بسمه تعالی اطلاعات کامل وام قرض الحسنه بنیاد علوی : ۱. وام فقط مختص اشتغالزایی است و لا غیر ۲. کار اقتصادی مد نظر باید توجیه اقتصادی داشته باشه و الا وام بهش تعلق نمی گیره ۳. هر سه ماه یکبار باید گزارش کار رو ارسال نمائید ۴. مبلغ وام برای روستا و شهرهای کوچک تا سقف ۸۰ میلیون و برای شهرهای بزرگ تا سقف ۱۰۰ میلیون تومان می باشد ۵. وام ۳ ماه تنفس دارد با کارمزد ۴٪ و بازپرداخت ۷ ساله ۶. وام دهی و نظارت بعدی حتما باید زیر نظر یک گروه جهادی یا موسسه خیریه ثبت شده باشد و مسئول مربوطه باید ضامن فرد وام گیرنده باشد غیر از مسئول گروه جهادی یا موسسه خیریه کس دیگری نمی تواند ضامن بشود ولو کارمند یا کاسب ۷.امتیاز این وام برای کل کشور حتی تهران نیز می باشد و مختص مناطق محروم نیست ۸. جهت معرفی تعداد افراد وام گیرنده محدودیتی نیست ۹. مدارک لازم : وام گیرنده باید چک ضمانت بده و چک دوم رو مسئول موسسه یا گروه خیریه باید بده در صورت نداشتن چک مسئول موسسه یا گروه باید پشت چک تهیه شده توسط شخص وام گیرنده رو امضاء کنن در کل ضامن اصلی این افراد وام گیرنده خود شخص مسئول موسسه یا گروه جهادی هستند ضمنا نیازی به چک کارمندی یا کاسب نیست ۱۰. برای وام کمتر از ۵۰ میلیون تومان نیاز به یک چک می باشد و برای وام بالاتر از ۵۰ میلیون تومان دو تا چک نیازه البته توسط دو ضامن ۱۱. وام گیرنده و ضامن نباید چک برگشتی و یا اقساط معوقه داشته باشند ۱۲. در صورتی که اطلاعات ارسال ناقص باشد و یا خلاف واقع باشد ترتیب اثر داده نمی شود ۱۳. ما فقط واسطه می باشیم تغییرات احتمالی سیاستهای وام دهی ربطی به ما ندارد 🌹🌷🌻🌷🌹🌻🌷🌹🌻 نحوه پر کردن فرم اکسل و ورد درخواست تسهیلات اشتغالزایی بنیاد علوی : لطفا تا پایان ۳۰ دی ماه (روز پنج شنبه ) فرم اکسل را دقیق تکمیل نموده و فرم ورد را تایپ نمائید و به صورت تایپ شده و دقیق به به شماره موبايل ‏‪0991 384 2451‬‏ در واتساپ ارسال بفرمائید (هم به صورت ورد و هم به صورت pdf) (فقط واتساپ ، خواهشا زنگ نزنید) به صورت دست نویس قبول نمی باشد خواهشا فرم را با حوصله و دقت کامل تکمیل بفرمائید و الا هم برای خودتان دردسر می شه ، هم برای ما و هم برای بنیاد علوی 🌻🌹🌷🌻🌹🌷🌻🌹🌷 قابل توجه متقاضیان وام اشتغالزایی بنیاد علوی : جهت تکمیل مراحل اخذ وام اشتغال زایی ، فرمهایی است که باید تکمیل و به بنیاد علوی ارسال گردند از آنجا که متقاضیان زیاد هستند و امکان پاسخگویی به تک تک آنها وجود ندارد در ایتا و واتساپ گروهی تشکیل دادیم که با عضویت در آن گروه ، سردرگم نخواهید شد جهت اخذ وام اشتغال زایی حتما حتما در این گروه عضو شوید (ترجیحا ایتا ) و طریقه اخذ وام را از همان طریق پیگیری نمائید صندوق قرض الحسنه اشتغالزایی : ایتا : https://eitaa.com/joinchat/3150250147C784c708bb1 واتساپ : https://chat.whatsapp.com/FCjkaByacgjJyXOmafueJJ اللهم عجل لولیک الفرج #حلقه_میانی #جهاد_خدمت_رسانی با کمک به حل مشکلات زمینه ساز ظهور شویم

