eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.4هزار ویدیو
165 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌿🌹🌿🌹 🌿🌹🌿🌹 🌹🌿🌹 🌿🌹 🌹 |📄🙃 | ♥️ 🖇 بی اختیار لب باز کردم و شروع کردم به فاتحه خوندن و نفهمیدم کی جنازه از اونجا برده شد! -حالت بهتره؟ سرتکون دادم که خاله لیلاروپوشش رو درآورد -باز خوبه فقط اومدی اینجا ترست بریزه روزاولی که من اومدم اینجاکمک کردم شبش تا صبح از وحشت نخوابیدم ولی خب دیگه عادت کردم ! با صدای لرزونی گفتم: _چی شد که خواستین این کارو انجام بدین؟ -به خاطر شوهرماونم یک غساله!من هم مثل تو میترسیدم خیلی راستشوبخوای اول هم که محمودآقااومد خواستگاریم ازش خوشم نمیومدونمیخواستم قبول کنم ولی خب زمان ماهمه چی زوری بود حتی ازدواج! بزرگتراباید میپسندیدن برای ما هم قرار نبودخواستگار دکتر مهندس بیاد! کم کم همه چیز فرق کرد یه دل نه صد دل عاشق محمود آقا شدم ومنم مثل تو خواستم بیارتم اینجا واومدم از سر کنجکاوی ولی نمیدونم چیشد موندگار شدموهمون روز خواستم یاد بگیرم و این کارم بیشتر دامن زد به ترس روز اولم! خانومی که قبل من اینجا بود خانوم باخدایی بود با اینکه وضعیت زندگی خوبی داشت محض ثوابش میومد خدا رحمتش کنه همین زهرا خانوم بود این فکرکه اینکار فقط مخصوص مابدبخت بیچاره هاست رو از ذهنم انداخت بیرون از بزرگی این کار برام گفت خلاصه کنم برات اون روز اول منم خیلی ترسیدم میدونی محیامردم فکر میکنن چون شغلمونه دیگه برامون عادی شده نمیگم نشده ولی راستش گاهی هنوزم من و وحشت میگیره وحشت از مرگ! چادرش رو از جالباسی کوچیک دیواری برداشت _ بریم که فکر کنم شوهرت دیگه پس افتاده! لبخندی به صورتش پاشیدم و باهاش هم قدم شدم -وقتی بهم گفتی خاله لیلا و خودت دست بلند کردی و با من دست دادی خوشحال شدم.راستش به خاطر شغلی که دارم کمتر کسی بهم احترام میزاره مردم دیدگاه خوبی نسبت به ما ندارن تو وآقا امیرعلی بهم میاین... باخجالت سرم رو زیر انداختم -بفرما اونم آقا امیر علی! رد نگاه خاله رو گرفتم و به امیرعلی رسیدم که با عجله میومد سمتمون نفس عمیقی کشیدموهوای سردو وارد ریه هام کردم نگاهش نگران روی چشمهام بود -خوبی؟ خودم هم نمی دونستم.فقط میدونستم دیگه انرژی برای وایستادن ندارم خاله لیلا جای من جواب داد - خوبه مادرشیرزنیه برای خودش امیرعلی بالبخند از خاله تشکر کرد - خب دیگه من میرم خوشحال شدم از دیدنت محیاجان بغض کرده بودم نمی دونم چرا بی هوا و محکم خاله لیلا رو بغل کردم! نمیخواستم این حس بد از دیدگاهی که عامیانه شده بود، برای همیشه تو ذهنش بمونه و شرمنده باشه از کاری که خیلی بزرگ بوداونی که باید شرمنده می بود ما بودیم که به خاطر نداشتن دل و جرئت سعی می کردیم باتمسخر ضعف