فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
○•🌱
من ایرانم و تو عراقی🚩
#لبیک_یا_حسین
#نماز_شب
✍آیت الله حق شناس :
مبارزه با نفس دشوارتر از مبارزه با شیطان است در این مبارزه همواره باید خدا را در سحرگاهان صدا بزنید و از او کمک بخواهید. باید نفس امّاره را با بیداری شب و نماز اول وقت کنترل کنید
بیدار شدی برا فرج آقا امام زمان عج هم دعا کن
سلام آقای خوبی ها
#مهــدےجان
تو عیانــے
هم چو خورشیدِ فروزان ،
چشمِ ما قابل نباشــد
کہ ببیند روی زیبای تو را ...
🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفرج
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_306
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
🌼 #السلام_علیک
🌼 #یا_اباصالح_مهدی
❤️ #آقاجان
یا صاحب الزمان
بہ تو دل بستم و
غير تو ڪسے نيست مرا
جز تو اے جان جهان،
داد رسے
نيست مرا
عاشق روے توام،
اے گل بے مثل و
مثال بہ خدا،
غير تو هرگز
هوسے
نيست مرا
همه دوست دارند که به بهشت بروند
اما کسی دوست ندارد بمیرد !! بهشت رفتن ...
جرأت مُردن میخواهد !
و #شهـدا چه زیبـا
تفسیر کردند جرأت را ...
#صبحتون_شهدایی 🌷
💠 شهید روز ۱۳ فروردین خان طومان
🌷بسیجی شهید مدافع حرم حمید قاسمپور
حمید متولد اردیبهشت هفتاد و دو در شهرستان آباده بوده و بعد از تحصیلات تکمیلی در رشته حقوق در دانشگاه شهرستان آباده مشغول تحصیل شد.
از خصوصیات شهید قاسمپور این بود که همیشه قبل از اذان در مسجد بود و به قولی ک میداد پایبند بود و عمل میکرد. در کارهای فرهنگی پیشقدمبود و برای برگزاری یادواره های شهدا تلاش میکرد.
🌷 امر به معروف و نهی از منکر را همیشه داشت که حتی یک بار هم مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
شهید قاسمپور پس از دوماه حضور در جبهه سوریه سرانجام در عصر ۱۳ فروردین سال ۹۵ در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری داعش منطقه خان طومان، در اثر اصابت تیر مستقیم تک تیرانداز های تکفیری به ناحیه چشم و قلب، به فیض شهادت و به آرزوی دیرینه اش رسید.
شاد کنید همه شهدا را باصلواتی بر محمد و آل محمد
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷
⭕ #سیزده_بدر واقعی ما این است که از خودمان بیرون بیاییم،از خانههای تنگ و تاریک افکارخرافی خودمان به صحرای دانش و بینش خارج شویم.
یادداشتهای استاد مطهری،ج6،ص131
#ﺷﻬﻴﺪﻣﻂﻬﺮﻱ
🍃امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند :
👈إِلٰهِى هَبْ لى كَمالَ الانْقِطاعِ إِلَيْكَ...🌱
🍃خدایا کمال جدایی از مخلوقات را، برای رسیدن کامل به خودت به من ارزانی کن....🖇
📚: از مناجات شعبانیه
#مناجاتشعبانیہ
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
بسم رب الشهدا والصدیقین🌷 🦋من و مینا و میترا درس احکام و قرآن را از دختر همسایهمان اقدس کریمی یاد
بسم رب الشهدا والصدیقین🌷
❣فردای آن روز، مردم با هر وسیلهای که گیرشان آمد، از شهر بیرون میرفتند. چند روز بعد با خواهرم مینا برای کمک به بیمارستان هلال احمر🏥 رفتیم. هنوز امدادگری و پرستاری از مجروحان را خوب بلد نبودیم. روز بعد به مسجد پیروز در ایستگاه 7 منطقه پیروزآباد که برای رزمندگان غذا درست میکردند و نیرو کم داشتند، رفتیم.
خانوادهمان تصمیم گرفتند که با دختران(من ـ مینا ـ شهلا ـ میترا) و برادر کوچکتر (شهرام)) از آبادان خارج شویم. بعد از مدتی با لنج دوباره به آبادان برگشتیم. من و مینا در بیمارستان شرکت نفت امام خمینی آبادان پذیرش گرفتیم و همراه دیگر دوستان شبها در خوابگاه آنجا میخوابیدیم، چون خانوادهام به اصفهان رفته بودند.
در بیمارستان🏨 علاوه بر آموزش امدادگری، کارهای فرهنگی هم میکردیم. در خردادماه 60 بسیج خواهران آبادان تأسیس شد و ما هم علاوه بر امدادگری در بیمارستان، در بسیج هم فعالیت میکردیم. وقتی با مینا به اورژانس منتقل شدیم با مجروحان بدحال بیشتر در تماس بودیم. مهران (برادرم) در آموزش و پرورش و مساجد فعالیت میکرد. گاهی هم با بچههای سپاه به خط میرفت.مواقعی که برای دیدن ما به بیمارستان میآمد. خبرهای شهر و گزارش کارهایش را برایمان میآورد.
🌹اوایل مهرماه (5 مهر ماه 1360) که عملیات ثامنالائمه شده بود تعداد مجروحان خیلی زیاد بود و مینا برای کمک به بیمارستان طالقانی (نزدیک خرمشهر)رفت، بعد از چند روز به بیمارستان شرکت نفت برگشت. پس از شکست حصر آبادان، در کلاس درس رزمندگان شرکت کردیم (باید در سال چهارم علوم تجربی درس میخواندیم). شبها موقع خواب ما شروع به درس خواندن میکردیم.
