eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
614 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 خادم. @Amraei0 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹سوم اردیبهشت ماه 1366 گردان یا زهرا(سلام الله علیها) به فرماندهی وارد عملیات شدند. رمز عملیات (سلام الله علیها) بود. 🔸محمد گفته بود: من در عملیاتی شهید می شوم که آن یازهرا(سلام الله علیها) است. من هم گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هستم... 🔹صبح 5 اردیبهشت، یکدفعه صدای خمپاره آمد. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود. محمد را از سنگر بیرون آوردند. شکاف عمیقی در چپ او بود. بازوی راست او هم غرق خون بود. 🔸یکی از دوستانش(آیت الله استاد شهید) از شهادت محمد بسیار ناراحت بود. شب در او را دید در حالی که خوشحال و با نشاط بود. لباس فرم هم بر تنش بود. چهره اش خیلی نورانی تر شده بود. 🔹از محمد پرسید: محمد! این همه در دنیا از حضرت زهراخواندی، چیشد آخرش؟ 🔸محمدرضا تورجی زاده در حالی که می خندید، گفت: همینکه تو بغل پسرش (عج) جان دادم برایم کافیست. 🌷 شادی روحش
!! 🔹اگر گرفتاری دارید خصوصا در زمینه و یا و یا ... 🔸بهتره که این رو خوب بشناسید و حاجت هاتون رو از این شهید بخواهید و بگیرید که افراد زیادی تا حالا خواسته اند و گرفته اند ... 🔹این چیزی که گفته شد حرف بنده نیست؛ که خواسته ی خود محمدرضا تورجی زاده هست! 🔸بخوانید: "... تورجی هم آمد، مشغول صحبت شدیم، حرف از شد... بعد ادامه داد: اما آرزوی من اینه که! بعد شد و چیزی نگفت... همه گوش ها شده بود! می خواستیم آروزی او را بشنویم!؟ 🔹چند لحظه کرد و گفت: من دوست دارم زیاد برام بخوانند... زیاد داشته باشم... می خوام بعد از وضعم خیلی بهتر بشه... 🔸بعد ادامه داد: من دوست دارم هر کاری می توانم برای انجام بدم... حتی بعد از ! چون حضرت امام گفت: مردم ما هستند..."
خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند . حاجی بی قرار بود اما به رو نمی آورد خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه، یه وضعی شده بود عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد و گفت: هر جور شده با بی سیم تورجی زاده را پیدا کن (شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا) مداح با اخلاص و از عاشقان حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. خلاصه تورجی را پیدا کردند. حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. تورجی فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت، صدا را روی تمام بیسیم ها انداخته بودند، خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگند؛ خط را گرفته بودند و عراقی ها را تارو مار کردند... شهید تورجی خونده بود: در بین آن دیوار و در..... زهرا صدا میزد پدر..... دنبال حیدر می دوید..... از پهلویش خون می چکید...... زهرای من... .😔😔 #محمد_تورجی_زاده
🔹شب بود🌝 که به همراه چند نفر از دوستان دور هم نشسته بودیم، شهید تورجی زاده در حال پخش بود🎶، هر کس در حال خودش بود، صدای در🚪 آمد بلند شدم و در را باز کردم، در نهایت تعجب دیدم گرامی ما حضرت آیت الله پشت در است؛ با خوشحالی گفتم بفرمایید😍 🔹ایشان هم در نهایت قبول کردند✅ و وارد شدند، البته قبلاً هم به حجره ها و طلبه هایشان سر میزدند☺️، سریع ضبط📻 را خاموش کردیم، استاد در گوشه ای از اتاق . 🔹بعد گفتند: "اگر مشکلی نیست را روشن کنید." صدای سوزناک و نوای او در حال پخش بود🎵 استاد پرسیدند: "اسم ایشان چیست⁉️" 🔹گفتم: "محمد رضا تورجی زاده." استاد پس از کمی مکث فرمودند: "ایشان (در عشقـ❤️خدا) سوخته است." گفتم: "ایشان شده. فرمانده گردان (سلام الله علیها) هم بوده. استاد ادامه داد: "ایشان قبل از سوخته بوده."