خودمون رو بپوشونیم. چادرش بوی گلاب میداد عمیق نفس کشیدم - برای امروز ممنونم -من که کاری نکردم من ممنونم عزیزم حالاهم دیگه برین میدونم چه حالی داری سرم رو عقب کشیدم و بغضم رو با آب دهنم فرو دادم به محض راه افتادن ماشین شیشه رو پایین کشیدم! -چیکار میکنی محیا هوا سرده سرمامیخوری! صدام می لرزید سریع گفتم: بزار باشه امیرعلی خواهش میکنم هوا خوبه نگران گفت:_مطمئنی خوبی؟ دیگه نتونستم بغضم رو کنترل کنم همه تصویرایی که امروز دیده بودم توی سرم چرخ میخوردبوی کافور هنوز تو بینیم بوداشکهام ریخت! امیرعلی هول کرده راهنما زد و گوشه خیابون پارک کرد -ببینمت محیا،چرا گریه می کنی؟ گریه ام بیشتر شدو هق هقم بلند - امیرعلی مثل مامان بزرگ بود -چی؟؟کی محیا؟! حالم خوب نبودمیخواستم حرف بزنم ولی نمیشد،نفس بلندی کشیدم -بوی کافورهنوزتوی سرمه چیکار کنم؟ صدای نفسهای کلافه امیرعلیو میشنیدم ترس به جونم افتاده بود. خاله راست میگفت ترس از مرده و غسالخونه بهونه است همه ما می خوایم از مردن فرار کنیم! _میترسم امیرعلی از مردن میترسم،من نمی خوام بمیرم نگاه نگرانش روی صورتم می چرخید - محیا چی داری میگی؟ یک دستش نوازشگونه کشیده میشد روی سرم _آروم باش...آروم...!نمیتونستم آروم بشم -اگه من مرده ام قول میدی تو غسلم بدی ؟تو کفنم کنی؟قول بده امیرعلی! وحشت زده نگام کرد: – چی می گی محیاخدا نکنه بس کن حالم خوب نبوددستهاش و گرفتم والتماس کردم _قول بده،خواهش میکنم توباشی دیگه نمی ترسم برام قرآن بخون باشه! نگاهش کلافه بود و نگران فشار ارومی به دستم آورد: تمومش کن محیا خواهش می کنم دارم دق می کنم،غلط کردم آوردمت جون من آروم باش! https://eitaa.com/khademngoo
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 : ✅ 🏠 کاری از: 🏃‍♂🏃‍♂با و 😊😊 🏃‍♂تمرینات ورزشی در خانه برای جلوگیری کردن از چاقی🏃‍♂ ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 : 🌷🇮🇷 🌹🕊 💐یار امام زمان(عج) باید مثل شهید علی شرفخانلو باشه😊 ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 : 🌹 🌷 بچه ها❗️ 🔶ارمنی هاهم عاشق شهداهستن🌹 🎙 با روایتگری : حاج حسین یکتا 🌷برای شادی روح ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 : ✅ 💢تمرینات آمادگی جسمانی در حالت خوابیده و هنگام تماشای تلویزیون 🏃‍♂🏃‍♂ 🏃‍♂تمرینات ورزشی در خانه برای بالا بردن ایمنی بدن 🏃‍♂ ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
🔴 از دیدگاه رهبری 🔸عظمت زن به این نیست که بتواند چشم مردها را، هوس هوسرانان را به خودش جلب کند؛ این افتخاری برای یک زن نیست؛ این تحقیر زن است. 🔸عظمت زن آن است که بتواند حجب و حیا و عفاف زنانه را که خدا در فطرت زن به ودیعه نهاده است؛ حفظ کند.
