نمی دانست که بارها خواب #ابراهیم را دیده ام. نمی دانست خواب دیده ام #ابراهیم رفته روی قله ی بلندی ایستاده دارد برای من خانه یی سفید می سازد.🏡 نمی دانست خواب دیده ام رفته ام توی ساختمانی سه طبقه، رفته ام طبقه ی سوم،دیده ام #ابراهیم توی اتاق نشسته. دورتادور هم خانمهایی چادر مشکی با روبنده نشسته اند.»🍃
گفتم « #برادر_همت! شما اینجا چی کار می کنی؟»
برگشت گفت « #برادر_همت اسم آن دنیای من بود. اسم این دنیای من عبدالحسین شاه زیدست.»🙁
این را آن روزها به هیچ کس نگفتم. حتی به خود #ابراهیم. بعدها، بعد از شهید شدنش🕊، رفتم پیش آقایی تا خوابم را تعبیر کند. چیزی نمی گفت. یا شانه خالی می کرد.
گفتم « #ابراهیم شهید شده💔. خیالتان راحت باشد. شما تعبیرتان را بکنید.»
نه خودم رامعرفی کردم، نه او را، نه موقعیت هردومان را.
گفت «عبدالحسین شاه زید یعنی ایشان مثل امام حسین به شهادت می رسند.😔 مقامشان هم مثل زیدست، فرمانده لشکر حضرت رسول.» همین طور هم بود.👌 #ابراهیم بی سر بود و آن روزها،در مجنون فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول ص✌️
راوی:همسرشهیدمحمدابراهیمهمت
@khademe_alzahra313
🔴ماجرای خواستگاری همسرش شهید و خواب عجیبی که قبل از شهادت دیده بود😳😱
گفت: حالا با این حساب هم باز نمیخواهید با هم حرف بزنید؟☹️
نمیدانست به دوستم چه چیزها که نگفته بودم؛ وقتی به جواب خواستگاری کسی گفت نه و او دو هفته بعد شهید شد💔؛ و حالا من در جای او بودم.😔
بر سر دو راهی که چه بگویم به #ابراهیم. نمیدانست بارها خواب #ابراهیم را دیدهام. نمیدانست خواب دیدهام #ابراهیم رفته روی قله بلندی ایستاده دارد برای من خانه سفیدی میسازد🍃. نمیدانست خواب دیدهام رفتهام توی ساختمانی سه طبقه، رفتهام طبقه سوم، دیدم #ابراهیم توی اتاق نشسته است. دور تادور هم خانمهایی با چادرهای مشکی با روبنده نشستهاند.🍃
گفتم: #برادر_همت!😐
شما اینجا چیکار میکنید؟😧
برگشت گفت: #برادر_همت اسم آن دنیای من بود🙂. اسم این دنیای من #عبدالحسین_شاه_زید است.😊
این را آن روزها به هیچکس نگفتم. حتی به خود #ابراهیم. بعدها، بعد از شهید شدنش، رفتم پیش آقایی تا خوابم را تعبیر کند. چیزی نمیگفت، یا شانه خالی میکرد.🙁
گفتم:#ابراهیم شهید شده است. خیالتان راحت باشد. شما تعبیرتان را بکنید.🙂
نه خودم را معرفی کردم، نه او را، نه موقعیت هردومان را.
گفت:عبدالحسین شاه زید یعنی ایشان مثل امام حسین به شهادت میرسند.👌 مقامشان هم مثل زید است، فرمانده لشکر حضرت رسول.💚
همینطور هم بود. #ابراهیم بیسر بود💔 و آن روزها در مجنون فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول.
همین خوابها بود که نگرانترم میکرد.😔 برگشتم رفتم اصفهان، رفتم پیش حاج آقا صدیقین برای استخاره. آیه سیزدهم از سوره کهف آمد🍃؛ با این معنی که: آنها به خدای خودشان ایمان آوردند و ما به لطف خاص خود مقام ایمان و هدایتشان را بیافزودیم.🌹
@khademe_alzahra313