eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
613 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 خادم. @Amraei0 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ‏... سلام بر آن خورشیدی که همه مردمان تاریخ در انتظارش بوده اند .. و با طلوعش همگان زیر سایه محبّتش یکدل و یک نوا می شوند .. سلام بر او و بر لحظه های طلوعش .. 📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج صبحت بخیر آقا🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃❤️🍃 بوی صبـــح می‌دهید☺️ و گنجشک‌ ها از طراوت شمـا پرواز می کنند ،🕊 حسودی‌ ام می‌ شود🍃 به دل هایے❤️ که هر صبـــح بدرقه‌ تان مےکنند 🌹. . . متبرک به ☺️❤️ @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#شهیدمحمدابراهیم‌همت در قامت يك همسر در آيینه کلام ژيلا بديهیان☺️❤️👇 #قسمت‌دهم #ادامه چشم به راه
در قامت يك همسر در آيینه کلام ژيلا بديهیان☺️❤️👇 چشم به راه مصطفی آمد. گفتم: می بینی بیمارستان رو😒؟ من این جا نمی مونم. یکی از پرستارها آمد مرا برگرداند و به گفت: حالش خیلی بده. باید بمونه😞. گفت: نمی خواد این جا بمونه، زور که نیست. خودم همین الان می برمش باختران.🙂پرستار گفت: میل خودتِ. گفت: دوست دارم ببرمش جایی که بچّه اش رو راحت به دنیا بیاره.😌پرستار گفت: ببر؛ ولی اگه هر دوشون تلف شدن، حق نداری بیایی این جا، داد و قال راه بیندازی.😑 داشتم آماده می شدم بروم، که حالم بد شد🙄. برگشتم توی بیمارستان. مصطفی به دنیا آمد.☺️آمدند گفتند: باید بمانم و نماندم. با هم برگشتیم خانه.☺️ جانماز پهن کرد، نماز شکر خواند❤️؛ آمد سراغ بچّه ها.☺️صدای گریه‌اش را از توی اتاق شنیده بودم😢 که چطور خدا را صدا می‌کرد.می‌گفت:شکر.فردا را هم پیش ما ماند🙂.هیچکس نبود کمکم کند.😞غذای بچه‌ها را خودش می‌داد.به مصطفی آب قند می‌داد و به مهدی شیر☺️.دکتر گفته بود نباید تا چند ساعت به نوزاد چیزی داد و طاقت گریه و گرسنگی بچّه را نداشت😢 و بهش شیر می داد.☺️آن شب را هرگز فراموش نمی کنم. فقط نگاهش می کردم.»😌😍 راوے:همسرشهید ❤️ ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعضی از رو زیر خاکی نگه داشته رونمایی میکنه! روز قیامت!! بکشی تو نمیتونی شونو دربیاری! بکشی سیره زندگیشونو تو نمیتونی بفهمی! بکشی و رسمشونم نمیتونی یادبگیری! ⇜تو کوه ها ⇜بین برف ها ⇜بین ⇜بین اعماق آب های اروند خدا خوابونده روز قیامت رو نمایی میکنه ... ما هنوز نشدیم! مگه برای کسی پرده روز عاشورا کنار رفته⁉️ پرده کنار نرفته اینجوری خودتو داری میکشی برای پرده کنار بره که دیگه این آدم نیستی برای بعضیاش رفت کنار « » دیگه زندگی نمیتونه بکنه که ... @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دریكی از سال ها، هنگام تحویل سال نو؛ جواد و دوستانش به چند دسته تقسیم شدند و هنگام تحویل سال درنقاط مختلف حرم مطهر كریمه اهل بیت (س) شروع به دادن شعار علیه رژیم پهلوی كردند و مأموران را دنبال خودشان به خارج صحن كشیدند و در بیرون از حرم مطهر با آنان درگیر شدند و از این راه روحیّه انقلابی مردم را تحریك می كردند. جواد، سردمدار تظاهرات خیابانی در قم بود و اهالی خیابان های چهار مردان (انقلاب اسلامی) و آذر (آیت الله طالقانی)، هیچگاه فداكاری های جواد را فراموش نمی كنند. وی سر نترسی داشت. شجاعت او قبل از انقلاب نیز زبانزد همگان بود. معروف است كه وقتی تانك های طاغوت برای سركوبی تظاهرات مردم قم به خیابان ها آمدند او با همدستی چند نفر از همرزمانش جلوی تانك ها دراز كشیدند و بدین ترتیب مانع حركت آنها به سمت تظاهركنندگان شدند. در 12 بهمن 1357 جزو كمیته استقبال از امام خمینی (ره) بود و پس از ورود ایشان به میهن اسلامی به عنوان یكی از اعضای گروه اسكورت، مسلّحانه از ماشین حامل امام حفاظت می كرد.