مهربان معبودم شب خود و دوستانم را به تو می‌سپارم آرزوهایم زیاد است اما ناب‌ترین آرزویم نعمت سلامتیست برای همه عزیزان و هموطنانم ✨🌸✨صبور باشیم✨🌸✨ مشکلات هم تاریخ انقضاء دارند سحر نزدیک است امشب براتون سلامتی آرزو می‌کنم ان شاءالله همیشه سلامت و شاداب باشید شـ🌙ـب بخیـر دوستـان🌟 ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ روز بزرگداشت دانشمند شهير امامی 《خواجه نصير الدين طوسی》 ابو جعفر محمد بن محمد معروف به خواجه نصیرالدین طوسی و ملقب به استاد البشر و محقق طوسی در سال ۵۹۷ قمری در طوس به دنیا آمد وی در ابتدا علوم عقلی و نقلی و حكمت مشاء را آموخت و در سال‏‌های بعد ریاضیات، فقه، فلسفه نجوم و ادبیات را خواند به طوری كه در علوم روز به تبحر و استادی تمام رسيد وی چند سال پس از واقعه حمله سپاهيان چنگيزخان مغول به قلعه اسماعيليه پناه برد و در آن‏جا نيز از تألیف و نگارش باز نايستاد با غلبه سپاه مغول بر اسماعيليان خواجه نصيرالدين به خدمت هلاكوخان مغول پيوست و با استفاده از نفوذ خود از كشتار مردم و دانشمندان و تخريب آثار فرهنگی و علمی و غارت شهرها و روستاها جلوگیری نمود پس از فتح بغداد و سقوط عباسیان خواجه نصير مأموریت يافت تا رصدخانه مراغه را ترتيب دهد او جماعتی از رياضي‏دانان بزرگ گرد آورد و كار احداث رصدخانه را در سال ۶۵۷ قمری آغاز كرد خواجه با اين كار عالمان بزرگ زمان را كه پراكنده بودند در یک مكان جمع كرد و همچنين كتابخانه‌ای عظيم در محل رصدخانه مراغه احداث نمود اين عالم سترگ برای تهيه كتاب‏‌های مورد نظر كتبی از بغداد، شام و شمال آفريقا و اطراف و اكناف ایران فراهم نمود و كتابخانه‌ای با بيش از چهارصد هزار جلد كتاب ايجاد كرد عمر خواجه از اين پس در خدمات علمی گذشت خواجه نصيرالدين یکی از بزرگ‏تربن بنيانگذاران كلام شيعه و پيشاهنگ بزرگ فلسفه مشّاء بود و ضمن تائید حكمت ابن‌سينا به شرح مشكلات اشارات پرداخت وی همچنين آثار متعددی را در علوم مختلف به نگارش درآورد كه اخلاق ناصری تجريد العقايد، ذيج ايلخانی، اوصاف الاشراف اساسُ الاقتباس و تذكرة نصیریه و بيش از شصت اثر ديگر در اصول دين اخلاق، منطق، هندسه، هيئت، نجوم و عروض و شعر از آن جمله‌اند خواجه نصيرالدين سرانجام در سال ۶۷۲ در ۷۵ سالگی شانزده سال پس از تأسیس رصدخانه درگذشت و در كاظمين به خاک سپرده شد ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سـلام همراهان گرامی🌷 روزتــون بخیـر و شـادی جمعـه‌ها کانال تعطیل می‌باشد میتونید از مطالب بالا استفاده کنید ان شاءالله در کنار خانواده و عزیزانتون لحظه‌هاتون پر از شادی و آرامش باشه در پنـاه خـدای مهـربان🌹🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃جمعـه‌ها بهـار صلوات هست دهانمـان را خوشبـو کنیـم به ذکر شریـف صلـوات بر حضـرت محمـد ﷺ و خانـدان مطهـرش🍃🌸 (🌸)اَللّهُـمَّ ✨(🌸)صَـلِّ 🌸✨(🌸)عَـلىٰ ✨🌸✨(🌸)مُحَمَّـدٍ 🌸✨🌸✨(🌸)وَ آلِ ✨🌸✨🌸✨(🌸) مُحَمَّـدٍ 🌸✨🌸✨(🌸)وَ عَـجِّلْ ✨🌸✨(🌸)فَرَجَهُـمْ 🌸✨(🌸)وَ اَهْـلِکْ ✨(🌸)اَعْدَائَهُـمْ (🌸)اَجْمَعِیـن ✿⃟🌸 ‌‌‎• @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️