eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
161 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5886731984633333915.mp3
8.33M
▫️ز در درآ و شبستان ما منور کن هوای محفل بیچارگان معطر کن... 🔅اللهم عجل لولیک الفرج🔅
2⃣1⃣ قسمت دوازدهم، بخش دوم 💠 روش مناظره را از اسلام بیاموزیم💠 3⃣ اهانت و خصومت و تندی را در مناظره ترک نمائیم. این مطلب را باید در نظر داشت که عزیزترین چیزها نزد اکثر افراد، اهمیت و بزرگی آنهاست. حاضرند جان و مال و ناموسشان را در راه ریاست و عظمت نثار کنند. این صفت خودخواهی در اکثر افراد به طور کامل وجود دارد و تا سر حد امکان با کسی که شئونات و بزرگی آنها را مورد حمله قرار دهد، مبارزه می کنند. بنابراین اگر کسی بخواهد عقائد و آراء خود را به دیگران تحمیل کند، باید به مقام شامخ و عظمت و اهمیت و بزرگی آنان جسارت ننماید. پیشوای اول مسلمانان حضرت علی (علیه السلام) فرمود: بر شما باد که در مناظرات و بیان معارف عالیه دین اسلام با تندی و خشونت سخن نگوئیدکه قلب را از یاد خدا باز می دارد، نفاق و دشمنی ایجاد می کند، بغض و حسد کسب می نماید و ممکن نیست که در ضمن بحث و مناظره ای که با خصومت انجام گیرد انسان به دروغ پناهنده نشود. امام صادق (علیه السلام) فرمود: کسی که با مردم در مقام خصومت و جدال برخیزد، جوانمردی او از بین می رود. تندی و خشونت بزرگترین آفت دوستی و اتحاد است ،هیچکس حاضر نیست که با چنین فردی رفاقت و آشنائی داشته باشد و سخن درست و صحیح او‌ غلط و زشت جلوه می کند. پس اگر می خواهیم در قلوب مردم محبوبیت پیدا کنیم و سخنان ما مورد قبول همه واقع گردد، در مباحثات به یکدیگر اهانت و جسارت ننمائیم. 4⃣ انصاف را رعایت نماییم. زیاد دیده شده افرادی که انصاف را از دست می دهند و تنها مایلند سخن خود را اثبات نمایند، در مباحثات محکوم می شوند.آنان فکر می کنند اگر به طرف مقابل خود بگویید مطلب شما حق است در برابر او کوچکی نموده و عظمت خود را از دست داده اند، لذا با کمال بی انصافی اعلام می کنند که این موضوع خلاف واقع است. طرف مقابل هم وقتی دید که مطلبش با اینهمه توضیحی که داده مورد قبول واقع نشده با خود فکر می کند که شاید او این اندازه فهم و درک ندارد که این مطالب را بفهمد و کار به جایی می رسد که او را تحقیر و محکوم می نماید. امام صادق (علیه السلام) فرمود: از علائم و صفات مرد جاهل اینست که جواب را قبل از شنیدن سئوال می دهد و قبل از آن که مطلبی را بفهمد رد میکند و بلکه در مقام معارضه با آن بر می خیزد و آنچه نمی داند درباره ی او حکم می کند. پس اگر می خواهید عظمت شما محفوظ بماند و در تمام مباحثات حاکم باشید انصاف را از دست ندهید. ◀️ ادامه دارد...