فرصت تکمیل نمودن فرمهای ورد و اکسل تا فردا پنج شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۰ می باشد باید فرمها را در محیط کامپیوتر باز نموده و بعد از تکمیل در قالب ورد و pdf ارسال نمائید لطفا اطلاع رسانی نمائید

فرم درخواست تسیهلات.docx

قالب معرفی - 001028.xlsx

‍📣 #طبق_برنامه_چهارشنبه_ها: ⛳️#بازی #سرگرمی #خانگی🏡 🔷 بازی بساز و بجنگ 🏰 تمرین دقت و تلاش همراه با تجربه مبارزه گروهی در دفاع و حمله 🔸 همه ما به یه دژ (قلعه) نیاز داریم که بتونه محافظ ما باشه، ما هم نسبت به اون دژ یه مسئولیت‌هایی داریم. ☺️ 🔹 تووی این بازی هر گروهی که دژشو کامل کنه دیگه از حمله دشمن در امانه و اون برنده است. 😎 ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️

‍📣 #طبق_برنامه_چهارشنبه_ها: ⛳️#بازی #سرگرمی #خانگی🏡 🔶 #بازی : پیش‌رو 🔵 #اهداف_بازی : 🇮🇷 تمرین تمرکز، ارزیابی موقعیت و هماهنگی حواس همراه با آشنایی شهرها، صنایع و تولیدات داخلی 🔴 #روش_بازی : 🇮🇷🌈 🔹 این بازی شبیه حمل و نقل جاده ایه، تولیدات هر شهر رو به شهر دیگه میبریم تا همه ازش استفاده کنند، اینجوری تولیدکننده ها سود بیشتری میکنند و مصرف‌کننده‌های شهرهای دیگه هم کالای مورد نظرشون به دستشون میرسه🌈🇮🇷 🔶در کارتهای بازی به جای نام شهرها، از شخصیتهای مهمشون نام می‌بریم و یادمی‌گیریم هر شهری چه آدم‌های خوبی داره ⁉️😊🌹 🔸 کامیونمون (لیوان) باید از جاده خارج نشه، زودتر به مقصد برسه و مواظب باشیم بار کامیون (توپ) بهش آسیبی نرسه و نیوفته. ما کامیون‌دارا امانت‌دارای خوبی هستیم.☺️ ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️

📣 #طبق_برنامه_چهارشنبه_ها: 💐#آشنایی_باامامان_و_معصومین(ع) 🌷 انیمیشن #حضرت_فاطمه (س)💐 💐 ایام ولادت حضرت زهرا (س) و روز مادر پیشاپیش بر تمام شیعیان مبارک باد💐💐💐 ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️

#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی 💥 پیاده شو! زودتـــــر پیاده شو ... اینگونه به مقصد نمی‌رسی ! 💢 برای رسیدن به مقام نصرت امام زمان علیه‌السلام ـ ابتدا؛ از مرکب اول پیاده شو ، ـ بعد؛ بر مرکب دوم سوار شو ! 💢کدام مرکب؟ کجا؟ کِی؟ چگونه؟ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ✿⃟🌸 ‌‌‎•   @khademngoo• ✿⃟🍁

⭕️ #کلیپ ⚠️آیا تا بحال برای امام زمان عج هزینه کردی⁉️ وقت گذاشتی⁉️ 👤 استاد #رائفی_پور #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸 ✿⃟🌸 ‌‌‎•   @khademngoo• ✿⃟🍁

