#پست_ویژه
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
#هدیه_امام_حسین(ع)به_خانواده_همت
💐ميخواستم برم #كربلا زيارت #امام_حسين(ع) .
🌿همسرم سه ماهه حامله بود. التماس و اصرار كه منوهم ببر، مشكلي پيش نميآيد.هر جوري بود #راضيم كرد. با خودم بردمش.
💐اما سختي سفر به شدت مريضش كرد. وقتي رسيديم #كربلا، اول بردمش #دكتر.
🌿دكتر گفت: احتمالا جنين #مرده. اگر هم هنوز #زنده باشه، اميدي نيست. چون علايم #حيات نداره.
💐وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نميخورم! بريم #حرم. 🌿هرجوري كه ميتوان منو برسون به #ضريح #آقا.
💐زير بلغهاش رو گرفتم و بردمش كنار #ضريح.تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشهاي واسه #زيارت.
🌿با حال #عجيبي شروع كرد به #زيارت. بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در #حرم.
💐صبح كه براي #نماز بيدارش كردم. با خوشحالي بلند شد و گفت: چه #خواب شيريني بود. الان ديگه مريضي ندارم.
🌿بعد هم گفت: توي خواب #خانمی (حضرت زهرا(س)) رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، يه #بچه زيبا رو گذاشت توي #آغوشم.
💐بردمش پيش همون پزشك. 20 دقيقهاي معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعني چه؟ موضوع چيه؟ ديروز اين بچه مرده بود. ولي امروز كاملا #زنده و سالمه! اونو كجا برديد؟ كي اين خانم رو معالجه كرده؟ باور كردني نيست، امكان نداره!؟
🌿خانم كه جريان رو براش تعريف كرد، #ساكت شد و رفت توي فكر.
💐وقتي #بچه به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم.محمد ابراهيم.
«#محمدابراهيم_همت »
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔺🔺🔺
#همسر_شــهید_امیڹ_ڪریمي:
🍁«در #خواب دیدم ڪہ یڪ نامہ
بہ مڹ دادند. نـــوشٺہ بود:
آقاے امیڹ ڪریمے بہ عنواڹ #محافظ درهاے حرم حضرٺ زیـــنب(س) مـــنصوب شـــد.
پاییڹ نامہ هم #امضاے حضرٺ زیـــنب سلام الله علیها بـــود...»🍁
#پست_ویژه
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
#هدیه_امام_حسین(ع)به_خانواده_همت
💐ميخواستم برم #كربلا زيارت #امام_حسين(ع) .
🌿همسرم سه ماهه حامله بود. التماس و اصرار كه منوهم ببر، مشكلي پيش نميآيد.هر جوري بود #راضيم كرد. با خودم بردمش.
💐اما سختي سفر به شدت مريضش كرد. وقتي رسيديم #كربلا، اول بردمش #دكتر.
🌿دكتر گفت: احتمالا جنين #مرده. اگر هم هنوز #زنده باشه، اميدي نيست. چون علايم #حيات نداره.
💐وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نميخورم! بريم #حرم. 🌿هرجوري كه ميتوان منو برسون به #ضريح #آقا.
💐زير بلغهاش رو گرفتم و بردمش كنار #ضريح.تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشهاي واسه #زيارت.
🌿با حال #عجيبي شروع كرد به #زيارت. بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در #حرم.
💐صبح كه براي #نماز بيدارش كردم. با خوشحالي بلند شد و گفت: چه #خواب شيريني بود. الان ديگه مريضي ندارم.
🌿بعد هم گفت: توي خواب #خانمي(حضرت زهرا(س)) رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، يه #بچه زيبا رو گذاشت توي #آغوشم.
💐بردمش پيش همون پزشك. 20 دقيقهاي معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعني چه؟ موضوع چيه؟ ديروز اين بچه مرده بود. ولي امروز كاملا #زنده و سالمه! اونو كجا برديد؟ كي اين خانم رو معالجه كرده؟ باور كردني نيست، امكان نداره!؟
🌿خانم كه جريان رو براش تعريف كرد، #ساكت شد و رفت توي فكر.
💐وقتي #بچه به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم.محمد ابراهيم.