بسیار زیبا و تاثیرگذار👌 لطفا دانلود بفرمایین
مطمئنم که جهان شوقِ شنیدن دارد کلّ دنیا عطش و عشقِ پریدن دارد دوره ظلم به دنیا سیاهی انداخت شیعه زین دام هوس و قصد رهیدن دارد چند قرنیست که حیران شده ایم در دنیا کی دگر دیده ی ما فیض دیدن دارد؟ کل دنیا بنگر چون به ستم افتاده گو بما کی عطش و شوق دمیدن دارد؟ گفته ها در دل این جور و جفا افتاده تا به کی با جور و جفا فکر دریدن دارد؟ لشکر کفر به شیعه که شبی چنگ انداخت تا کجا چشم بر گره و تار تنیدن دارد؟ نادم از جرم و گناهان خجل گردیده همچو حرّ گشته و عشق به شنیدن دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ حالا چرا در برخی موارد وابستگی شدیدی بین دختر و پسر شکل میگیره؟ آیا این وابستگی شدید به خاطر عشق بین اون دو نفر هست؟ 🔶 برای رسیدن به جواب دقیق این سوال باید یه مقدار به طبع و مزاج انسان ها پرداخت: 🔹 همونطور که میدونید داخل مهم ترین ماده حیاتی انسان یعنی خون، 4 خلط وجود داره: دم، بلغم، سودا، صفرا 🔶 به طور کلی این 4 خلط باید با یک نسبت مشخصی داخل خون باشن و اگه کم و زیاد بشن انسان دچار غلبه های مزاجی میشه. ضمن اینکه هر کسی بنا به خلقت خودش طبع مخصوص به خودش رو داره که خصوصیات اخلاقی اون فرد رو میسازه.👌🏻 در ارتباط با مبحث خودمون معمولا هر طبعی خصوصیات خودش رو خواهد داشت که سعی میکنیم به طور اجمالی بررسی کنیم. 💢 مثلا کسانی که هستند به طور معمول احساسات عاشقانه و عرفانی خاصی دارند و اگه خودشون رو کنترل نکنند کمی تنوع طلب هستند. یعنی دوست دارند با چند نفر جنس مخالف ارتباط داشته باشند. معمولا بین دو فرد دموی رابطه عاطفی شدیدی شکل خواهد گرفت که میتونه باعث استحکام روابط بشه.
عصرتون‌مهدوی قربان و غدیر رفٺ ولے یار نیامد آن شمع دل افروز شب تار نیامد چند روز دگر مانده ڪہ با نالہ بگوییم اے اهل حرم میر و علمدار نیامد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
به نام خداوند مهربانی ها🌱🌸 #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر #قسمت_هفتم ادامه شبهات #امر_به_معروف_و_نه
به نام خداوند که مهربانی ها🌸🌱 معروف چیه؟!🤔🤔🤔 معروف یعنی عملی که خداوند اون رو به رسمیت شناخته✅😊 و منظور عرف جامعه نیست😉 معروف می تونه مستحب باشه 💚 می تونه واجب باشه 💚💚💚 معروفی که مستحب هست امر به اون واجب نیست ولی ثواب داره ، مثل نماز شب خوندن یا دائم الوضویی😇😇 اما معروفی که واجب هست👇👇👇 امر به اون ، واجب هست✅😉😉😉 مثل امر به نماز خوندن امر به خمس دادن و یا حتی امر به (برای کسانی که نمی کنند یا نسبت به جامعه بی تفاوت هستند) این پیام رو منتشر کنید....🌹
صوت سلسله جلسات تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی) - قسمت اول
قسمت 1⃣1⃣ ⚜کشتی گیر واقعی⚜ 💠 گاهی یک شخص را می بینید که خیلی زور و بازو و قدرت دارد و می تواند بار زیادی را بلند کند، اما همین شخص برای "نماز صبح" قدرت پاشدن ندارد!!! 💠 قدرت که فقط به زور و بازو نیست! گاهی همین شخص نمی تواند "غضب" خودش را کنترل کند، پس این آقا خیلی ضعیف است، و فقط ظاهرش را قوی نشان داده است. 💠 "" کشتی گیر واقعی کسی است که هوای نفسش را زمین بزند."" 🌸 اشجع الناس من غلب هواء🌸 ◀️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می توانید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت سیزدهم//ادامه فریادرسی می آید 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ابوالحسین با خود می گوید شاید حرم جای دیگر داشته باشد که من نمی دانسته ام. ابوالحسین با چنین اندیشه ای و به امید یافتن آن مرد ناشناس به هر سوی سر می کشد اما هیچ نشانی از کس دیگری نمی یابد. وقت می‌گذرد. زمان، در سردرگمی و اندیشه هایی که ابوالحسین با خودش دارد به سرعت سپری می‌شود. کلید دار حرم از اتاقی که روغن چراغ را در آن ذخیره کرده است بیرون می‌آید با ظرفی از روغن که باید آن را در پایه دان چراغ ها بریزد. ابوالحسین با دیدن کلید دار به سوی او می‌رود و در حالیکه آشکار است چیزی را هنوز هم می جوید، می پرسد: - مردی را ندیدی؟! ندیدی که از حرم خارج شود. کلیددار با مایه ای از خوش طبعی در کلام می گوید: -چه می گویی؟! می بینی که من هنوز درها را باز نکرده ام. ابوالحسین نمی تواند درنگ کند. هر چه را که بر او گذشته است برای کلیددار باز می گوید. 🔸🔹🔸🔹🔸🔹 کلید دار گداخته از آنچه شنیده است و با لحنی که سرزنش در خود دارد، می گوید: - چطور او را نشناختی؟! او مولایمان امام زمان بود. من مکرر در چنین شبهای که حرم خلوت بوده است حضرتش را دیده ام. ابوالحسین که از غفلت بزرگ خودش سر در گریبان مانده است، دلسوخته و درمانده دوستش را وداع می گوید تا از حرم خارج شده و به مخفیگاه خویش برود. در میان راه آشکارا گام بر می دارد برخلاف قبل که روی پنهان می داشت و از پناه دیوار ها و سایه ها خود را به هر سو می کشانید اینک ندارد تا به ترس خودش تمکین کند چیزی درونش را برآشوبیده است. اینکه امام زمان را دیده است و آن چنان در بند دل خودش بوده که نتوانسته از چنین موهبتی بهره گیری نماید کلافه اش ساخته است. افسرده است به اندازه ای که حفظ جان هم برای او معنایی ندارد. در نزدیکی مخفیگاه خویش است که متوجه می‌شود تعدادی از مردان وزیر حکومتی در جستجوی او هستند آن‌ها امان‌نامه وزیر را با خود همراه داشته و با نشان دادن آن نامه به دوستان ابوالحسین سعی می کنند از مخفیگاه او آگاه شوند. ابوالحسین خود را راحت می سازد پیش می رود و نامش را بر زبان می آورد: -من ابوالحسین کاتبم؛ همان که در جستجویش می باشید. آن مردان نامه ای را که به خط و امضای وزیر است به او نشان می‌دهند در نامه این جمله به چشم می خورد: همه چیز خوب است! 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 ابوالحسین همراه آنها می شود و به راه می افتد. وزیر حکومتی وقتی از خبر پیدا شدن ابوالحسین آگاه می‌گردد از جای برخاسته و به استقبال می رود سپس با ملاطفت و مهربانی او را مخاطب ساخته و می‌گوید: - کار را به جایی رسانده که شکایت مرا به صاحب الزمان بردی؟ ابوالحسین آب دهان قورت می دهد و می گوید: - چه کاره هستم من که از شما شکایت برم؟! چه کاره هستم! دیشب را در حرم کاظمین بیدار مانده بودم و دعا می کردم که آقایم به سراغم آمد اما خاک بر سر شدم که نتوانستم در آن موقع او را بشناسم!! وزیر می گوید: -خوش به حال تو بگذار من نیز ماجرای خودم را تعریف کنم. سپس در چشم ابوالحسین می نگرد و ادامه می دهد: - دیشب در خواب دیدم که آن بزرگوار بر من وارد شد و فرمان داد تا بر تو نیکی کنم در ابتدا من از او روی گردانیدم و چهره در هم کردم اما آنچنان بر من سخت گرفت که هراسناک گشتم. او راه سعادت و خیر را نشانم داد... 🔸🔸🔸 ابوالحسین شادمان از احسان امام مهدی(عج) آن چنان در خویش مشغول می‌شود که باقی سخنان وزیر را نمی شنود. روزگار سرفرازی و نیکبختی ابوالحسین بن کاتب اینک آغاز شده است... ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی
🕗 دل من را خدا، گمانم ساخت که شود کفتر حریم شما تا اگر پر شکسته هم بودم بپرم سمت این حرم، آقا . . . 📸 (هرروزساعت۲۰) 🔰 تصویر بسیار زیبا از ایوان طلای صحن انقلاب ......