#ادامه_دارد...
@khademe_alzahra313
این تصویری به یاد ماندنی از #سیزده_بدر مادرانه است .مادری بساط سیزده به در را در کنار پادگانی پهن کرده تا پسرش که در همان پادگان بوده است بتواند در آن شرکت کند بی جهت نیست که میگویند ایران سر زمینی است که بهترین مادران را دارد . عکس مربوط به حبیب الله دانه گردی است و مادرش در سیزده بدر سال شصت که بیرون پادگان غدیر اصفهان برداشته شده است.او چهار سال بعد در والفجر هشت شهید شد.
#روز_طبیعت
#سلام_امام_زمانم
معطر میکنیم
صبحمان را باصلوات
بر محمدو آل محمد
به رسم شروع هرصبح
السلام علیک یامولانا
یاصاحب الزمان(عج)
آقای خـــــــــوبم
هر کجا که هستید..
باهزاران عشق سلام.
سه صلوات برای سلامتی و ظهور هرچه سریعتر امام زمان (عج) بفرستید
🌹🍃🌹🍃
سلام علیکم
✨صبح روز شنبه تون پر از خیر و برکت
☀️امروز متعلق است به حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم❤️
🌄روزمان را با سلام و درود و صلوات بر پیامبر اکرم رحمت للعالمین❤️ شروع می کنیم و بی نهایت خوشحالیم که درین روز مهمان ایشان هستیم و تصمیم ها و کارهای امروزمان را به ایشان هدیه می دهیم🎁
✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا شرکت در این طرح ، خواندن ادعیه امروز، لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و...
✨غذای غیر نذری نخوریم حتی میوه یا آب خوردنمون با نیت باشه خلاصه تو خونه های ما همه فقط غذای حضرتی می خورند (غذای جسم و روح)
💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله
✨✨✨✨✨✨✨✨
@khademe_alzahra313
🔺هر وقت خواستی کار خوبی بکنی و راه بندان شد و ممکن نشد آن را انجام بدهی،نیتت را رسیدگی کن.شاید صدمه خورده است و صرفا برای خدا نیست...
و الا اگر با صاحب خانه کار داشته باشی، بر عهده ی اوست که موانع را از جلوت راهت برطرف کند😊
📚کتاب مصباح الهدی
🔺ابراهیم، هیچکس از کارهایش مطلع نمیشد مگر اینکه کسانی که همراهش بودند. خیلی از دوستانش بخاطر بازگو نکردن کارهایش، اصرار به گفتن میکردند ولی او میگفت: کاری که برای خداست، گفتن ندارد.
🌷#شهید_ابراهیم_هادی🌷
•••|🕊💚'
••
.
خانومشونگفتنچراچشماتانقدرقشنگہ؟'
گفتن، چونتاحالاباهاشون
- گنـٰاهنکردم":)))
#شبیھِشونشیم‼️ #شهید_همت '
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
بسم رب الشهدا والصدیقین🌷 ❣فردای آن روز، مردم با هر وسیلهای که گیرشان آمد، از شهر بیرون میرفتند.
بسم رب الشهدا والصدیقین🌷
🌸روز آخری که میخواستیم با آمبولانس🚐 به آبادان برگردیم خبر شهادت خواهرم میترا (#زینب) در شاهینشهر اصفهان را دادند. همان موقع به اصفهان رفتیم و صبح که رسیدیم، #زینب را همراه با 300 شهید عملیات اخیراً تشییع کردند.
🕊 #زینب دوست داشت در تکیه شهدای اصفهان دفن شود که به آرزویاش رسید. دو هفته در شاهینشهر ماندیم و بعد به آبادان برگشتیم. در آبادان کارهای بسیج را در دست گرفتیم. مینا مسؤول آموزشی و من مسؤول پرسنلی شدم. در عملیات آزادسازی خرمشهر در اورژانس💉 در حال آمادهباش بودیم. مجروحان زیادی به اورژانس آوردند. بالاخره خرمشهر آزاد شد. وقتی خبر آزادسازی خرمشهر از بلندگوها📢 پخش شد، به یاد #زینب خیلی گریه کردم.
مامان میگفت: «#زینب برای آزادسازی خرمشهر خیلی دعا میکرد.»
دو هفته بعد از آزادسازی خرمشهر به آنجا رفتیم. بعد از آن بیشتر فعالیتمان را با بچههای بسیج بودیم. ولی در عملیاتهای مختلف به بیمارستانهای🏨 افشار دزفول، سینای اهواز و بیمارستان ماهشهر برای کمک میرفتیم.
بعد از ازدواج برادرم مهران از هتل به منزل او آمدیم و با آنها زندگی کردیم. بعد از حمله وحشیانه مجددی که عراق به آبادان کرد شهر کاملاً تخلیه شد و ما به همراه برادرم مهران به ماهشهر رفتیم و از آنجا در بیمارستان گلستان اهواز مشغول به کار شدیم. مرتب به شاهینشهر به خانوادهمان سر میزدیم. برای عملیاتها به اهواز برمیگشتیم. در آخرین باری که به اهواز آمدیم. در هلال احمر در قسمت خیاطی💈 با مینا مشغول به کار شدیم.
برای ادامه تحصیل، در دانشگاه تهران در رشته الهیات پذیرفته شدم و شغل دبیری را برگزیدم و از سال 73 به استخدام آموزش و پرورش درآمدم. هم اکنون در آموزش و پرورش منطقه 10 تهران به عنوان دبیر مشغول به کار هستم. ولی هیچ وقت خاطرههای زیبای دوران جنگ از یادم نخواهد رفت.
#ادامه_دارد...
@khademe_alzahra313