شهید محمدرضا تورجی زاده و رهبر عزیز انقلاب در دوران شهید محمد رضا تورجی زاده🌺☺️ مسئول مسجد ذکر الله بود پس از شهادت شهید بزرگوار ایت الله شهید تورجی زاده و دوستان بر سر مزار شهید بهشتی مراسمی برگزار کردند😊🌺 👇👇 محمد بعدها میگفت: کسی که خوب می تواند راه دکتر بهشتی را ادامه دهد این است! بعد هم تصویر 😍❤ را نشان داد وگفت: ایشان با وجود روحانی بودن در خط اول نبرد☺️🌺 درجبه ها حضور دارد.❤️😍 امام امت اورا دوست دارد.❤ ایشان انسان واراسته و پاکی است برای سلامتی و طول عمر با عزت حضرت آقا سه صلوات و دعای زیاد ان شاء الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 سکوت همیشه هم خوب نیست من یاد گرفته‌ام وقتی دلتنگم یک گوشه‌ی اتاق درست سمت مشهد 🕊 درست حرم... بِایستم و شبیه وقتی که روبروی می‌ایستادم، با امام پاک و مهربانم درددل کنم 🌸 این روزها بی قرار ترم 💜 حرف‌هایم حتی سلام‌های ساده‌ام عاشقانه‌ترند . . . : ✋💚 اللهّـــمَ صَلّ عَلی عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّتكَ عَلی مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری اَلصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَّة زاكيَةً مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كاَفْضَل ما صَلّيَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🌸🍃 ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃 @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_شصت_چهارم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا برگشتم بین الحرمین تو حس و حال خودم بودم
از کربلا که برگشتم یه دوسه روزی موندم خونه تا بچه های حوزه و بسیج اومدن خونه دیدنم از حوزه انصراف دادم چون حوادث سال ۹۲ روح و روانم را داغون کرده بود بعداز چندروز برگشتم پایگاه یه اطلاعیه نظرم جلب کرد سپاه میخاست از بسیجی ها نیرو جذب کنه برای دوره روایتگری شهدا باید میرفتیم سپاه قسمت فرهنگی ثبت نام میکردیم اومدم از پایگاه برم بیرون که لیلا وارد شد -سلام لیلا: برفرض علیک -وا این چه وضع حرف زدنه 😒😒 لیلا:هوی روانی چرا اومدی از حوزه انصراف دادی؟ -لیلا داغونم چطوری درس بخونم ؟😔😔 لیلا:بمیرم برات -إه خدا نکنه لیلا:کجا میری؟ -سپاه ثبت نام دوره روایتگری لیلا:اوهوم -تو نمیای ؟ لیلا:نه آخه به مهدی نگفتم -باشه پس من برم فعلا یاعلی لیلا: عزیزم مراقب خودت باش یاعلی نویسنده: بانو.....ش 📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده @khademe_alzahra313
🌹بخوان دعای فرج را که دست غیب خدا 🌹حجاب غیبت از آن روی ماه بردارد... 🌼شبی دیگر از شبهای عشق وانتظار...با مولا هستیم ان شاءالله تا ظهور حضرتش...🌟 به رسم هرشب:الهی عظم البلا⚡️ @khademe_alzahra313
بیدار.mp3
4M
🌹ملائکه انسان را برای نماز شب بیدار میکنند.... ❤️اگر کسی بیدار شد، ملائکه خوشحال میشن و سرور خود را به اون شخص میدهند اگر بیدار شدی، حتما از ملائک تشکری کن [ حجت الاسلام عالی 💚...... ....💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا داشته‌ام فقط تو را داشته‌ام با نام تو قامت افراشته‌ام🌱 بوی صلوات می‌دهد دستانم؛ از بس که گل‌ محمدی کاشته‌ام...😍 💚
❄️🍃🌹🍃❄️ 🌹طرح ختم قران کریم🌹 به نیت سلامتی وتعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹 ❄️🍃🌹🍃❄️ @khademe_alzahra313
•°💛 ما گره خورده به گیسوی "حسینیم" فقط در کمند خم ابروی "حسینیم" فقط هر که با هر چه که مست است خودش می داند ما که مست رخ خوشبوی "حسینیم" فقط😍🍃 "السلام‌علیڪ‌یا‌سید‌الشهدا "✋🏻 ♥️ 🌤 @khademe_alzahra313
