eitaa logo
کمیته‌خادمین‌شهدا‌استان‌فارس
1.3هزار دنبال‌کننده
793 عکس
774 ویدیو
38 فایل
کانال رسمی کمیته‌مرکزی‌خادمین‌شهدا‌استان‌فارس اطلاع رسانیِ اخبار،برنامه‌هاوگزارش فعالیت‌ ها صفحه ما در اینستاگرامkhademfars.ir آیدی خادم کانال @khademfars_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
زنده‌ترین روزهای زندگی یک آن روزهایی است که در می‌گذراند. [سیدمرتضی‌آوینی] @khademfars
zabet(9).mp3
2.4M
🎧 | 🔻 روایتگری علمدار روایتگری ، شهید حاج عبدالله ضابط (۶) @khademfars
کمیته‌خادمین‌شهدا‌استان‌فارس
شفای بیمار قطع نخاعی پس از شهادت قسمت اول بیاد جاویدالاثر 🌷اواخر خردادماه سال 61 قبل از ماه مبارک رمضان بود. خبر دادند احمد خلوصی، یکی از دوستان پاسدار حبیب تصادف کرده و به بیمارستان نمازی منتقل شده است. حبیب بی‌تابانه گفت: بریم. سریع با موتور من به بیمارستان نمازی رفتیم. احمد را تازه آورده بودند. تشخیصی که پزشکان دادند، قطع نخاع بود. حبیب تاب ایستادن نداشت. گوشه‌ای به نماز ایستاد. ذکر می‌گفت، دعا می‌کرد و نماز می‌خواند. اصلاً حواسش به آب و غذا و خواب نبود. تا خود اذان صبح برای احمد دعا می‌کرد. نماز صبح را که خواندیم به حبیب گفتم: بیا بریم، اینجا که کاری از ما بر نمیاد. گفت: تو برو من می‌مانم. نه آن روز، نه روزهای بعد از بیمارستان خارج نشد. آن ماه رمضان حبیب در بیمارستان نمازی معتکف شد و خود را وقف بیماران به خصوص احمد کرد. حبیب با بزرگواری، بامحبت مثال‌زدنی این مدت نه‌تنها به احمد، بلکه به سایر بیمارهای قطع نخاعی رسیدگی می‌کرد. از تعویض پانسمان، تا لگن گذاشتن و تنظیف آن‌ها و هر کاری. احمد که پزشک‌ها از ماندنش قطع امید کرده بودند، با همین محبت‌های بی‌دریغ حبیب کم‌کم زنده شد. راوی دکتر محمودیان @khademfars
کمیته‌خادمین‌شهدا‌استان‌فارس
شفای بیمار قطع نخاعی قسمت دوم بیاد جاویدالاثر 🌿 🌷بعد از تصادف و قطع نخاع شدن، تنها کسی که تمام و کمال حتی تا یک ماه بعد از مرخص شدن از بیمارستان من را ترک نکرد و همچنان بالای سرم بود و به من خدمت می‌کرد حبیب بود. بعد از ترخیص شدن از بیمارستان و بستری شدن در خانه، حبیب هم به جبهه برگشت. من قطع نخاع گردن بودم و هیچ حرکتی نداشتم. آن روز هم به دیدن من آمد. مثل همیشه به من محبت کرد و گفت: می‌خواهم به جبهه برگردم! با ناراحتی گفت: خیلی برام سختِ که نمی‌توانم اینجا باشم و از تو مراقبت کنم. گفت: وَالله اگر این بار که به جبهه رفتم و شهید شدم، اولین چیزی که از خدا می‌خواهم شفای شما هست. ماه محرم بود که احساس کردم با اراده خودم می‌توانم یک انگشت پایم را کمی تکان بدهم. هفته بعد پیش دکتر رفتیم. جریان را که گفتم: گفت امکان ندارد ارادی باشد و این حرکت غیرارادی است.تا اینکه خبر شهادت حبیب را آوردند، فهمیدم حبیب به قول خودش در طلب شفای من عمل کرده است. تقریباً 50 تا 60 درصد بهبودی من در عرض شش ماه بعد از شهادت حبیب برگشت. راوی احمد خلوصی 🌿 @khademfars
در راه طلائیه... مثل همیشه بمب انرژی حاج اصغر... ۲۱ آبان ۱۴۰۰ @Khademfars
4_5963173129667740118.mp3
3.2M
غصه بخورید بچه ها ... خوش به حال رفقایی که ثابت کردند میشه تو این دوران زندگی کرد و عاشقانه به معشوق رسید. نوش جونشون @khademfars
جمع دوستان
جمع دوست داشتنی خادمین
سه راهی شهادت ...
شهدای گمنام طلائیه