به او 'شیر دارخوین' می گفتند، شیرمردی در میان شیرمردان و دلاورمردان این سرزمین؛ سرداری كه با همرزمانش مقابل دشمن ایستاد تا كه امروز ایران اسلامی محكم و استوار روی پای خود بایستد. (1333) شهید 'جواد دل آذر' در یكی از كوچه های قدیمی شهر مقدس قم كه حرم اهل بیت (ع) است، پا به این عرصه گیتی گذارد تا تاریخ در آینده از دلاوری های او سخن بگوید و نام و یاد او برای همیشه در دل مردم این سرزمین جاودان بماند. قبل از تولد، مادربزرگش زیارت جواد الائمه (ع) را برایش خوانده بود و چنین شد كه نامش را 'جواد' گذارندند تا كسی كه در شهر كریمه اهل بیت (س) تولد یافته و رشد می كند از پیروان راستین ائمه اطهار (س) نیز باشد.
سرهنگ 'علی حاجی زاده' از همرزمان شهید دل آذر می گوید دارخوین منطقه ای بود كه شهیدانی همچون؛ خرازی در آن حضور داشتند و برخی از رزمندگان قمی نیز در این منطقه بودند و فرماندهی آنها با شهید دل آذر بود، خط دارخوین مبدا عملیات بیت المقدس در آزادسازی خرمشهر (1361) بود. وی افزود: خط دارخوین به خط شیر معروف بوده است و شهید دل آذر فرمانده آن قسمت بود. حاجی زاده خاطرنشان كرد: شهید دل آذر از كسانی بود كه از ابتدا تا پایان عملیات های لشكر 17 امام علی ابن ابیطالب (ع) قم در منطقه حضور داشت و جزو شهدایی است كه با وجود رشادت ها و ایثارگری های بسیار برای مردم به ویژه نسل جوان امروز ناشناخته می باشد و هر چه از این شهید بگوییم و بنویسیم، كم است. وی تاكید می كند: شهید دل آذرهم در دوران مبارزات درجریان پیروزی انقلاب اسلامی و هم پس از آن در جبهه ها حضوری فعال داشت و خدمات بسیاری انجام داد و بازگو كردن زندگی و مبارزات این شهیدان می تواند الگویی برای همه ما باشد تا ان شاءالله راه شهدا را فراموش نكنیم و شرمنده آنها نشویم. وی در رابطه با ویژگی های این شهید می گوید: نماز شبش ترك نمی شد و این را كسی جز افرادی مانند ما كه همراهش بودیم نمی دانست، شهید دل آذر شهیدی مظلوم بود و دلِ شیر داشت و یك شیرمرد واقعی و شیر لشكر 17 امام علی ابن ابیطالب (ع) بود.