پـارٺ هفٺ در نگاه اول چهره ی درون آینه چه قدر به نظرم غریبه آمد!ملوک خانم راست می گفت عوض شده بودم!حاال با این ابرو های کمانی فاصله ی چشم و ابرویم خیلی بیشتر از سابق شده بود.پوست اغلب رنگ پریده ام سرخ و سفید به نظر می آمدو لب هایم با محو شدن کرک های پشت لب غنچه ای به نظر می رسید. -چه طوره خوشت میاد؟نگفتم خیلی تغییر می کنی!ماشااهلل با یه بند از این رو به اون رو شدی!حاال آقا داماد ببینه چه کیفی می کنه. نا خودآگاه به یاد مسعود افتادم.دلم می خواست قبل از همه او قیافه ی تازه ی مرا ببیند.بغضم دوباره سر باز کرد وتصویر درون آینه تار شد. -بازم داری گریه می کنی؟دیگه چرا ؟نکنه از کار من خوشت نیومده؟ -نه ملوک خانم اتفاقا خیلی هم خوب شده ولی نمی دونم چرا امروز دلم گرفته. -عیب نداره بیشتر عروسا حال تو رو دارن.با الخره ازدواج یعنی مسئولیت.قبولش واسه بیشتر دخترا سخته اما چند وقت که گذشت.عادت می کنی مادر جون.حاال اشکاتو پاک کن تا واست یه سرمه بکشم که حسن و جمالت حاال حاال ها موندنی باشه.می گن خوش یمنه.)دیگه چه فرقی می کنه برای کسی که همه چیز رو باخته؟(پوزخند تلخم با این فکر همراه بود. -مانی... مانی جون همین االن سفره ی عقد رو آوردن.نمی دونی چقدر قشنگه!همش گل الله ست.نمی دونی چه تزئیناتی داره.پایه هاش همه از آینه است!از همه سفره عقدایی که تا بحال دیدم قشنگ تره میای بریم نیگا کنیم؟...وای اصال حواسم نبود الهی فدات شم آبجی چه قدر عوض شدی!دست تون درد نکنه ملوک خانم خواهرم چه قدر خوشگل شده!مثل ماه شدی!وا...چشمات چرا این جوری قرمزه!گریه کردی؟حتما خیلی درد کشیدی؟اشکال نداره در عوض خیلی عوض شدی.مگه نمی گن بکشم و خوشگلم کن؟ سعیده یکریز حرف می زد. در سن چهار ده سالگی جوان تر از آن بود که حال مرا درک کند.همه چیز را آن قدرسهل و سرسری می گرفت که غم های زندگی چندان برایش سنگین و سخت نبود. -از صبح سرو صدات نمی اومد کجا رفته بودی؟ -با فهیمه رفته بودیم خونه ی خاله جهیزیه ی تو رو چیدیم.یه اتاقی براتون درست کردیم که ببینی حظ می کنی! بغضی که راه گلویم را گرفته بود نفس کشیدن را برایم مشکل می کرد.اتاقی را که می گفت می شناختم و از آن جا خاطره ی بدی داشتم.اولین بار ناصر همان جا مرا تنها گیر آورد.آن روز از صبح در منزل خاله برو بیایی بود.می خواستند مراسم عقد دختر بزرگش الهه را بر پا کنند.خاله از خوشحالی سر از پا نمی شناخت و چپ و راست دستور می داد. از بخت بد هر فامیل یا آشنایی به هر مناسبتی از مامان کمک می خواست او فوری مرا پیشکش می کرد و از دولتی همین بذل و بخشش ها بود که در آشپزی و چیدن سفره و مهمانداری و کار هایی از این قبیل خبره بودم.خاله تا چشمش به من افتاد قبل از هر حال واحوالی گفت:وسایل سفره ی عقد رو بردن باال دلم می خواد همه ی سلیقه تو به کار بگیری یه سفره بندازی که همه انگشت به دهن بمونن.یادت نره دختر خاله ت داره عروس می شه.ببینم سنگ تموم بذاری ها...انشااهلل خودم واسه عروسیت تالفی می کنم. حین حرف زدن مرا به سوی پله ها روانه کرد و خودش با عجله رفت که تدارک بقیه ی کار ها را ببیند.در طبقه ی دوم وسیع و نور گیر بود که با فرش های دستبافت الکی رنگ و پرده های تور سفید و کنده کاری های روی طاق و بوفه ای چهار گوش و چوبی نمای قشنگی داشت.سفره ی عقد را رو به قبله و مقابل آینه ی سنگی بزرگی که روی