eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
614 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 خادم. @Amraei0 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
✍دیروز شما در قاب عڪسے جمع شدید ونفهمیدیم ڪدام‌تان حسینــے شدید؟! امــروز ما نظاره میڪنیم ایــن حلقــہ‌ے عاشــقانہ را، و افسوس مےخوریم: ڪہ جا مانده‌ایم ... 😔
"ابراهیم" نامِ دیگر امید به زندگیست…❣ برای من اصلا خودِ امید و زندگیست گاهی حس میکنم "عزیز دردانه‌ی" خداست❤️ خدا دستش را از مهربانی پر کرده؛ تا او در زندگی‌هایمان گره بگشاید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
● داوود عابدی که یکی از یلان گردان میثم بود، با صدای رسا و قشنگی روضه می‌خواند و با لهجه اصیل تهرانی و بسیار تو دلی دعا می‌کرد. بچه‌ها به داوود می‌گفتن: «داوود غزلی». ● او یک بار هم ابرام هادی را زیارت نکرده اما مریدش شده بود. هر وقت مرا می‌دید، از پهلوانی و مرام و مسلک ابرام می‌پرسید. می‌خواست مثل ابرام داش بشود. گیوه ی نوک تیز می‌پوشید. شلوار کردی تن می‌کرد و کلاه کف سری می‌گذاشت. این جوری، بسیار خوش رخ تر می‌شد. ●داوود، یک تسبیح سندلوس اعلا داشت که هر روز صبح، با یک تکه چوب مخصوص بهش روغن می‌زد تا شفاف و براق بماند. داوود از عملیات والفجر چهار به گردان میثم آمد و من هر وقت او را می‌دیدم، این تسبیح سندلوس دستش بود. 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۲/۱/۷ تهران ●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ جزیرهٔ مجنون ، عملیات بدر
سالها بچه دار نمی شد وارد گروه جهادی مهلا شد نیت کرد...
♨️دنیآ غفلتـــــ هاستــ هر ڪه بیشتر دچـار شود زودتر ، غرق مےشـود....!! چقدر ، دنیآ را جدے گرفته‌ایم! مـآ مسافرهـایی ڪه ماندن یـا رفتن مان هم دستـــــ خودمان !! 🌷🌷🌷🌷🌷
4_5960811516130231781.mp3
1.9M
🌷 نکته زیبا از علامه حسن زاده و مشغول کردن نفس 🔊 استاد خسروجردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🍃 کنار نام تو لنگر گرفت، کشتی عشق؛🌱 که یاد تو، آرامشی است، طوفانی...🍃 "قیصرامین‌پور"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحُبِّ الحسین ○•🌱 ما زندگی را در نام تُ پیدا کردیم! جان و جوانی‌مان خلاصه شد در مِهر بی‌کرانه‌ات... بزرگ شدیم پای روضه و... حال‌مان با کربلایت خوب شد! داریم پیر می‌شویم و... سربلندیم از این‌که عشق اول و آخرمان تو بوده‌ای؛ حسین‌جان! صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین ✋🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°🌱 ❤️ در کنارِ نامِ حیدَر نامِ زَهرا دلرباست...؛ عشقِ زَهراهَم بِه حیدَر واقعابی انتهاست...! مرتضیٰ بانامِ زَهراٰ فاتِحِ میدان شده...؛ باورِ زَهراٰست دستانِ عَلی خیبر گشاست...!
💚شهید ابراهیم هادی💚 🌷خانمی که حجاب درستی نداشت با ماشین مدل بالا با همراه همسرش به ابراهیم هادی برخورد کرده و با دیدن او، حرف زشتی به ایشان می زند ابراهیم به همراهش که سوار موتور بود اشاره میکند که سریع برویم دنبالش ! وقتی به ماشین می رسند ابراهیم هادی سلام گرمی با رانند میکند و می پرسد ببخشید، خانم شما فحش بدی به من و همه ی ریش دار ها داد. می خواهم بدانم که آیا من کار نادرستی کردم یا حقی از ایشان گردن بنده است که اینطور برخورد کردند؟راننده که تیپ ظاهری ابراهیم و برخورد خانمش را دیده بود و توقع این واکنش را از ابراهیم نداشت ، و پیاده شده و روی ابراهیم را بوسید و گفت ما اشتباه کردیم و شما هیچ خطایی نکردی و بعد از کلی معذرت خواهی آنها را ترک می کند🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔آه یارقیه.. مشایه یعنی آبله پای رقیه مشایه یعنی کاروان، محمل، رقیه ... 📍 ۱۴۰۰ جنوب عراق 🤲اگر اشک چشم تون جاری شد ، برا فرج امام زمان دعا کنید.. اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 🌼«صبحم» شروع می شود ✨«آقا به نامتـان » 🌼«روزی من» همه جـا ✨«ذکـر نـامتـان» 🌼صبح علی الطلوع ✨«سَلامٌ عَلی یابن الحسن» 🌼مـن دلخـوشـم بـه ✨«جـواب سلامتـان»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از عبد رو سيه به سوی نور السّلام از اين سکون به وادی پُرشور السّلام روحی فداک حضرٺ عشق آفرين حسين_ع صبحم به نامتان ز رهِ دور السلام علیه السلام
داداش ! دعایم برایت برای شھـادت💔 به شرط شفاعت وفا کن به عھدت ...😞
آن گونه باش كه اگر تو را نديدند، هوايت بى‌قرارشان كند و اگر حضورت را به دست آوردند، غنيمت بشمارند و اگر غايب شدى، به سراغت بيايند و اگر مُردى و رفتى، جاى خالى تو را احساس كنند ...! ✍آیت الله علی صفائی حائری
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
ابراهیم رفیقی داشت به نام محمد فرهنگ که چندین بار با ابراهیم تمرین کرده و به زورخانه حاج حسن آمده بود. او کشتی گیر موفقی در باشگاه ابومسلم بود. او ابراهیم را دوست داشت مثل دیگر کسانی که با یک برخورد با او دوست می شدند. محمد در مسابقات قهرمانی خوش درخشید و مسافر مسابقات جهانی کانادا شد.قبل از عزیمت به دعوت ابراهیم به زورخانه حاج حسن آمد. ساعتی بعد از تمرین من و علی نصرالله راهی حضور خانه شدیم.همین که می خواستیم وارد شویم با صدای فریاد ابراهیم متوجه شدیم!او داد میزد: من را بزنید اما با ممد کاری نداشته باشید همه مال ماست و ... همینکه وارد شدیم دیدیم سه نفر از همین جماعت جاهل چاقو به دست منتظر فرصت حمله هستند! محمد پشت ابراهیم پناه گرفته بود.ابراهیم هم داد میزد و... من تا وارد شدم یکی از آنها را گرفتم و چاقو را از دستش خارج کردم. علی نصرالله هم به همین صورت و نفر آخر هم با حمله ی ابراهیم روی زمین افتاد. آنها بعد از کتک خوردن فرار کردند. محمد از ابراهیم خداحافظی کرد و رفت. این محمد آن سال قهرمان مسابقات جهانی شد.بعدها هم پله های پیشرفت را یکی پس از دیگری طی کرد تا این که در سال های اخیر؛ کسوت سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی را عهده دار شد.او محمد بنا یکی از قهرمانان ملی ما شد .