لحظه های آخر چقدر عرفانیست؛ چشمهایم عجیب بارانیست

شکر خدای را که در پناه حسینم عالم از این بهتر پناه ندارد!

🎧 #مقام_مشروط|🕊|

حکایت شده که روزی، سگی ،از مقابل شخص حکیمی میگذشت .. اون شخص خطاب به سگه گفتن که:« بفرما!» به ایشون میگن که:« آقا به سگ میگن چخه! شما میگید که ..بفرما؟؟ ایشون می‌فرمایند:« من برای زبانم شأن قائلم» {در شأن زبان من نیست به زبان آوردن کلمه ی چخه!}

- روش عملی کنترل نگاه، فاصله گیری از مرز حرام 📔شاخه‌نبات #در_لابه_لایِ_اوراق

کار با توسل حل میشه؛ زمان جنگ هم توسل‌ها و گریه‌ها کارو حل می‌کرد. 📻 پادکست | شب عاشقی

🎙داستانی شنیدنی از شهید دوازده ساله مرحمت بالازاده 🕊🦋 http://Eitaa.com/khademfars

📢 #اطلاعیه 🔸 آغاز ثبت‌نام سراسری خادمین افتخاری شهدا ویژه داوطلبان جدید ثبت‌نام سراسری خادمین افتخاری شهدا ویژه داوطلبان جدید خواهر و برادر از تاریخ ۱۵ آذر ماه شروع می‌شود و تا ۲۲ آذر ماه سال ۱۴۰۱ ادامه دارد. داوطلبان خادمی شهدا می‌توانند برای ثبت‌نام در تاریخ ذکر شده به سایت "کوله بار" به نشانی www.khademin.koolebar.ir مراجعه کنند. ادامه مطلب: https://b2n.ir/a10890 http://Eitaa.com/khademfars

الحمدالله امشب توفیق بود در جوار سردار تنگه احد؛ شهید حاج مرتضی جاویدی باشیم! فسا؛ روستای جلیان جمعه! ۱۱ آذر ۱۴۰۱

تنها فرماندهی که امام پیشانی‌اش را بوسید مرتضی جاویدی درعملیاتی سخت و طاقت فرسا به نام والفجر۲، در منطقه عملیاتی حاج عمران، به همراه نیروهایش در محاصره‌ی دشمن مقاومت جانانه‌ای می‌کند. در حالی که ۴ شب و ۳ روز در ۴۰ کیلومتری خاک عراق با دشمن درگیر بودند، وقتی فرمانده وقت سپاه به او اجازه عقب عقب نشینی می دهد، او پشت بیسیم می گوید که قصه احد در تاریخ برای بار دیگر تکرار نخواهد شد و ما تنگه را ترک نمی کنیم، به همین علت او را به عنوان سردار احد هم می شناسند. بعد از عملیات والفجر ۲ فرماندهان جنگ به محضر امام می‌روند. محسن رضایی و صیادشیرازی گزارشی از عملیات می‌دهند و به رشادت‌ و قابلیت مرتضی جاویدی و نیروهایش اشاره می‌کنند. امام با شنیدن سخنان صیاد از جا برمی‌خیزد و تمام قد می‌ایستد و شهید جاویدی را در بغل می‌گیرد. همه‌ی نگاه‌ها به امام بود و لب‌های مبارک‌شان که بر پیشانی مرتضی می‌نشیند و مرتضی در حالی که اشک می‌ریخته است، شروع به بوسیدن دست و بازو و صورت امام می‌کند. ادای احترام صیاد شیرازی به اشلو صیادشیرازی در یکی از سفرهایش به شیراز، سراغ مزار مرتضی را می‌گیرد تا می‌رسد به شهر فسا و بعد روستای جلیان. همراهان صیاد می‌گویند از فاصله‌ی ۵۰ متری مزار، از ماشین پیاده می‌شود. لباسش را مرتب می‌کند و با احترام کامل نظامی با قدم آهسته به سمت مزار می‌رود و آنجا دست راست را به گوشه‌ی کلاه نظامی می‌چسباند و فاتحه می‌خواند http://Eitaa.com/khademfars