«#محمدابراهيم_همت »
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌺🌺🌺🌺🌺
🌹لطفا حتما تا آخر بخونید 🌹
🌴کرامت #امیرالمومنین (علیه السلام) به یک #طلبه🌴
🌺فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :🌺
يكى از #طلبه هاى حوزه باعظمت #نجف از نظر #معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود .
روزى از روى #شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت #اميرالمؤمنين (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين #لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟!
شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در #خواب مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف #مجاور من باشى اينجا همين #نان و #ماست و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى #مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به #هندوستان در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو :
🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند .
پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !!
بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن #همان است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به #هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى :
🌺به آسمان رود و كار #آفتاب كند
از خواب بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند .
وقتى به در خانه آن #راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد :
🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند
فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين #طلبه را به داخل #عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به #حمام ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد .
مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود .
فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون #اعيان و #تجار و #علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟
گفت : مجلس جشن عقد #دختر صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است .
هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست .
آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت :
آقايان من #نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين #طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به #دو دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى #زيباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد .
چون صيغه جارى شد #طلبه كه در دريايى از #شگفتى و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در #مدح اميرالمؤمنين (عليه السلام) #شعرى بگويم ، يك #مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى #فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر #اميرالمؤمنين (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع #دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است .
طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟
راجه گفت : من گفته بودم :
🌺به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود #اميرالمؤمنين (عليه السلام) است . راجه #سجده شكر كرد و خواند :
🌺به ذرّه گر نظر لطف #بوتراب كند
🌺به آسمان رود و كار #آفتاب كند
منبع :
کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين
🔻شهیدی که #امام_زمان(عج) برایش سربند بست! 👇👇
🔰چند ساعتی مانده به عمليات «والفجر4»،
هوا به شدت سرد،
ابرهای سياه،
نم نم بارون،
هواي دل بچه ها را #غمگين و #لطيف کرده و هر کسی در فکر کاری بود.
🔰يکی اسلحه اش را روغن کاری می کرد،
يکی نماز می خوند.
ذکر بود و زمزمه و يک جور ميقات.
همه گرد هم مي چرخیدند تا از همديگر #حلاليت بطلبند.
هر کسي به توانش و به قدر #معرفتش.
🔰از هر کسی #حالی می پرسیدم و رد می شدم. داشتم با یکی از رزمنده ها بر سر این که چگونه آدم ها اراده خودشون را وقت مقتضی از دست میدهند بحث می کردم که #صدائی توجه ام را جلب کرد
🔰 #سید_میرحسین_شبستانی بود
بچه گنبد کاووس، از لشکر 25 کربلا داشت در به در دنبال سربند يا زهرا(س) ميیگشت،
اومد پيش ما دو نفر و من بهش گوشزد کردم که همه #سربندها براي ما #مقدس هستند.
🔰ميرحسين گفت: درست مي گويی، آفرين، اما بدان که هر کسي به فراخور حال و دلش.
ما سادات، #عاشق مادرمان #حضرت_فاطمه الزهرا(س) هستيم.
🔰من ديشب #خواب عجيبي ديدم،
آقا #امام_زمان (عج) باشال سبز رنگی به گردن، سربند يا زهرا(س) را بسته به پيشانی ام و بهم گفت: #سلام من را به #همرزمانت برسان، بگو قدر خودشان را بدانند.
🔰من حالی غريب پيدا کردم و اشک نم نم می چکید.
بعد از هم جدا شدیم
طولی نکشید که وقت رفتن رسید.
🔰توی کانال نشسته بودیم، زمزمه بچه ها بلند بود و باران نم نم می بارید.
سيد ميرحسين، #سربند يا فاطمه زهرا(س) به #پيشاني بسته بود و جلوی ستون به سمت منطقه موعود عملياتی پيش می رفتیم.
ساعاتی بعد، رمز عمليات خوانده شد و ديگر همه از هم جدا شدیم.
🔰جنگ سنگين میشود...😔
سید میرحسین شبستانی در عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی جنوب جزیره ام الرصاص، بر اثر #ترکش خمپاره به #پیشانی، به فیض #شهادت می رسد.
شهید_سیدمیرحسین_شبستانی 🌷
شادی روحش صلوات
🕊
╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮
@khademe_alzahra313
╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
هدیه امام حسین(ع)به خانواده همت....
💐مےخواستم برم #كربلا زيارت #امام_حسين(ع) .
🌿همسرم سه ماهه حاملـہ بود. التماس و #اصرار كه منوهم ببر، مشكلـے پيش نمی آيد.هر جوری بود #راضيم كرد. با خودم بردمش.
💐اما سختـے سفر به شـدّت مريضش ڪرد. وقتی رسيديم #كربلا، اول بردمش #دكتر .
🌿دكتر گفت: احتمالا جنين #مرده . اگر هم هنوز #زنده باشه، اميدی نيست. چون علايم #حيات نداره. 😔
💐وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نميخورم! بريم #حرم .😍 🌿هرجوري كه ميتوانی منو برسون به #ضريح #آقا .💔
💐زير بلغهاش رو گرفتم و بردمش كنار #ضريح .تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشهای واسه #زيارت .
🌿با حال #عجيبی شروع كرد به #زيارت . بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در #حرم .💞
💐صبح كه براي #نماز بيدارش كردم. با خوشحالے بلند شُـد و گفـٺ: چه #خواب شيرينی بود. الان ديگہ مريضی ندارم.
🌿بعد هم گفت: توی خواب #خانمی (حضرت زهرا"س") رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، يه #بچه زيبا رو گـذاشت توی #آغوشم .😍
💐بردمش پيش همون پزشك. 20 دقيقهای معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعني چه؟ موضوع چيه؟ ديروز اين بچه #مرده بود. ولی امروز كاملا #زنده و سالمه! اونو كجا برديد؟ كي اين خانم رو #معالجه كرده؟ باور كردنے نيست، امكان نداره!؟ 😳
🌿خانم كه جريان رو براش تعريف كرد، #ساكت شد و رفت توے فڪـر.
💐وقتے #بچه به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم.محمد ابراهيم.
«#محمدابراهيم_همت
@khademe_alzahra313
هدیه امام حسین(ع)به خانواده همت....
💐مےخواستم برم #كربلا زيارت #امام_حسين(ع) .
🌿همسرم سه ماهه حاملـہ بود. التماس و #اصرار كه منوهم ببر، مشكلـے پيش نمی آيد.هر جوری بود #راضيم كرد. با خودم بردمش.
💐اما سختـے سفر به شـدّت مريضش ڪرد. وقتی رسيديم #كربلا، اول بردمش #دكتر .
🌿دكتر گفت: احتمالا جنين #مرده . اگر هم هنوز #زنده باشه، اميدی نيست. چون علايم #حيات نداره. 😔
💐وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نميخورم! بريم #حرم .😍 🌿هرجوري كه ميتوانی منو برسون به #ضريح #آقا .💔
💐زير بلغهاش رو گرفتم و بردمش كنار #ضريح .تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشهای واسه #زيارت .
🌿با حال #عجيبی شروع كرد به #زيارت . بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در #حرم .💞
💐صبح كه براي #نماز بيدارش كردم. با خوشحالے بلند شُـد و گفـٺ: چه #خواب شيرينی بود. الان ديگہ مريضی ندارم.
🌿بعد هم گفت: توی خواب #خانمی (حضرت زهرا"س") رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، يه #بچه زيبا رو گـذاشت توی #آغوشم .😍
💐بردمش پيش همون پزشك. 20 دقيقهای معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعني چه؟ موضوع چيه؟ ديروز اين بچه #مرده بود. ولی امروز كاملا #زنده و سالمه! اونو كجا برديد؟ كي اين خانم رو #معالجه كرده؟ باور كردنے نيست، امكان نداره!؟ 😳
🌿خانم كه جريان رو براش تعريف كرد، #ساكت شد و رفت توے فڪـر.
💐وقتے #بچه به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم.محمد ابراهيم.
«#محمدابراهيم_همت
@khademe_alzahra313
#نمازشب ؛
آیت الله مجتهدی می فرمودند :
💠 چقدر میخواهی بخوابی؟!
استاد ما حضرت حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) میفرمودند :
☝️آنقدر در #قبر بخوابیم که استخوان هایمان بپوسد،😞
یك شب هم بلند شو ببین چه خبر است.