پدرش می گوید: هنگامی كه به شهادت رسید، در برابر پیكر مطهّرش شكسته ایستادم و چنین با او درد دل كردم: بابا! درست است كه من پدرت بودم، ولی در حقیقت تو برایم پدری كردی! تو به ما عزّت دادی! ما باید به تو افتخار كنیم! ما پنجاه شصت سال مسجد رفتیم، نماز خواندیم، به خیالمان كه كاری كرده ایم، اما وقتی شماها آمدید، دیدیم ما هیچ نیستیم! هیچ ... . شهید دل آذر معتقد بود كه 'بعد از هر پیروزی، ما باید خدا را سجده كنیم و دور از كبر و غرور، شب و روز به درگاه او گریه كنیم ... پس از هر پیروزی باید بیشتر به خدا نزدیك شد و به درگاه با عظمتش، احساس نیازمندی كرد. احساس نیازمندی فرمانده هان ما، باید نسبت به دیگران بیشتر باشد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️🍃🌹🍃❄️ 🌹طرح ختم قران کریم🌹 به نیت سلامتی وتعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹 ❄️🍃🌹🍃❄️ ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─
، مهدی جان وقتی به تو سلام می کنم وجودم سرشار از امید می شود. غم ها از یاد می روند و زندگی، شروع به لبخندزدن ، می کند ... وقتی به توسلام می کنم روزم پر از برکت می شود، پر از روزی ... وقتی به تو سلام می کنم جانم لبریز از بوی نسیم و بهار و شادمانی می شود ... ✅‌ @khademe_alzahra313
🌸ابراهیم جان، تولد تو بهانه ای برای یافتن خویشتن خویش است وگرنه تو هر روز تولدی تازه در دل ما داری. 🦋 تولدت مبارک قهرمان من❤️ 🌺 @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃ابراهـــیم هـادی . 🍃حتی از اسمش هم درس‌ها می توانی بگیری .مانند ، بت شکن و مانند ، هدایت کننده ❤️ . 🍃سرگذشت زندگی‌اش📖 را ورق بزنی پر است از شکستِ بت های نفسانی، جسمانی و روحانی. . 🍃هدایت کننده و پر از نور 🌟هدایت، از بچه های محل تا سربازان حزب بعث. . 🍃ابراهیم هادی است که زمانی سراغمان می آید که راه گم کرده ایم و آنقدر شده ایم که باید دستمان گرفته شود😔 . 🍃به قول 🌺چشم او هرگز طغیان نکرد؛ برای همین با اولین نگاه به چهره اش تا مغز استخوان انسان نفوذ می کند😔 . 🍃آدمی است که زندگی اش ، لحظه شــ🌺ــهادتش و بعد از رفتنش هرگز، کمک کردن را یادش نرفته و نمی رود😭 . 🍃 کانال کمیل را به اسم تو شناخته ایم و کرده ایم برای 😞 🍃گشته ایم همه برگشتند جز تو. درکانال فقط تو مانده ای😭 . 🍃دست هایم را که روی خاک کمـیل گذاشتم گرمای وجودت را در خودم عجیب احساس کردم😥 من باتو کردم، اگر بیعتم شکست تو به بزرگواری خودت 😓 . 🍃حال ما ایستاده ایم تا آخرین نفس . 🕊حال که همه پرکشیده اند. . 🍃حال که همه دونده هایمان دویده و رسیده اند. . 🍃حال که ما در روبرو نیل دادیم و پشت سر سپاه فرعون و در بین جمعیت های گوساله سامری . (آماده شو بهر آن صبح اهورایی، چیزی نمانده تا آن سبز مسیحایی) . ✍به قلم . 🍃به مناسبت تولد . 📅تاریخ تولد: ۱۳۳۶/۲/۱ . 📆تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۲۲ . ❣محل شهادت : . 🕊وضعیت پیکر : 🥀یادبود:
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
