) تاريخ شهادت ميثم ۱۹ ذى الحجه و روز عاشورا نيز نقل شده است. (مستدرك سفينة البحار: ج ۵، ص ۲۱۴) @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای پیشگویی امیرالمومنین امام علی سلام الله علیه درباره نحوه شهادت «جناب میثم تمار رحمه الله» ۲۲ ذی الحجه، سالروز شهادت جناب میثم تمار @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
سلام علیکم💐 بیستم از چله 🌟 ششم 🌟 مهمان سفره شهید 🌷محمود نریمانی 🌷 هستیم.
سلام علیکم💐 بیست و یکمین روز از چله 🌟 ششم 🌟 مهمان سفره شهید 🌷سید مجتبی میرغفاری 🌷 هستیم.
🔺 نامه‌ای عجیب از شهید " " که ۳۰ سال پس از شهادت به خانواده‌اش رسید. در بخشهایی از این نامه آمده است: 🔹وقتی در با دشمن نبرد می‌کردم به خودم آمدم احساس کردم نسیمی از سوی می‌آید، وقتی درون این احساس بودم یکدفعه صدای ملکوتی را احساس کردم، در همین لحظه، ملائکه‌ای مرا به آغوش کشید، وقتی چشم باز کردم خود را در صحن در کنار سرور شهیدان یافتم، آری مادر، آری مادرِ شهید مجتبی و ای مادران و همسران شهدا، این است مقام شهیدان. 🔹 مادر ماها پشت سر سرور شهیدان می‌خوانیم، هنوز باور ندارم چه می‌بینم، خوابم یا بیدار، خدایا بچه‌های فلاح به من خوش‌آمد می‌گویند، همه بچه‌ها اینجا هستند، وقتی به مقصد رسیدم بچه‌ها جویای حال خانواده‌شان بودند... مادر حال می‌فهمم من اینجا زنده هستم، در آنجا بی‌جانی بیش نبوده‌ام... خدایا به عظمت وبزرگی مارامدیون نگردان
شهید سید‌مجتبی میر‌غفاری ۱۹ دی‌ماه سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد. مادرش معلم قرآن بود و سیدمجتبی هم با تشویق‌های مادر راه قرآن را در پیش گرفت و به قاری خوشخوانی تبدیل شد. از همان دوران نوجوانی و جوانی فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی زیادی داشت و برای رفع مشکلات اطرافیان صندوق قرض‌الحسنه‌ای تشکیل داد. پس از اخد دیپلم به عنوان کارمند شهرداری تهران مشغول کار شد و همزمان با کار تحصیل در رشته مدیریت را هم در دانشگاه آغاز کرد. حضور در جلسات شیخ حسین انصاریان، حضور در هیأت‌های مذهبی مختلف و راه‌اندازی جلسه قرآن در حسینیه جان‌نثاران از جمله فعالیت‌هایش بود. همچنین همکاری با شورای نگهبان در سال‌های اول انقلاب از دیگر برنامه‌هایش بود.
قرائت قرآن و راه‌اندازی جلسه قرآن از جمله فعالیت‌هایش بود و عمل به قرآن مهم‌ترین برنامه زندگی‌اش بود. زندگی روز‌مره‌اش را با قرآن تنظیم کرده بود و کاری به جز این انجام نمی‌داد. در تلاوت از سبک استاد شعیشع استفاده می‌کرد و به ترتیل منشاوی علاقه زیادی داشت. مداح اهل بیت (ع) هم بود و در جلسات و هیأت‌های مختلف حضور پیدا می‌کرد، از تجملات بسیار دوری می‌کرد. به مال حلال بسیار تأکید داشت و در زندگی خیلی دقت می‌کرد.
اما ۳۰ سال پس از شهادت وی همسرش در بین وسایل قدیمی خانواده و در لای یک کتاب نامه‌ای از او پیدا می‌کند که در این نامه موضوعات عجیبی از شهید بیان شده است.