❤️پیامبر اکرم "صلی الله علیه وآله" می فرمایند :
وقتی بنده ای از #خواب شیرینش و از رختخوابش برخیزد در حالیكه خواب آلود است،
🌺برای این كه به سبب #نمازشبش می خواهد كه خداوند را راضی كند،
💦خداوند متعال به سبب آن بنده ، بر ملائكه مباهات می کند
و می گوید :
این بنده ام را می بینید👀 كه بلند شده و #خواب😴 شیرینش را ترك كرده تا كاری را انجام دهد كه بر او واجب نكرده ام❗️
شاهد باشید كه من او را آمرزیدم.😇🖐
♨️حواستون هست که #حاج_قاسم داره یکی یکی یارانش رو گلچین میکنه....
🔸مسئوولیت مهمی در قرارگاه حلب داشت. دو روز پیش به یکی از دوستانش گفته بود #خواب دیدم حاج قاسم خودش با ماشین🚗 آمده دنبالم و میگه ابوالفضل آماده شو باهم #بریم.
🔹همسر و دو فرزند خردسالش هم که همراه وی در شهر حلب زندگی می کردند بعد از اینکه خبر #شهادتش را می دهند می گوید اصلا از شنیدن خبر شهادتش تعجب نکردم❌ چون در حال جمع کردن وسایل بودم! خودش دو روز پیش خواب دیده بود که حاج قاسم آمده دنبالش و ...
⭕️فردا پیکرش⚰ به وطن برمی گردد و #پنجشنبه تشییع می شود تا در #شب_قدر به خاک سپرده شود.
خوشا به سعادتش. چقدر برای همسر و فرزندانش سخت است که همراه با #پیکرش باید به کشور بازگردند😭
روحش شاد
#شهید_ابوالفضل_سرلک
#خداحافظ_رفیق
@khademe_alzahra313
🔹سوم اردیبهشت ماه 1366 گردان یا زهرا(سلام الله علیها) به فرماندهی #محمدرضا_تورجی_زاده وارد عملیات شدند. رمز عملیات #یا_زهرا(سلام الله علیها) بود.
🔸محمد گفته بود: من در عملیاتی شهید می شوم که #رمز آن یازهرا(سلام الله علیها) است. من هم #فرمانده گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هستم...
🔹صبح 5 اردیبهشت، یکدفعه صدای #انفجار خمپاره آمد. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود. محمد را از سنگر بیرون آوردند. شکاف عمیقی در #پهلوی چپ او بود. بازوی راست او هم غرق خون بود.
🔸یکی از دوستانش(آیت الله #میردامادی استاد شهید) از شهادت محمد بسیار ناراحت بود. شب در #خواب او را دید در حالی که خوشحال و با نشاط بود. لباس فرم #سپاه هم بر تنش بود. چهره اش خیلی نورانی تر شده بود.
🔹از محمد پرسید: محمد! این همه در دنیا از حضرت زهراخواندی، چیشد آخرش؟
🔸محمدرضا تورجی زاده در حالی که می خندید، گفت: همینکه تو بغل پسرش #امام_زمان(عج) جان دادم برایم کافیست.
#شهیدمحمدرضاتورجےزاده🌷
شادی روحش #صلوات
🔴اگر رفتی گلزار شهدا دقتـــــ ڪن به این مطلبـــــ....
رفتم سر مزار #رفقای_شهيدم
فاتحه خوندم ،اومدم خونه
شبـــــ تو #خواب رفقای شهيدم رو ديدم... رفقام بهم گفتند :
فلانی، خيلی دلمون براتـــــ #سوختـــــ
گفتم: چرا
گفتند: وقتی اومدی سر #مزار ما فاتحه خوندی
ما شـــــهدا آماده بوديم ...
هر چی از خـــــدا میخوای براتـــــ #واسطه بشيم
💔 ولی تو هيچی #طلب_نڪردی و رفتی
خيلی دلمون برات سوختـــــ
سر مزار شـــــهدا حاجاتتون را بخواهید
برآورده میشه. 😢
یادتون باشـــــه همه رو دعا ڪنید💔🙏🏻📿
🥀 پنجشنبه به یاد شـــــهدا و امواتـــــ #صلواتــــــــــ
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج
🔴اگر رفتی گلزار شهدا دقتـــــ ڪن به این مطلبـــــ....
رفتم سر مزار #رفقای_شهيدم
فاتحه خوندم ،اومدم خونه
شبـــــ تو #خواب رفقای شهيدم رو ديدم... رفقام بهم گفتند :
فلانی، خيلی دلمون براتـــــ #سوختـــــ
گفتم: چرا
گفتند: وقتی اومدی سر #مزار ما فاتحه خوندی
ما شـــــهدا آماده بوديم ...
هر چی از خـــــدا میخوای براتـــــ #واسطه بشيم
💔 ولی تو هيچی #طلب_نڪردی و رفتی
خيلی دلمون برات سوختـــــ
سر مزار شـــــهدا حاجاتتون را بخواهید
برآورده میشه. 😢
یادتون باشـــــه همه رو دعا ڪنید💔🙏🏻📿
🥀 پنجشنبه به یاد شـــــهدا و امواتـــــ #صلواتــــــــــ
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج
#التماس_تفکر💥
🌸🌱عزیزے#نقلمےڪرد:
🌸🥀در خواب #امام_زمان💚 علیه السلام را دیدم.... ڪه با #دستان مبارڪشان از شانه هایم گرفته و فرمودند:
☝️از جوانیت #استفاده ڪن.
🌸🥀از #خواب ڪه بیدار شدم،
بسیار فڪر ڪردم ڪه #چگونه مے توانم از جوانیم استفاده کنم⁉️
🏴 ایام #محرم بود و شب 🌜رفتم هیئت.روحانے هیئت در بین #سخنانشان گفت:🌱
🌸🥀 جوانان از #زمان جوانیتان استفاده ڪنید،
که یڪے از بهترین استفاده از جوانے
خواندن #زیارتعاشورا ❣
در هر روز است.
بنده #متوجه شدم ڪه منظور حضرت خواندن هر #روزه ی زیارت #عاشورا است.🍂
🌼علامه #حسن_زاده_آملی:
در بیداری #بین_الطلوعین اثرات عجیب و شگفتی است
که حتی ذره ای از آن نصیب فردی که #خواب است،نمی شود...
🔴فاصله زمانی از #اذان صبح تا طلوع خورشید را بین الطلوعین میگویند
🔆ویژگیها و اسرار زیر را میتوان به ساعات بینالطلوعین نسبت داد:
✨تقسیم روزی بندگان توسط #فرشتگان در این ساعت انجام میشود.
✨عذاب قبر مردگان در این ساعت متوقف میشود.
✨خوابیدن در این ساعت کراهت داشته و بسیار نهی شده است.
✨استجابت دعا در این ساعت احتمال بیشتری دارد.
✨استغفار کردن و رهایی از عذاب اخروی، در این ساعت توصیه شده است.
✨سعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی نصیب کسانی است که در این ساعات بیدارند.
✨رشد اقتصادی و رهایی از خسارتهای مالی نیز از آثار بیداری و دعا کردن در بین الطلوعین است.
✨روزی انسانها در این ساعات توسط #ملائک پخش میشود
♨️خرید و فروش و معامله در این ساعت کراهت دارد.
♨️نزدیکی با همسر و جماع نیز در این ساعت مکروه است
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای قوی طلب روزی هنگام خواب🛌💚
این دعا را همواره زمانی که به خواب می روید و احساس می کنید که ممکن است چشمتان سنگین شود بخوانید و از خدا بخواهید روزهای آینده زندگی شما پر از برکت و خیر باشد و الله در این مسیر پر پیچ و خم نیز یار و یاورتان باشد.
🤲اللَّهُمَّ أَنْتَ الْأَوَّلُ فَلَا شَيْءَ قَبْلَكَ وَ أَنْتَ الْآخِرُ فَلَا شَيْءَ بَعْدَكَ وَ أَنْتَ الظَّاهِرُ فَلَا شَيْءَ
🤲فَوْقَكَ وَ أَنْتَ الْبَاطِنُ فَلَا شَيْءَ دُونَكَ وَ أَنْتَ الْآخِرُ فَلَا شَيْءَ بَعْدَكَ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ
🤲السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ رَبَّ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ الْحَكِيمِ أَعُوذُ بِكَ
🤲مِنْ شَرِّ كُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ
#طلب_روزی #خواب
#شبتون_پرازنگاه_مهربون_خدا
↶【به ما بپیوندید 】↷
@khademe_alzahra313
شما برای خوابت که کوتاهه
جای نرم تهیه میکنی'
اما برای آخرتت هیچکاری نمیکنی..!
|آیتاللهبهجت
#تلنگر #خواب
شب بخیر...🌱🌱
@khademe_alzahra313