🌹🕊🌹🕊🌹🕊 آمده بود مسجد. از من سراغ دوستان آقا ابراهیم را گرفت. این شخص می‌خواست از آن‌ها در مورد این شهید سوال کند. پرسیدم: کار شما چیه؟ شاید بتوانم کمک کنم. گفت: هیچی، می‌خواهم بدانم این کی بوده؟ قبرش کجاست؟ کمی فکر کردم. مانده بودم چه بگویم. بعد از چند لحظه سکوت گفتم: ابراهیم هادی شهید گمنام است و قبر ندارد مثل همه شهدای گمنام، اما چرا سراغ این شهید را می‌گیرید؟ آن آقا که خیلی حالش گرفته شده بود ادامه داد: منزل ما اطراف تصویر شهید هادی قرار داره، من دختر کوچکی دارم که هر روز صبح از جلوی تصویر ایشان رد می‌شه و می‌ره مدرسه. یکبار دخترم از من پرسید: بابا این آقا کیه؟ من هم گفتم: این‌ها رفتند با دشمن‌ها جنگیدند و نگذاشتند دشمن به ما حمله کنه. بعد هم شهید شدند. دخترم از زمانی که این مطلب را شنید هر وقت از جلوی تصویر ایشان رد می‌شد به عکس شهید هادی سلام می‌کنه. چند شب قبل، دخترم در خواب این شهید را می‌بینه! شهید هادی به دخترم می‌گوید: دختر خانم، تو هر وقت به من سلام می‌کنی من جوابت رو می‌دم! برای تو هم دعا می‌کنم که با این سن کم، اینقدر حجابت را خوب رعایت می‌کنی. حالا دخترم از من می‌پرسه: این شهید هادی کیه؟ قبرش کجاست؟ 🌹 بغض گلویم را گرفت. حرفی برای گفتن نداشتم. فقط گفتم: به دخترت بگو اگر می‌خوای آقا ابراهیم همیشه برات دعا کنه مواظب نماز و حجابت باش بعد هم چند تا خاطره از ابراهیم تعریف کردم. یادم افتاد روی تابلویی نوشته بود: «رفاقت و ارتباط با شهدا دو طرفه است. اگر شما با آن‌ها باشی آن‌ها نیز با تو خواهند بود.» این جمله خیلی حرف‌ها داشت. 🌷
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#شهیدمحمدابراهیم‌همت در قامت يك همسر در آيینه کلام ژيلا بديهیان☺️❤️👇 #قسمت‌‌یازدهم #ادامه چشم به
در قامت يك همسر در آيینه کلام ژيلا بديهیان☺️❤️👇 نمی خواهم بعد از من سرگردانی بکشی برای رفتنش دعا می کرد، من برای ماندنش😞. قبل از عملیات خیبر آمد به من و بچّه ها سر بزند. خانه ی ما در اسلام آباد غرب خرابی پیدا کرده بود😒 و من رفته بودم خانه حاج محمد عبادیان - که بعدها شهید شد💔 – که آمد دنبالم، من در راه برایش شرح و تفصیل دادم که خانه این طور شده😢، بنایی کرده اند و الان نمی شود آن جا ماند. سرما بود و وسط زمستان.❄️ اما وقتی کلید انداخت و در را باز کرد، جا خورد، گفت: خانه چرا به این حال و روز افتاده😕؟ انگار هیچ کدام از حرف های مرا نشنیده بود😐. خانم حاج عباّس کریمی خیلی اصرار کرد آن شب برویم منزل آن ها. قبول نکرد، گفتم: دوست دارم خانه خودمان باشیم🙂. رفتیم داخل خانه. وقتی کلید برق را زد و تو صورتش نگاه کردم، دیدم پیر شده😔. با آن که بیست و هشت سال داشت، همه فکر می کردند جوان بیست و دو ساله است🍃، حتیّ کمتر، اما آن شب من برای اوّلین بار دیدم گوشه ی چشم هایش چروک افتاده😔، روی پیشانی اش هم. همان جا زدم زیر گریه، گفتم: چه به سرت آمده😢؟ چرا این شکلی شده ای؟ خندید،😕🙁 گفت: فعلاً این حرف ها را بگذار کنار که من امشب یواشکی آمده ام خانه😂🙈. اگر فلانی بفهمد، کله ام را می کند!😱 راوے:همسرشهید ❤️ ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا