eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
161 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید ذوالفقاری سه بار برای مبارزه با داعش به منطقه سامراء رفت. او با نیروهای حشدالشعبی چه زمینه های مختلف همکاری نزدیکی داشت . روز ۲۶ بهمن بود(چند روز بعد از سالگرد شهادت شهید ابراهیم هادی، همان شهیدی که الگوی زندگی هادی شده بود)در حومه ی سامرابراثر عملیات انتحاری بین سربازان عراقی و شهید ذوالفقاری به آرزویش رسید. پس از شهادت او خبرها حاکی از این بود که ایشان مفقود شده است و جز لاشه ی دوربین عکاسی اش هیچ چیز دیگری و حتی پیکری از او به جانمانده است؛ بعد از چند روز سیدکاظم الجابری شناسایی‌اش کرد. در اصل پیکر شهید ذوالفقاری بر اثر انفجار پرت شده بود. یک نفر درحال عبور از معرکه پیکر او را می‌بیند و پلاک را برای اطلاع خبر شهادت برمی‌دارد و بدن شهید بی‌پلاک آنجا می‌ماند. تا اینکه او را به بغداد انتقال می‌دهند. ادامه دارد..... شهید مدافع حرم محمد هادی ذوالفقاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید سید علی اندرزگو ... فرزند علی ، همنام علی ، همگام و همراه علی ... 🌹به نام، تاریخ قمری تولد و شهادت شهید توجه کنید ... 🥺🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داداش ابراهیم و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی کودکانه شهید ابراهیم هادی کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب مهمان خدا و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی کودکانه شهید ابراهیم هادی کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب خدای خوب ابراهیم و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
با سلام خدمت اعضای محترم کانال ضمن عرض ادب و احترام و قبولی طاعات و عبادت و عرض تسلیت بخاطر شهادت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیهم السلام آخرین روز مسابقه نقاشی و دلنوشته در مورد ماه رمضان و شب‌های قدر ۵ اردیبهشت هست که تا دسته بندی بشه و داوری بشه دو سه روز زمان میبره سعی می‌کنیم ۸ فروردین اعلام کنیم برندگان رو فقط بعد از اتمام پستهای زندگینامه شهیدابراهیم هادی و شهید ذوالفقاری مسابقه این سری از زندگینامه این دو بزرگوار خواهد بود با تشکر 🌷🌷🌷
💔😔 با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت شیر آوردم پدرجان دیر آوردم چه سود؟😭😭
راهڪارهاےزندگےموفق در جزء بیست و یڪم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سلام 🤚 شهادت مولای متقیان مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام تسلیت عرض میکنیم طاعات و عبادات و عزاداری شما قبول درگاه حق 🤲🤲🤲 ان شاءالله امشب راس ساعت ۲۲ کتابخوانی از فصل سوم کتاب ۱۰۰۱ داستان از زندگی امیرالمومنین علیه السلام برگزار میشود ۱۰ سوال تستی در کانال بارگزاری میشود مدت زمان پاسخگویی ۳۰ دقیقه می باشد جواب ها را به صورت یک عدد ده رقمی از چپ به راست بدون هیچگونه توضیح اضافه (نام لازم نیست) در مدت زمان تعیین شده به سامانه پیامکی ارسال شود سامانه پیامکی 1000032521874 منبع مسابقه فقط فصل سوم از کتاب می باشد پی دی اف کتاب در پست بعد ارسال میشود چنانچه هنوز موفق به مطالعه کتاب نشده اید تا ساعت ۲۲ فرصت دارید جهت امادگی در ازمون مطالعه فرمایید ثبت نام لازم نیست شرکت برای عموم آزاد است از همراهی همیشگی شما سپاسگزارم 🌹 https://eitaa.com/joinchat/476774485Cbca8965924
هزار_و_يک_داستان_از_زندگاني_اميرمؤ(1).pdf
9.18M
منبع فصل سوم کتاب کتاب ۱۰۰۱ داستان از علیه السلام زمان روز سوم اردیبهشت ماه https://eitaa.com/joinchat/476774485Cbca8965924
انتظارمون از شما عزیزان برای حمایت از کارهای فرهنگی بیشتر از این هست لطفا بخاطر دینی که شهدا بر گردن ما حق دارن و مخصوصا در ایام مبارک ماه رمضان قرار داریم نیت کنید برای سلامتی خانواده و عاقبت بخیریتون و در خواست توفیقات معنوی اجرتون با امام زمان عج الله تعالی
✨﷽✨ ✍در رستوران بودم که میز بغلی توجه‌م را جلب کرد. زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبه‌روی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی می‌گفتند و زیرزیرکی می‌خندیدند. بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سن‌تان باید بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانی‌ها نامزدبازی و دختربازی کنید. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که تلفن خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچه‌ها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسه‌شون کتلت گذاشتم تو یخچال. خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه پدر و مادر باحالی. چه عشق زنده‌ای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را می‌کنم. داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان می‌کردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون. اَی تُف. حالم به هم خورد. زنیکه تو شوهر داری آن‌وقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلام‌تان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی می‌کنند؟ بی‌شرف‌ها. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش مامان اینا تو حساب کردی. آخییی. آبجی و داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند. داشتم با ذوق و شوق نگاه‌شان می‌کردم و لبخند می‌زدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیش‌خندی زد و گفت: این‌جوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم. تو روح‌تان. از همان اول هم می‌دانستم یک ریگی به کفش‌تان هست. زنیکه و مردیکه عوضی آشغال بی‌حیا. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوه‌های گلم... وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر می‌رسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوست‌داشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند. ناگهان یادم افتاد یک ساعت است در رستوران منتظر دوست‌دخترم هستم. چرا نیامد این دختر؟ ولش کن. بگذار بروم تا همسرم شک نکرده است. پی‌نوشت: این داستان نانوشته‌ی بسیاری از ماست. هرکدام‌مان به یک شکل. سرمان در زندگی دیگران است. زود قضاوت می‌کنیم و حلال خودمان را برای دیگران حرام می‌دانیم.
میوه های برای مبتلایان به کبد چرب 🍐🍋🍓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6044006591726879895.mp3
1.48M
🍃 🍃ربَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا 🎤 👌بسیار دلنشین