#ستارههای_زینبی
✨ یک رفیقی داشتیم به اسم آقا هادی از طلاب و بزرگان حوزه علمیه امیرالمومنین ع شهرری بود...با شهیدخلیلی خیلی رفیق بود...
✨ بعد شهادت رسول خلیلی یه روز گفت رسول یه شب قبل اینکه بره سوریه اومد و یه سوال ازم پرسید و بعدش گفت تا زنده ام جایی نقل نکن...
✨ با تعجب گفتم چی پرسید؟! گفت رسول ازم پرسید معنی کلمه (ذاب) به فارسی چی میشه؟! گفتم یعنی دفاع یا دفاع کننده...چطور؟!
✨ شهید خلیلی گفت: میشنوم تو گوشم یه نوایی میگه #هل_من_ذاب_يذب_عن_حرم_رسول_الله
✨ آقا هادی میگفت رسول بغض کرد و گفت : هادی فردا دارم میرم سوریه... ان شاءالله که بتونم از حرم دختر رسول خدا دفاع کنم...
#شهید_رسول_خلیلی
@khademe_alzahra313
#ستارههای_زینبی
قرار بود خطبهٔ عقدمان را سیدعلی بخواند
تو رفتی و خطبهخوان عقدمان ، زینب کبری شد
چه سعادتیست برای من عروسِ بیبی بودن ، وچه سعادتیست برای توتا ابد وهب بودن..
#شهید_عسکر_زمانی🌷
#سالروز_شهادت
@khademe_alzahra313
#ستارههای_زینبی
🔸پنج شنبه ها به زیارت قبور شهدا می رفتیم. یک روز صبح از خواب بیدار شد و گفت: دیشب خواب دیدم به زیارت شهدا رفته ام. صدای گریه یک نفر را شنیدم. صدا زدم و پرسیدم که چه کسی دارد گریه می کند؟
🔹در جواب گفت: من محمداحمدی هستم (شماره مزارش را هم گفت) به من گفت از خانواده ام حلالیت بطلب و به مادرم بگو من را حلال کند. من در دوران کودکیم خیلی شیطنت کرده ام.
🔸همان روز به گلزارشهدا رفتیم تا از صحت خواب مطمئن شویم. به همان آدرسی که گفته بود رفتیم. کاملا درست بود .به علت مشغله ای و ماموریتی که داشت نتوانست به خانواده شهید سر بزند ولی به من سفارش کرد که حتما به دیدار خانواده بروم و حلالیت بطلبم.
🔹آدرس خانواده شهید را پیدا کردم و پیغام شهید را به آنها دادم گفتند مادرش به علت بیماری که دارد سه سال است به گلزار شهدا نرفته است، شاید دلیلش این بوده است.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_علی_جوکار🌷
@khademe_alzahra313
#ستارههای_زینبی
‼️بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید نفت ریختند و آتش زدند، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن سالم ماند.
‼️مادر شهید میگفت: قبلا هم به خاطر تصادف دچار سوختگی شده بود اما به خاطر عزاداری و سینه زنی برای امام حسین(ع) هیچ آسیبی به بدنش نرسیده بود.
#شهید_غلامرضا_لنگریزاده🌷
#سالروز_شهادت
@khademe_alzahra313