سلام علیکم ✨صبح روز شنبه تون پر از خیر و برکت ☀️امروز متعلق است به حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم❤️ 🌄روزمان را با سلام و درود و صلوات بر پیامبر اکرم رحمت للعالمین❤️ شروع می کنیم و بی نهایت خوشحالیم که درین روز مهمان ایشان هستیم و تصمیم ها و کارهای امروزمان را به ایشان هدیه می دهیم🎁 ✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا شرکت در این طرح ، خواندن ادعیه امروز، لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و... ✨غذای غیر نذری نخوریم حتی میوه یا آب خوردنمون با نیت باشه خلاصه تو خونه های ما همه فقط غذای حضرتی می خورند (غذای جسم و روح) 💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله @khademe_alzahra313
۱۵ آذر سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری 🕊🕊🕊🕊 مردان بی ادعا مدافعان واقعی اسلام در عمل نه تنها حرف ترکشي به سينه اش نشسته بود برده بودنش برای آخرین عمل جراحي. قبل از عمل بلند شد که برود بهش گفتن : بمان! بعد از عمل مرخصت مي کنن اينجوري خطرناکه گفت: وقتي اسلام در خطر باشه من اين سينه رو نمي خوام...  🌺فرازی از وصیتنامه : "راه شهدا را ادامه دهید که آنها نظاره گرِ شمایند. مواظبِ منافقین باشید که در بین شما هستند. بی تفاوتی را از خود دور کنید و در مقابل حرفهای منحرف بی تفاوت نباشید. فرزندان خود را آگاه سازید." 🕊🕊🕊🕊 هدیه کنیم صلواتی نثارارواح مطهرشان وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh
او از شهدای دانشجوی مدافع حرم به شمار می آید، تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی رشته حقوق به پایان رسانده بود.👇👇 «فاطمه اسدی» خواهر بزرگتر شهید محمد اسدی از روزهای حضور پرشور و حرارت برادر در خانواده می گوید. «آن روز سر کلاس بودم و درس حسنک کجایی را می خواندیم که پدرم آمد دنبالم، تا به دیدن مادرم که تازه زایمان کرده بود برویم. ازاینکه قرار بود فرزند دیگری به جمع خانواده اضافه شود، خوشحال بودم. محمد پسر سوم و پنجمین فرزند از 8 فرزند خانواده ما بود.
لیاقت محمد چیزی جز شهادت نبود؛ به خاطر خواندن نماز اول وقت، خواندن نماز شب و سخاوت، مهربانی، شجاعت، بصیرت و هوشش. اگرچه انسانی عاری از عیب و گناه پیدا نمی شود، ولی قطعا شهدا در مسیر شهادت کارهایی می کنند که به واسطه آن لایق شهادت شده و پاک می شوند. از 2 ماه قبل از سوریه رفتن، برایمان جالب بود که حس دیگری به محمد داشتیم. از ذهن همه اهالی خانه گذشته بود که وقتی محمد در اتاقش را باز می کند و بیرون می آید انگار نوری از اتاق خارج می شود. حتی یک بار برادرم به من گفت حس می کنی محمد چقدر نورانی شده؟! تعجب کردم و گفتم داداش! من هم می خواستم همین را بگویم. برای اینکه به سوریه برود، 40 روز نذر روزه کرده بود. حتی بیشتر از این 40 روز را روزه گرفت. سه روز هم در حرم معتکف شد. خیلی بحث اعتقادی نمی کرد؛ ولی برادر کوچکترم که همیشه با محمد بود، می گوید هرچه دارم از محمد دارم چون محمد بود که من را هیئتی کرد. فقط یک بار آن هم وقتی بچه بود از شهادت گفت، که ما به حرفش خندیدیم. خیلی اهل صحبت کردن از اینکه دوست دارد شهید شود، نبود. اصلا اینطور نبود که بخواهد بگوید برای شهادتم دعا کنید. حتی فیلمی در سوریه دارد که می پرسند دوست داری شهید شوی؟ و محمد پاسخ می دهد: «هرچه خدا بخواهد». خیلی تسلیم خدا بود. وقتی می خواست از ما خداحافظی کند من و برادرم را صدا زد و با همان حجب و حیای همیشگی گفت: «من نباید این حرف را بزنم؛ ولی دوست دارم این سفارش را بکنم و بگویم که رسول خدا که پیغمبر بود، تنها وظیفه اش رسالت بود. ما هم تنها مامور به انجام وظیفه هستیم؛ نه حصول نتیجه» این حرف محمد برای من تلنگر بود؛ چون آدم بسیار حساسی هستم و برای همه نگرانم. بعد از شهادت محمد حس کردم در بسیاری از کارهایم آرامشی که باید داشته باشم را دارم و نگرانی قبلی را ندارم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا